یه فیلمی بود که اسمشو یادم نمیاد عرب نیا نقش اول بود. سه نفری رفته بودن دزدی و آخرش سر هم کلاه گذاشته بودن و هر کی میخواست همه پول ها رو برای خودش برداره.
یه دیالوگ محشری داره آخرای فیلم که عرب نیا به رفیقش که پول ها رو ورداشته بود و حالا گیر افتاده بود با فریاد گفت: «لعنتی! تو با این همه پول چی کار میخواستی بکنی که به یک سومش نمی تونستی؟!»
رفتم بانک 5 میلیون وام بگیرم ماشین پیکان تبدیل کنم به یه چیز دیگه تا شاید کمتر پول بنزین بدم . گفتم کارمندم 2 تا هم ضامن میارم . رییس شعبه یک جوری بهم نگاه کرد انگار اومدم گدایی . برگشتم تو ماشین فرمونشو ماچ کردم گفتم نخواستیم بدین به اونها که میلیاردی میگیرن انشاله ترکیدنشون نزدیکه
آقا من يك بسيجي ام، دانشجوي فوق ليسانس هم هستم... خدايي تفكرم اينه كه اگه كار بلد باشم بيكار نميمونم...
خدايي پارتي هم ندارم.
اما من اگه تو اين مملكت كاره اي بودم به والله، به همون امام زمان چنان بلايي سر اوني كه وام داده و اوني كه گرفته حالا پس نميده مي آوردم كه چشاش آلبالو گيلاس بچينه... آخه مسئول اينقدر خنگ و نفهم؟ حالا خنگ بود نفهميد نبايد سرمايه مملكت رو - بخونيد پول نفت - اينجوري وام داد ، به جهنم!
خنگ تر و احمق تر و بي عرضه تر اون مسئول ترسوييه كه نميره اصل و فرع وام و با جريمش از خودش و ضامنش و اموالش پس بگيره...!
اي خاك تو سر بي عرضش.
اين امانتداريه؟
اين صداقته؟
خدا نياره اون روزي رو كه من تو اين مملكت به جايي برسم... به امام زمان دمار از روزگار اين عوضي ها در ميارم.
آخه آدم بره دردشو به كي بگه؟
جوون مردم به خاطر بي پولي و فقر و بيكاري و يا بيماري ميره دزدي ميكنه... بعد به جرم محاربه ميخواين اعدامش كنن؟
خب وقتي خشت اول رو كج گذاشتن نتيجه طبيعيش فساد در جامعس ديگه...
جوون مردم ميخواد 2 مليون وام بگيره خونشو ميكنن تو شيشه... بعد يارو وام ميگيره و خيلي راحت سرمايه مملكت رو ميبره تو بورس كشور عربي ! ورشكست ميشه؟ بعد كسي نيس بهش بگه بالا چشت برو؟
اي خاك تو سر اون مسئول بي لياقت.
جواب خون شهدا رو چي ميخواين بديد كه زندگيشونو گذاشتن و رفتن تا امثال شما احمق ها به فكر مردم باشيد...
تابناك نامردي اگه منتشر نكني، اگه منتشر نكني با اينا دستت تو يه كاسه است...!
40 سالمه با مدرک کارشناسی ارشد و 10 سال سابقه کار، ماهی 870 هزار تومان حقوق میگیرم 630 هزار تومان میدم قسط مهریه زنم، 210 هزار تومان هم میدم نفقه اش!. بدون یک روز زندگی مشترک و چقدر خوب معنی بیگاری را با تمام وجود لمس میکنم. تابناک چاپ کن دلم تسلی پیدا کنه.
یه دیالوگ محشری داره آخرای فیلم که عرب نیا به رفیقش که پول ها رو ورداشته بود و حالا گیر افتاده بود با فریاد گفت: «لعنتی! تو با این همه پول چی کار میخواستی بکنی که به یک سومش نمی تونستی؟!»