درخصوص افرادیکه معتقدند باید رفت و مکتب اهل بیت علیهمالسلام را به بقیه مسلمانان شناساند باید بگویم متاسفانه اکثر کسانیکه به عمره مشرف می شوند خودشان با مکتب تشیع زیاد مانوس نیستند و از مکتب ائمه بیشتر گریه کردن بر بقیع و بوسیدن ضریح ائمه را بلدند و از ذات و ریشه تشیع بی اطلاع و یا کم اطلاعند و اکثرا در پاسخ به شبهاتی که از طرف سنی مذهبها مطرح میشود عاجزند تا آنجاییکه روحانیون کاروانها به زائرین توصیه مینمایند که از مباحثه با سنیها و وهابیون بپرهیزند پس مسلماً این افراد نمی توانند مبلغان خوبی برای مکتب تشیع باشند و پر واضح است که با گریه کردن بر ائمه بقیع نیز نمی توان دیگران را با حقایق و اصل مکتب بر حق شیعه آشنا کرد . واما در خصوص گروه دیگر که معتقدند نباید رفت بدلایل کمک شدن به اقتصاد عربستان و... باید بگویم عربستان زیاد به کمکی که از طرف زائرین ایرانی به آن کشور میشود محتاج نیست و رفتن یا نرفتن ما تاثیر زیادی بر اقتصاد آنها نخواهد گذاشت، این سخن بیشتر از زبان کسانی جاری میشود که احساس ناسیونالیستی دارند وبعضاً هم با کل اسلام مشکل دارند و اما جدای از این مسئله پیرزنان و پیرمردان زحمتکشی که تنها آرزویشان زیارت خانه خدا در اواخر عمرشان است آرزوی خود را برباد رفته خواهند دید.پس این راه حل هم شاید برای بعضی افراد پسندیده باشد ولی برای برخی دیگر اینگونه نیست و ما حق نداریم به آنها بگوییم از آرزوی خود دست بردارند. اما به نظر بنده راه حل اینست که مسئولین عزیز ما در سیاست خارجی خود نه تنها با عربستان بلکه با تمام کشورهای جهان طوری رفتار نمایند که عزت و کرامت هموطنان عزیز ما در تمام دنیا محترم شمرده شود ضمن اینکه در روابط دوستانه بهتر میتوان به نشر عقاید پرداخت. در خاتمه ذکر یک نمونه را خالی از لطف نمیبینم و آن اینکه مسئله هولوکاست یک مسئله ایست بین آلمانها و یهودیان که هر دو طرف ماجرا در مورد آن اتفاق نظر دارند ولی بعضی از مسئولین ما آنرا انکار میکنند درصورتیکه انکار کردن یا نکردن آن ماجرا ویا راست و دروغ بودن این ماجرا هیچ ربطی به ما ایرانیان ندارد و مشکلی از ما حل نخواهد کرد ولی عنوان کردن آن بدون در نظر گرفتن منافع شهروندان ایرانی باعث بی حرمتی و توهین به ایرانیانی میشود که در کشورهای دیگر زندگی میکنند.
بدلیل اعتقادی ، سیاسی و اقتصادی اینجانب با انکه فیش عمره را دارم تمایلی به استفاده از ان را ندارم .فقط می دانم کسی که به دیدن پدر و مادر خود برود مثل انکه چهل بار به حج رفته باشد .
من خودم وسع ماليم ميرسه وتا حالا نه عمره رفتم نه واجب چون معتقدم بعد از جح انسان دباره متولد ميشود ولي در كشور ما بعنوان يه چيز جهت خودنمايي ميباشد و تمام تلاشم اين بوده كه اصل انسانيت رو رعايت كنم البه تمام خانوادم كامل رفتند ولي من نرفتم و ضمناپدرم هم ريئس كاروانه ولي معتقدم اصل دين اسلام انسانيته
به نظر من اولا اين امر يک مستحبه
مي گويند براي انجام مستحب واجب را تعطيل نمي کنند
و واجب همان حفظ و شان شخصيت ايران و ايراني است.
به گمان من همه هموطنان خوشحال خواهند شد اگر شان کشور عزيزمان ايران حفظ گردد حتي اگر بي صبرانه مشتاق معبود الهي باشيم.
انشالله کليه مشتاقان عزتمندانه به سرزمين وحي سفر خواهند کرد.
