وقتي دانشجويان و افراد مي بينند پستهاي بالاي كشور و سمتهاي رسمي اجرايي و... شايستگان بر راس امور نيستند و افرادي با نسبت سببي يا نسبي و فاميل بازي و قبيله گرايي و ... بر راس كار هستند و... وقتي يك جوان 28 ساله به صرف اينكه در ستاد انتخاباتي يك كانديداي رياست جمهوري بوده است به سمت مديرعامل يكي از بزرگترين شركتهاي خودروسازي كشور و خاورميانه مي رسد... تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل..!
بنام خدا
اولین مسئله اینکه بسیاری از مشکلات جامعه ما از ضعف در آموزش و پرورش سرچشمه میگیرد. زیرا تمام این آموزشها باید در مدارس و توسط معلمان مجرب به دانش آموزان آموزش داده شود و آن بخش بودجه کشور که متاسفانه در بخشهای تبلیغات هزینه می شود باید به سمت آموزش و پرورش هدایت شود. مسیله دوم نبود سیستم نظارتی سالم و مقتدر در حوزه های مختلف از جمله حوزه علم و فناوری است. من به جرات می توانم بگویم که کشور ما در مقایسه با کشورهای پیشرفته، در زمینه نظارت بسیار ضعیف عمل می کند و عملکرد هیچ محققی در حوزه علم و فناوری با معیارهای واقعی سنجیده نمی شود. من به عنوان یک عضو هیات علمی دانشگاه با 15 سال سابقه کار، بسیار مشتاق هستم که عملکرد 15 ساله اینجانب توسط یک گروه تخصصی زبده مورد بررسی قرار گیرد اما متاسفانه چنین خبری نیست. فقط در اینجا وجدان کاری بنده است که مرا وادار به فعالیت میکند و گرنه می توانم با حداقل تلاش 15 سال آینده خود را نیز سپری کنم بدون اینکه آب از آب تکان بخورد. ضمنا در این حالت بامشکلات کمتری مواجه خواهم بود و کسی هم به من کاری نخواهد داشت. در کشورهای پیشرفته رمز بقاء یک محقق، تلاش بی وقفه و کار گروهی است و کسی که نتواند تلاش کند و خلاقیت نداشته باشد بدون هیچ ملاحظه ای به سرعت حذف می شود.
با سلام،
مطلب به جا و حقیقتی غیر قابل انکار است.من دو علت دیگر به جز مطالب بالا و نظرات دوستان عرض میکنم یکی ضعف دانشگاهها و به طور کل سیستم آموزشی کشور در ترویج کار گروهی و اهمیت دادن به کارهای علمی انجام شده(به لحاظ بار علمی) و دومی استفاده ابزاری دولت و دستگاههای دولتی از عنوان کارهای علمی و پژوهشی(به جای توجه به کیفیت بیشتر به کمیت و تعداد پروژه ها و بودجه صرف شده توجه میشود و محور ارزیابی سازمانهاست و به عنوان پرستیژ بهره می برند) در خاتمه پیشنهاد میکنم جهت شناسایی بیشتر عوامل و دلایل تحقیقی انجام شود
یک نگاهی به شاخصهای علمی و اقتصاد علمی داشته باشیم میبینیم که ایران در خصوص مقالات رتبه خوبی دارد ولی این مقاله برای کجا و با چه هدفی تولید میشود، بلاشک اگر هدف ارتقای کشور باشد سایر شاخصهای علمی مخصوصا شاخصهای اقتصادی علم و دانش در کشور رشد میکند در حالی که چنین نیست و ایران در سایر شاخصها عملکرد قابل قبول و یا حداقل متناسب با مقالات ندارد
یک نگاهی به شاخصهای علمی و اقتصاد علمی داشته باشیم میبینیم که ایران در خصوص مقالات رتبه خوبی دارد ولی این مقاله برای کجا و با چه هدفی تولید میشود، بلاشک اگر هدف ارتقای کشور باشد سایر شاخصهای علمی مخصوصا شاخصهای اقتصادی علم و دانش در کشور رشد میکند در حالی که چنین نیست و ایران در سایر شاخصها عملکرد قابل قبول و یا حداقل متناسب با مقالات ندارد
یک پیشنهاد :
همین تیتر خبری را برای چند روز به عنوان تیتر اول نگه دارید تا برگواران علم و دانش از تعطیلات برگردند و نظر دهند شاید برآیند نظرات قابل ارائه به مراکز تصمیم گیری باشد و اقدامی جدی در این خصوص صورت بگیرد. با متهم کردن همدیگر به جایی نمیرسیم
با سلام و تقدير از اينكه چنين موضوعي را مطرح كرده ايد ، و اين يك حقيقت است كه جامعة ايراني زياد علم پذير نيست ، اما علت اين علم ناپذيري همچنين راههاي برون شد از اين حالت چيست و چگونه مي توان يك جامعه را علم پذير نمود خود بحث مفصلي است . من در كتابي بنام « نجدين » يا « راه حق و باطل » اين موضوع را بر رسي نموده ام و چون بحث مفصلي است نمي توان در اين مختصر بيان نمود ، اين كتاب در شرف پايان مراحل چاپ بوده و بزودي منتشر خواهد شد ، ضمناً آقاياني كه از طرح اينگونه مطالب تحقير ملت ايران را برداشت مي كنند بايد واقع نگر بوده و با چنين شعار هاي الكي مانع پيشرفت يك ملت نشوند ، خداوند كساني را كه علم و دانش را دوست داشته و در جهت اشاعة آن مي كوشند موفق گرداند .
