مشکل بزرگ = سربازی
به دلایل زیر :
1- تا سربازی نری از استخدام و کارهای دولتی و خیلی چیزهای دیگه محرومی .
حتی از کشور هم میخوای بیرون بری نیاز به وثیقه سنگینی هست . کلا به مثل 1 آدمی میمونی که حقوق شهروندی کاملی نداره . جایی شنیدم که پسرای جوانی که دانشگاه میرن موظفند کارت دانشجویی رو همراهشون داشته باشن !! ( توجه کنید موظف اند )
2- 2 سال از بهترین وقت هایی رو که میتونه برای کار و ... اختصاص بده اونجا خرج میکنه .
3- مهمترین دلیل دقدقه ذهنی که به واسطه اون برای فرد به وجود میاد و باعث میشه این رو روبروش ببینه و بعد از اون به ازدواج فکر کنه .
اگر منظور از ازدواج آسان اینه که به هرنحوی شده جوانان ازدواج کنند این که اصلا چیز خوبی نیست. کارهایی مثل ازدواج دانشجویی کار کاملا غلطی است. اتفاقا من به جوانان امروزی تبریک میگم که گول این حرفا را نمی خورند و آینده نگری خوبی دارند. تا زمانی که استخدام ها موقتی پیمانی و امثالهم باشه نمیشه به آینده امیدوار بود. حتی توی کار آزاد هم امنیت شغلی وجود ندارد. پس جوانان با چه پشتوانه ای ازدواج کنند؟
همچنین حقوق هایی که امروزه پرداخت میشه با تورم موجود تطابق نداره که ترس و نگرانی بیشتری در مورد آینده به همراه داره.
بنده خودم دانشجوی دکتری هستم خدمت سربازی هم هنوز نرفتم و تا زمانیکه از نظر آینده خودم مطمئن نشدم آینده کس دیگری را به خطر نمی اندازم!
من یک پدرم پدر سه فرزند فارغ التحصیل دانشگاهی هرسه بیکارند بهتره بگم دارد از سن استخدام رد میشوند هر شب وقتی سر سفره جمع میشویم هم من هم اونا احساس شرمساری می کنیم آنها از من شرمسارند که با وجود دوندگیهای هر روزه بدنبال کار هنوز استخدام نشده اند من هم از اونا شرمسارم که سرمایه لازم برای شروع یک کار معمولی را ندارم هر چه داشته ام در طول این سالها برای تحصیل آنها خرج کرده ام میدانم میلیونها پدر و مادر مثل من هر شب با غمی جانکاه سر به بالین میگذارند غم پیر شدن فرزندان بی آنکه قدمی از سوی مسئولان برای اشتفغال اینهمه بیکار برداشته شود خودم و همسرم هردو مریض هستیم دیگر چه بگویم برادر چه بگویم ازدواج اسان یعنی چی ؟وقتی درآمدی نداری چطوری ازدواج بکنی ؟
سلام من 26 سالم پدرم تاجره خودم ارشد برق دارم و مدیر عامل یه شرکت مهندسی ورئیس هیدت مدیره یه شرکت تجاری بزرگ هستم خدا رو شکر پولم از پارو بالا میره اما تمایلی به ازدواج ندارم چون از طرفی احساس میکنم طرز فکر خانمای جامعه ما سمت وسوی رویایی یا اقلا اشرافی پیدا کرده نه به این خاطر که از لحاظ مالی از من توقعی باشه به این خاطر با این طرز فکر من و بیشتر اقایون مشکل داریم که مطمئنم همین تفکرات بین خانواده ها روابط گرم رو به سمت رقابت و لجبازی پیش میبره و ورود یه دختر مخصوصا با سطح فرهنگی متفاوت نه لزوما سطح مالی متفاوت به ایجاد ارامش روحی در من که هدف از ازدواجه وخدا هم در قران به این هدف تاکید کرده نه تنها کمکی نمیکنه بلکه سوهان روح خودم وخانوادم میشه .......2-من فکر میکنم مسائل مالی با اینکه در اولویت هستش اما در درجه اول مسئله یا مسائل دیگه ای مانع ازدواجه امروز مزاج جوانای ما تغییر کرده از جمله خود من .. ما هدف از ازدواج رو خیلی محدود میبینیم واسه همین واسه تامیین نیازمون دست به روابط ازاد و نامحدود و البته با این روابط یه حریم امن واسه عدم پدیرش مسولیت به وجود میاد کسی هم که بخواد این راه ساه تر رو انتخاب کنه دیگه تمایلی واسه ازدواج نخواهد داشت ..............جناب تابناک لطفا خواهشا اگه شما مشکلی با اینجانب ندارید واسه بار چندم میگم نطر بنده رو انعکاس بفرمایید که از نطرات دوستان متوجه درستی یا اشتباه بودن نظرات خودم بشم با تشکر