پاينده ايران و ايراني
در مجموع حج عمره و تمتع بر اساس امار اعلام شده ما سالانه 5 میلیارد دلار در عربستان خرج میکنیم. که بخش اعظم آن مربوط به عمره است. این مبلغ برای سعودیهای متصل به نفت مهم نیست اما این 5 میلیارد دلار ارز برای ما مخصوصا که تحریم هم هستیم خیلی مهم است.ما با این 5 میلیارد دلار چقدر تبلیغ تشیع رادر آنجا انجام میدهیم که میخواهیم حضورمان را در آنجا حفظ کنیم؟ اگر نگوییم صفر میشود گفت نزدیک به صفر.تازه اگر رفتار های ضد تبلیغ گونه را هم در نظر نگیریم. اما بصورت کلی این نوع سفر حج هیچ حضور تبلیغی برای ما ندارد بجز حضور فیزیکی.
البته این حج رفتن برای سازمانها و کسانی که متولی هستند منافعی دارد که به بهانه دیدگاه اول میخواهند این مسیر باز بماند.
اگر فرهنگ سازی شود که مردم برای تبلیغ اسلام ناب بجای رفتن به عمره بخشی از آنرا هزینه ترویج تشیع نمایند حتی اگر سالیانه یک میلیارد هم شود( میشود معادل بودجه سالیانه دولت افغانستان) ببینید با این بودجه و با سرمایه گذاری فرهنگی در کشورهای غیر متعصب چقدر میتوان به ترویج اسلام اهل بیت عکمک کرد و نتیجه گرفت. با این پول در خارج از ایران و در کشورهای آسیای میانه و افریقا مدارس معمولی ایرانی ( نه مدارس مذهبی) دایر کنید. هر بچه ای از این مدارس خارج شود بخواهد نخواهد شیعه و یا حداقل شیعه دوست خواهد بود. همچنان که سعودیها مردم کشورهای کمتر مذهبی را از طریق صرف بودجه در حال وهابی سازی هستند.
شما نیاز نیست مثلا در تاجیکستان مدارس مذهبی بزنید. بلکه برای کودکان نیاز مند مدرسه ایرانی دایر کنید که با درس خواندن در این مدارس بتوانند دیپلم گرفته و وارد دانشگاه شوند. و یا اینکه مدارس سفارت را به اندازه ای بزرگ کنید که بتوانند در همه کشورها غیر از ایرانیان افراد دیگر را هم پذیرش کنند.
میتوانید مدارس را نه بزبان فارسی بلکه به زبان محلی هر جا تاسیس کنید و یا حتی بزبان انگلیسی دایر کنید. بعد از چند سال معلوم میشود تبلیغ تشیع با حضور در عربستانی که اجازه کوچکترین تحرکی را بشما نمیدهد بهتر نتیجه میدهد یا تاسیس مدرسه در منطقه مسلمان نشین چین و یا ازبکستان و امثالهم. صندوقی غیر دولتی و از خیرین تاسیس شود تا انهایی که مایلند بجای عمره پولشان را برای مدرسه سازی در خارج از ایران خرج کنند در آن واریز کنند. حتی این پروژه میتواند از داخل ایران شروع شود. افرادی هستند که پولهای بزرگ برای مدرسه سازی ندارند اما اگر صندوق مدرسه سازی ایجاد شود( نه دولتی) پولهای کوچک خود را در آن میریزند و مشکل مدرسه عشایر ، سیستان و بلوچستان و بعد مشکل مدرسع در ازبکستان و تاجیکستان و کنیا حل میشود.
حتما بروید و تاثیر بیمارستانهای ساخت ایران رادرکشورهای نیازمند مثل یمن بررسی کنید.
فرزندان ما مدرسه کانادایی ( نه در کانادا) میروند. تاریخ و فرهنگ و آداب آنها را بهتر از تایرخ و فرهنگ و ادب ایران بلدند با اینکه ما تلاش میکنیم آنها را ایرانی و مسلمان تربیت کنیم اما مدرسه همه را شستشوی مغری میکند حال مدرسه ایرانی باشد یا کانادایی و یا وهابی
شاه عربستان در حال مرگ است و جانشین برای ان نیز در پرده ابهام حال چه انتظار است که برای حضور ایرانیان در این مقطع جانب احتیاط نگه ندارد . البته در مقاطع دیگر نیز کارشکنی های عربستان برای عمره زائران ایرانی تابع تحلیل بنا بر شرایط زمان خود می باشد .