مششقی که ننوشته باقی ماند
در مصیبت واژگونی اتوبوس دختران دانش آموز راهیان نور
ارمغان بهداروند armaghan_neg@yahoo.com
از اسب افتاده بودید اما هنوز در اوجِ اصل می¬توان تماشایتان کرد...
خوزستان با پیراهنی دریده و گیسوانی بریده این خبر را می¬شنود. کارون، اشک و نخل¬ها، چفیه¬ی سوگواری شدند، ما در عزای عظیمی غرق شدیم. نه پدری هست تا گلوله¬ای به رسم عزا به آسمان شلیک کند و نه مادری تا با چادری بسته برایتان «گاگریو» بخواند و نه خواهری که در سوگواری سرنا، برایتان «دستمال» ببازد و نه برادری که بر شانه بگیرد تابوت¬هایتان را... ما مانده بودیم تا مشق امروز شما باشیم و از روی این مشق که با خون نوشته شده بود رونویسی کنید.
خبر تلخ بود مثل روزهایی که هر شهید، تکه¬ای از دلت بود که بر خاک می¬افتاد!
خبر تلخ¬ بود مثل شب¬هایی که به امید صبح، نمی¬توانستی بر ساحل شهید خویش بنشینی و زاری کنی!
خبر تلخ بود مثل وصیتنامه¬ای که ناتمام مانده بود...
خبر مثل شادی آزادی خرمشهر و دلتنگی غیبت جهان¬آرا بود
خبر خاکریز خسته¬ای بود که «روله روله» می¬کرد...
ما کم طاقت¬تر از همیشه¬ایم، حق ما این نبود که با شرم صدایتان کنیم و در سکوت، پروازتان را زمزمه کنیم...
خوزستان با شما واژگون شد تا خونگرمی خویش را در این مصیبت پنهان نکرده باشد...
خوزستان، زخمی است، می¬دانم آمده بودید تا مرهم این زخم باشید اما یادتان باشد این نخل خمیده، زنده بود تا رزمنده¬ای باشد که هنوز منتظر است تا نیروهای تازه نفس از راه برسند...
سلام.من بعد از گذشت چند روز که یادم به این موضوع می افته گریه ام میگیره من چند تا از این خانواده ها را از نزدیک میشناسم واقعا جز تاسف چیزه دیگه نمیشه گفت.صبر عزیمی می خواد.
سلام.بهتر نیست مسوولان به جای بردن بچه ها به این مناطق اونا رو به دیدن جانبازا و ازادگان ورزمندگانی ببرن که تو سینشون پر از خاطره ناگفته است و برای اموزشهای دفاعی از مناطق داخل استانها استفاده کنند؟
وای بر ما ...
آقا این جاده بسیار پر تردد و پر حادثه است و هرسال تعداد زیادی از هموطان عزیز در این جاده دچار سانحه می شوند. امیدوارم برای نسل های آینده این جاده استاندارد شود.!!
نظرات ديگران را خواندم من 12 سال است كه در موزرم زندگي مي كنم ومهندس عمران هستم. در اين قسمت از جاده با توجه به هندسه غير استاندارد پيچهاي آن و دورمعكوس جاده در آن نقطه، راننده هر ماشين غير آشنا در آنقسمت از جاده دچار دردسر جهت كنترل اتومبيل مي شود. وتا كنون چندين اتوبوس و سواري دقيقا در همان نقطه واژگون شدند و تلفات زيادي داشته است. لذا خواهشمند است با توجه به عدم اطلاع دقيق دوستان به كم و كيف مشكلات راننده،ترمز،كرويت كره زمين و... زا مقصر ننماييد .در اين جاده بين استاني (چهار محال-خوزستان)فقط داراي يك لاين رفت و يك لاين برگشت است و با شيبهاي زياد،شعاعهاي قوس كم و عدم ديد كافي وسرعت پايين رانندگي بعلت ترافيك جاده وعدم امكان گرفتن سبقت (خستگي زياد راننده) باعث سانحه مي شود و لذا كافي است اداره راه و ترابري اقدام به ااصلاح آن بكند
شمارابخداقسم تاحادثه ای ناگوارتررخ نداده فکری برای جاده اصلی هم سطح پشت بام مدرسه ابتدایی روستای بنابر ازتوابع بخش خلجستان قم باحدود چهل دانش اموز بی گناه بکنیدمتعصفانه گوش زنده وشنوا درقم وجود ندارد
در مصیبت واژگونی اتوبوس دختران دانش آموز راهیان نور
ارمغان بهداروند armaghan_neg@yahoo.com
از اسب افتاده بودید اما هنوز در اوجِ اصل می¬توان تماشایتان کرد...
خوزستان با پیراهنی دریده و گیسوانی بریده این خبر را می¬شنود. کارون، اشک و نخل¬ها، چفیه¬ی سوگواری شدند، ما در عزای عظیمی غرق شدیم. نه پدری هست تا گلوله¬ای به رسم عزا به آسمان شلیک کند و نه مادری تا با چادری بسته برایتان «گاگریو» بخواند و نه خواهری که در سوگواری سرنا، برایتان «دستمال» ببازد و نه برادری که بر شانه بگیرد تابوت¬هایتان را... ما مانده بودیم تا مشق امروز شما باشیم و از روی این مشق که با خون نوشته شده بود رونویسی کنید.
خبر تلخ بود مثل روزهایی که هر شهید، تکه¬ای از دلت بود که بر خاک می¬افتاد!
خبر تلخ¬ بود مثل شب¬هایی که به امید صبح، نمی¬توانستی بر ساحل شهید خویش بنشینی و زاری کنی!
خبر تلخ بود مثل وصیتنامه¬ای که ناتمام مانده بود...
خبر مثل شادی آزادی خرمشهر و دلتنگی غیبت جهان¬آرا بود
خبر خاکریز خسته¬ای بود که «روله روله» می¬کرد...
ما کم طاقت¬تر از همیشه¬ایم، حق ما این نبود که با شرم صدایتان کنیم و در سکوت، پروازتان را زمزمه کنیم...
خوزستان با شما واژگون شد تا خونگرمی خویش را در این مصیبت پنهان نکرده باشد...
خوزستان، زخمی است، می¬دانم آمده بودید تا مرهم این زخم باشید اما یادتان باشد این نخل خمیده، زنده بود تا رزمنده¬ای باشد که هنوز منتظر است تا نیروهای تازه نفس از راه برسند...