پاسخ ها
ناشناس
||
۰۰:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
آقا ما رو استخدام میکنی؟
حمید
||
۰۲:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
آقا محسن! انسان تا کم سن و ساله شور ازدواج داره ولی شعورش را نداره - سن که بالا میره و شعور میاد دیگه زن کیلو چنده؟ خدا به بازار آزاد برکت بده که نه مهریه میخواد و نه ازش خسته می شی- درسته؟؟
پسر من فوق لیسانس بود. الان داره دوره دکتری رو میگذرونه. همسرش هم فوق لیسانس داره. سال 85 تازه مشغول به کار شده بود. بدون هرگونه هزینه ای ازدواج کردند. نه مراسم عروسی ، نه خرید طلا و لباس عروس و اینها داشتن. تازه عروسم مهریه شو فقط یک سکه تعیین کرد. اونم به خاطر اینکه محضردار می گفت حتما بمهریه باید ارزش مالی داشته باشه و بی هیچی نمیشه دفترچه ازدواج رو بنویسه. ما پدر مادراشونم کارمند بازنشسته هستیم و اصلا پولدلر نیستیم. الن هردو تاشون تو امریکا هم نحصیل میکنن و هم کار دارن و خرج زندگیشونو در میارن. خیلی هم خوشبخت هستن. انشالله همیشه سالم و شاد باشن.
پاسخ ها
ناشناس
||
۰۱:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
بله تو امریکان اگر اینجا بودن احتمالا باید برا ملاقاتش که خانمش مهرش را اجرا گذاشته تشریف میبردید هتل اوین
عدم توانایی در اجاره کردن مسکن، نداشتن شغل، یا نداشتن امنیت شغلی، درآمد 600 هزار تومنی رو هر جور حساب میکنم با اجاره خونه و این خرج و مخارج نمیتونم حساب کتاب کنم.
نمیخوام یه نفر دیگه رو هم بدبخت کنم.
دانشجوی کارشناسی ارشد مهدسی برق
من لیسانس وفوق لیسانس مهندسی از بهترین دانشگاه کشور دارم و جزء رتبه های برتر کنکور بودم . الانم تو یه شرکت دولتی مشغول به کارم. پارتی هم اصلا نداشتم. تخصص دارم ولی مدیر من اندازه یه ...م نمی فهمه تخصص چی هست. فقط می خوام بگم در کشور ما که اقتصادش بر مبنای دلالی است درس خوندن کار ادمهای بی عرضه وبیچاره است که هیچ راه دیگه ای در زندگی ندارن وهیچ کار دیگه ای بلد نیستند. تو این مملکت احمقانه ترین کار درس خوندنه. چون مملکت ما اصلا نیاز به تخصص نداره. ما که اشتباه کردیم. امیدوارم بچه هامون این اشتباه رو تکرار نکنن. از همون روز اول باید کاسبی ودلالی رو به بچه ها یاد داد. تاکبد می کنم مملکت ما نیاز به تخصص نداره برین یه ذره تحقیق کنید می فهمید چی می گم
پاسخ ها
ناشناس
||
۰۱:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
"مملکت ما نیاز به تخصص نداره" یعنی باید با اب طلا نوشت این را.
عدم توانایی در اجاره کردن مسکن، نداشتن شغل، یا نداشتن امنیت شغلی، درآمد 600 هزار تومنی رو هر جور حساب میکنم با اجاره خونه و این خرج و مخارج نمیتونم حساب کتاب کنم.
نمیخوام یه نفر دیگه رو هم بدبخت کنم.
دانشجوی کارشناسی ارشد مهدسی برق
الحمدلله نسبتا راضیم
با 250 تومان زندگی میکنیم
خونه داریم
مهریه زنم 14 تا
جفتمون دانشجوییم
البته مثل زن من پیدا نمیشه
خوب بگو خونه ات کجاست؟ نکنه اجاره هم میدی؟!!!
الان این نظر رو واسه چی دادی مثلا؟؟ که بگی من بابام پشتمو گرفته؟؟!!
مشتی تو مثل این که تو سال 54 زندگی میکنی که انقدم خوشحالی !