مديران ارشد دولتي، عليرغم ادعاي ظاهري، هيچ عقيدهاي به پژوهش ندارند. اينجانب با بیش از 20 سال كار سطح بالاي پژوهشي و عليرغم عشق و علاقه به كشور، هر روز از اين كه تاكنون مهاجرت نكردهام تا در يك مركز پژوهشي خارجي كار كنم، احساس شكست خوردگي ميكنم، چون مسئولان اين كشور حتي برنامهريزي عادي هم بلد نيستند، واي به حال سياستهاي پژوهشي. پژوهشگران خوب در اين كشور به هرز ميرند و عمر آنها تلف ميشود. ما آرزو داريم كارهاي ماندگار و خوب براي كشور انجام دهيم، ولي به طور سيستماتيك اجازه كار نميدهند و حتي كارهاي خوب انجام شده را به نابودي ميكشند.
برخی مشكلات جدي و اساسي به شرح زير است:
1- مديران مراكز پژوهشي در کشورهای خارجي از درون مجموعههاي خودشان ارتقا مييابند و با همه مسائل در آن سازمان آشنا هستند، اما در ايران توسط سياستمداران و از خارج مجموعهها منتصب ميشوند. این مدیران نیز پس از چند سال كه كمي آشنايي و دلسوزي پيدا ميكنند، عوض ميشوند. ضمناً هميشه گوش به فرمان تصميمات بالاييها هستند و هيچگونه مقاومتي در برابر تصميمات اشتباه نميكنند، زيرا پست مديريت را بيشتر از منافع سازماني و ملی دوست دارند.
2- مديران اين كشور واقعاً هيچ علاقه و اعتقادي به علم و پژوهش ندارند. از جمله به دلايلي كه شما در مقاله نوشتهايد. آنها علو . تحقیقات جدی را تنها مزاحم می دانند، چون با خیلی از برنامه های آنها تناقض پیدا می کند. عدم باور و علاقه مردم به علم نیز به همین دلیل است. اگر مدیران ارشد کشور و مسئولین اجرایی به علم و پژوهش اعتقاد داشتند و در عمل از آن بهره می بردند، مردم نیز به این اعتقاد می رسیدند.
3- هر روز يك برنامه تنشآور جديد براي مراكز پژوهشي وضع ميشود. يك روز دستور می دهند که این مراکز بايد به شهرستانها منتقل بشوند، هر روز شكل بودجهها را تغيير ميدهند، جلوي استخدام در این مراكز را گرفته اند كه طبعاً امكان توسعه را از بين ميبرد و مؤسسات پژوهشي را با ركود مواجه ميكند، یک روز مقاله ISI افتخار است، یک روز ممنوع می شود.
4- یک مشكل بزرگ، كه نشانی از ملوكالطوايفي در اين كشور است، اين است كه مديران رده بالاي دولتي به علت مشكلات شخصي كه با يكديگر دارند، با ايجاد موانع، نتايج كارهاي پژوهشي را به خاطر دشمني با يكديگر از بين ميبرند (حتي پس از تصويب كامل كار). هزار مانع جلوي پژوهشگران بيچاره ميگذارند تا مشكل شخصي خود با يك مدير ديگر را حل كرده و روي او را كم كنند. مقامات بالاتر نيز از اين موضوع ميگذرند، چون هر مديري پسرخاله و خواهرزاده يك نفر ديگر است و وزرا يا مقامات ديگر ترجيح ميدهند دخالت نكنند.
اینها تنها گوشه ای از مشکلات پژوهش در این کشور است. لطفاً یک فراخوان بدهید تا پژوهشگران، مشکلات خود را ارسال کنند (البته باید نگران آن افراد ناآشنا و کم ظرفیت هم بود) تا ببینید در چه وضع بدی هستیم.