1.وقتي كه حقوق و پاداش مديران بدون هيچ بازخواستي از نتايج مسوليت شان داده مي شود هيچ مديري خود را ملزم به استفاده از افراد كارامد نمي بيند
2.افراد ضعيف و البته حرف شنو هيچ مقاومتي در برابر مديريت غلط از خود نشان نمي دهند و تمامي كارهاي مدير ارشد را تاييد ميكنند چون ميدانند كه اشتباه براي آنان هزينه ندارد
3.تفاوت دريافتي هاي يك مدير با يك كارمند ساده به حدي است كه يك مدير هيچگاه ريسك استفاده از افراد فعال و قوي را بدليل از دست دادن موقعيت مالي برجسته از دست نمي دهد
چون خانه از بنيان خراب است،دوران ابتدايي و راهنمايي افراد تنبل و بي استعدا و كم سواد مي روفتنددبيرستان در رشته علوم انساني سپس در اين رشته درس مي خوانند و بعد از آن مجبورند آس رشته شان كه همان مديريت است انتخاب كنند و آن را بخوانند سپس ادعاي مديريت دارند و ضعيف ترين هاي رياضي و علوم نيز يك رشته بنا كردند به نام صنايع كه يك ادبيات فني است حالا خود بخوان اين حديث مفصل را...
برادر ناتنی باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا در یکی از حلبی آبادهای کنیا زندگی می کند.
مجله امریکا هالیوود ریپورتر روز سه شنبه در پایگاه اینترنتی خود نوشت جورج اوباما، برادر ناتنی باراک اوباما در کنیا و در یک محله فقیرنشین به سر می برد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از لس آنجلس، جورج اوباما کوچکترین فرزند باراک اوباما (پدر) از چهار همسر است.
بر اساس این گزارش، جورج اوباما در مصاحبه با دینش دسوزا، کارگردان فیلمی تحت عنوان ضمن رد حس حسادت نسبت به برادر ناتنی اش، گفت: «باراک مشغول خانواده و شغلش است و من به تنهایی می توانم از خودم مراقبت کنم.»
این کارگردان امریکایی در مقاله ای که در مجله هالیوود ریپورتر منتشر می شود، نوشت: «این جالب است که برادر رئیس جمهوری که ثروتی چند میلیون دلاری دارد، در یک حلبی آباد در حومه پایتخت کنیا زندگی می کند و هیچ اقدامی برای کمک به این برادر فقیر صورت نمی گیرد.»
چون سالها با این معضل در سازمانهای دولتی وخصوصی درگیر بوده ام
( البته در سازمانهای دولتی به دلایلی که ذکر خواهم کرد این مشکل بسیار شایع تر میباشد)به نظر من دو دلیل عمده داشته که هر کدام زیرمجموعه هایی دارد. الف) مشکل فرهنگی شامل1-الف)انتقادناپذیری کلی ما ایرانیان ،وقتی ما حاضر نیستیم به کوچکترین انتقادی از نزدیکترین افرادبه خودمان مثل پدر،مادر ،همسر،فرزندو....که مطمِِِین هستیم صلاح ما را می خواهندگوش دهیم پس انتظار اینکه به حرف زیردستانمان گوش بدهیم که گاها"حتی به حسن نیت آنها هم شک داریم سخت است.2-الف)لازمه مشورت گرفتن ،اعتفاد یه کار گروهی است که در فرهنگ ما ضعیف است.(ب)مشکل ساختار مدیریتی وشایسته سالاری شامل1-ب)مدیرت درکشور ما یالاخص سازمانهای دولتی بصورت ساختاری که همراه با آموزش های لازم فنی ومدیریتی باشد نیست ودربسیاری از موارد حتی بصورت باندبازی میباشدیعنی زمانیکه از یک باندی یک نفر به مدیریت ارشد سازمانی می رسد در مدت کوتاهی تمام افراد باند خودرابدون توجه به سابقه،توانایی فنی ومدیریتی و....بعنوان مدیران سازمان خود معرفی میکند.پس مدیران ما بدون آموزشهای لازم به مدیریت میرسندبنابراین درس نخوانده را که نمی توانند امتحان پس دهند.اگر هم گاها"مدیری توانایی هایی از خود بروز میدهد ذاتی واتفاقی ازبین صدها مدیر نابلد است.(2-ب)عدم پاسخگویی مدیران ،ما در تمام کارها توانایی های خود رامی بینیم بعد قبول می کنیم به غیراز یک وزنه بردار هیچ کس برای بلند کردن یک وزنه 250 کیلویی تلاش نمیکند.ولی چون مدیران پاسخگو به مردم وبامرجع ذیصلاح سومی نیستند هر سمتی را بدون توجه به تونایی خود قبول کرده وباز به همین دلیل هر فرد نالایقی را زیر دست خود قرار می دهند.چون م دانند هیچ تاوانی بابت شکست نمی دهند.وقتی مدیری پاسخگو باشد به خاطر حفظ موقعیت شغلی خودش هم که شده مجبور به استفاده از افراد توانمند است حتی اگر با او همسو نباشند.(3-ب)مدیران به دلیل عدم توانایی وشایستگی همواره از اینکه جایگاه خود را از دست بدهند ترس داشته بنابراین از افراد مطیع وضعیف استفاده می کنند.(4-ب)مشکل ناسازگاری زیردستان،بدلیل نداشتن ساختار مدیریت پروری صحیح وامکان مدیر شدن یک شبه افراد بدون طی کردن سلسله مراتب پیشرفت،دربسیاری از مواقع افرادی که توانایی کمی بیشترازمدیر خودداشته باشندویا حتی تنهاتوان لفاظی بیشتری دارند(چون بدلایل فرهنگی گفته شده تنها فردی کارمیکنیم وپیشرفت را در خودمان می بینیم نه سازمان)این افرادبه محض ورودبه محافل وجلسات مدیریتی صرقا"در جهت اثبات خودونفی مدیر بالادست تلاش می کنند(اصطلاحا" زیراب زنی میکنند.)پس مدیرارشد بالادست برای حفظ جایگاه خود ازهمان ابتدا به قول معروف ریسک نکرده وازافراد ضعیفتر ولی مطیعتر استفاده میکند.
درجواب سوال که چرا مدیران افراد بیسواد را بر سر کار میگمارند بهترین دلیل ان اول اینکه خود بیسواد هستن ونمیخواهند فردی بجای انها تصمیم بگیرند دوم اینکه میخواهند برانها نفوذ داشته باشند وسوم اینکه فسادی که دارند وسعی در عدم اگاهی داشته باشند