ناشناس
|
Germany
|
۰۹:۲۰ - ۱۳۸۷/۰۹/۱۸
به عنوان کسی که زبانشناسی خوانده عرض می کنم با توجه به محبوبیت این سریال نزد نوجوانان و جوانانٰ جناب آقای سلحشور فرصتی طلایی را برای پاسداشت و ترویج زبان فارسی معیار از دست دادند. گفتگوها(دیالوگ ها)ی بسیاری از شخصیت ها درست بمانند آن است که دو همسایه در تهران 1387 در کنار یکدیگر ایستاده و سرگرم صحبت با گویش بسیار خودمانی با هم سخن می گویند و یا حتی جوانان محل در پاتوق با یکدیگر به سبک فارسی کاملا امروزین صحبت میکنند(نحوه سخن گفتن برادران یوسف،زنان خانواده یعقوب، شخصیت کاری ماما و یا برخی کاهنان معبد خطاب به فرمانروا به هنگام تعبیر خواب). خلاصه اینکه جناب سلحشور با وجود همه مخارج انجام شده از به کار گرفتن یک ویراستار کار آزموده غافل شدند. بکار بردن زبان با سبک مناسب گفتاری نیز درست مثل حرکات دوربین نقش به سزایی را در القاء حس مناسب به مخاطبان دارد که سریال یوسف پیامبر از آن در بسیاری از موارد بی بهره است. البته برخی شخصیت ها نظیر بوتیفار یا آمن هوتب جوان به گونه ای خودجوش سعی در اصلاح متن گفتارهای خود کرده اند ولی به طور کلی همگن نبودن سبک گفتاری این مجوعه تلویزیونی با سبک گفتاری مورد انتظار در زمان وقوع داستان از جمله نقاط تاریک این اثر ارزشمند است.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۴ - ۱۳۸۷/۰۹/۱۸
در زمانهاي گذشته دختران در سنين بسيار پايين ازدواج مي كردند و زماني كه چند سال از ازدواج آنها گذشته بود تازه به سن ايده آل كنوني مي رسيدند. در روايات آمده است كه زليخا و عزيز مصر داراي فرزند نبودند و عزيز مصر از زليخا خواست كه يوسف را به عنوان فرزند نزد خود نگهدارد پس طبيعتا نمي توان گفت در زمان ورود حضرت يوسف به قصر عزيز مصر زليخا ده ساله بوده حتي اگر منطقي نيز به اين مسئله نگاه شود حداقل سن براي زليخا را مي توان 20 سال در نظر گرفت كه در زمان واقعه با احتساب 10 سن زليخا به 30 مي رسد كه هنوز يك زن در اوج شادابي و جواني است- مخصوصا اشراف زادگان- و اما در مورد مادر حضرت يوسف همانگونه كه در كتاب قصص الانبيا آمده است مادر ايشان فوت نموده و خاله به جاي مادر سرپرستي يوسف را به عهده گرفت و حتي در زمان ورود به مصر خاله حضرت با پدرش و ديگران برادران به حضرت تعظيم نمودند و اينگونه بود كه يوسف به پدرش گفت كه خواب او تعبير شده است.