با سلام من خودم در داخل سیستم دولتی بوده و هستم در ایران اگر یک فرد با تمام نالایقی و بی کفایتی و بی شعوری و بی سوادی و کم فهمی و عدم دانش و عدم بینش و عدم عرق ملی و مذهبی و عدم راستی و عدم کفایت و هزاران دلیل دیگر خدا بخواهد و یک پست کوچک بگیرد تا آخر عمرش کافی است زیرا نه تنها روزی از کار برکنار نمی گردد بلکه روز به روز نیز بالاتر رفته و به پستهای بهتری دست می یابد و این است داستان مدیریت در ایران
متاسفانه تو مملكت ما براحتي ميشه هر قشري رو زير سوال برد بدون اينكه معيار و خط كشي وجود داشته باشه . در اين كشور مدير شدن خصوصا در توليد كاري بسيار سخت و مشقت بار و پراسترس هست و در شرايط تحريم مديران ما با ايثار و از خود گذشتگي چرخه توليد رو ميچرخونند و در عوض عده اي ديگه كه حتي حاضر به قبول يك لحظه از اين مخاطرات و فشارهاي عصبي نيستند به اونها هزاران بهتان رو نسبت ميدهند. واقعا جاي تاسفه
ظام پرورش مدیران در ایران
يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان ميرفته، يهو ميبينه يك موتور گازي ازش جلو زد! خيلي شاكي ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه. يك مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه متور گازيه غيييييژ ازش جلو زد! ديگه پاك قاط ميزنه، پا رو تا ته ميگذاره رو گاز، با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه. همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، موتور گازيه مثل تير از بغلش رد شد!! طرف كم مياره، راهنما ميزنه كنار به موتوريه هم علامت ميده بزنه كنار. خلاصه دوتايي واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا تو خدايي! من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازي كل مارو خوابوندي؟! موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بيامرزه واستادي... آخه ... كش شلوارم گير كرده به آينه بغلت
نتيجه اخلاقي
اگه مي بينيد بعضي ها در كمال بي استعدادي پيشرفت هاي قابل ملاحظه ايي دارند ببينيد كش شلوارشان به كجاي يك مدير گير كرده!!!
اکثر مدیران دولتی بر اساس روابط سیاسی و دسته بندی جناحی تعیین میشوند و بیشتر بر اساس طلبی که از جناحی خاص دارند منصوب می شوند بعضا می بینیم که تلاش زیادی در مچموعه خود بعمل می آورند که نتیجه نداشتن تخصص مدیریتی است مثل داستان هیزم شکنی که از صبح تاشب با اره درختی را می برید ولی پیشرفتی نداشت علت را که سئوال کردند گفت تیغ اره تیز نیست , گفتند تیزش کن , گفت وقت ندارم
این مطالب کلاسیک است اصلا درکشورمدیران بنابه رابطه انتخاب می شود مدیر ماسه روزدرهفته میاید فقطی که هست همه دوستان ودوربرش رو میگیرندواطلاعات نابجا می دهند و......
در اداره ما يک گروه هستند که رييس شون مسئول حراست است .اين باند هر کي که مجيزشونو بگه مي کنندش رييس يه جايي و اونايي که مخالفشون باشه مي اندازنشون ناکجا اباد !