ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۳ - ۱۳۸۷/۰۷/۱۳
كاشكي ماكه تو خيلي از مسائل تقليد از غربي ها رو تمدن ميدونيم رانندگي و خيلي از فرهنگهاي مثبتشون رو ياد بگيريم و اونا رو الگو قرار بديم كاشكي جاده هاي ما هم استاندارد بسازن كاشكي همه جا از جمله رانندگي به حقوق ما خانمها احترام بذارن
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۳ - ۱۳۸۷/۰۷/۱۳
مشکل ما کلی تر از این حرفهاست . ما همه جور تکنولوژی را در محیطهای غیر همگون داریم . در مورد رانندگی چنانچه ماشینهای آخرین مدل داریم ولی نه راننده استاندارد داریم و نه جاده استاندارد . عموم مردم پول درست و حسابی ندارند . عموم مردم فرهنگ رانندگی درست و حسابی هم ندارند . خورو سازان ما هم دندان مردم را شمرده اند و با تولیدات بدون کیفیت خود و قیمت بسیار بالا نیز یکی از عوامل این تصادفها هستند . جریمه های پایین در ایران ، اعصاب بسیار خراب مردم (ناشی از فشار بسیار بالا و کمر شکن زندگی ) نیز از عوامل تصادفها هستند . دادن گواهینامه بصورت بسیار بسیار راحت در ایران نیز از سهل انگاریهای راهنمایی و رانندگی و از عوامل تصادف میباشد .کمیت جاده ها در ایران نیز از عوامل تصادف هستند و بسیار بسیار عوامل ریشه ای که بنده حاضر هستم به مسئولان در ایران برای حل بسیاری از مشکلات یاری دهم.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۳ - ۱۳۸۷/۰۷/۱۳
توي اتوبانها هميشه ميتوان از خط كندرو سبقت گرفت . خط سبقت پر از خودروهايي است كه اهسته وپشت سر هم ميروند.از اين دست كارهاي متناقض در رانندگي زياد ديده ميشودكه همه حكايت از ضعف اموزش در رانندگي است.در چند سال اخير اين ضعف شدت يافته و متاسفانه كسي به فكر ان نيست!!!!!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۷ - ۱۳۸۷/۰۷/۱۳
بي فرهنگي مشكل ايراني‌ها است.
سري به اماكن تفريحي (مانند جنگل ها و ...) بزنيد پر از آشغال است!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۰ - ۱۳۸۷/۰۷/۱۳
با سلام
هر وقت از خط عابر رد مي شوم بايد با وحشت تمام اينكار را انجام بدهم متاسفانه رانندگان تا عابر پياده را مي بينند به سرعت ماشين اضافه ميكنند تا زحمت ترمز كردن و كم كردن سرعت را به خودشان نمي دهند گويي رقيب خوني خود را ديده اند متاسفانه كار از بي فرهنگي هم فرا تر رفته
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۰۱ - ۱۳۸۷/۰۷/۱۳
سلام
مدت‌ها بود اين دغدغه آزارم مي‌داد و با تشديد اوضاع اسف‌بار رانندگي در كشورمان كه تهران بهترين نمونه آن است قصد داشتم مطلبي را به تفصيل براي درج در رسانه‌اي بنويسم كه دوست نگارنده ما در تابناك به خوبي و شايد كامل‌تر به آن پرداخته‌اند. اما ذكر نكاتي را خالي از لطف نمي‌دانم كه اميدوارم به غناي بحث كمك كند.
وضعيت كنوني رانندگي در ايران متأثر از آميخته‌اي از دلايل تاريخي، رواني،اجتماعي،اقتصادي،فرهنگي،قانوني و ... است.
لازم است ابتدا به خاطر آنكه ممكن است بيانم قدري تلخ باشد عذرخواهي كنم اما اميدوارم نتيجه اين مباحث شيرين باشد و سالانه شاهد مرگ دهها هزار نفر از عزيزانمان به خاطر هيچ نباشيم.
1- همانطور كه مي‌دانيم اتومبيل يك كالاي وارداتي به كشور ماست، پيش از آنكه ما خود به اين نياز رسيده و يا به اين درجه از رشد صنعتي نايل آمده باشيم. در ايران اولين كساني كه به خودرو دست يافتند خاندان سلطنتي بودند اعم از شاه يا شاهزادگان و امراي ارتش و... كه از نظر ايشان جان رعيت با جان چهارپايان تفاوتي نداشت و اگر با اتومبيل‌شان كسي را مي‌كشتند مانند ديگر ستم‌هايشان بي اهميت بود. اين رفتار به گونه‌اي به فرهنگ راندن ماشين تبديل شد و هم اينك نيز بعد از گذشت ساليان دراز همين فرهنگ بر اكثر رانندگان حاكم است.
2- به نظر من دلايل رواني بيشترين تأثير را در به وجود آمدن اين وضعيت دارد. نمي‌دانم چه چيزي موجب شده است كه هر كدام از ما شديدا خود را محق‌تر از تمام عالم و آدم مي‌داند.چه عاملي است كه در درون ما حكم مي‌كند كه "تو بايد به هر قيمتي سرآمد باشي و نبايد كسي بر تو پيشي بگيرد!" به خاطر همين تلقي بايد حتي به اندازه 5 سانتيمتر هم كه شده سپر ماشينمان از ماشين كناري جلوتر باشد تا از آن عقب‌تر نمانيم. وقتي عابري را مي‌بينيم ،سرعت‌مان را زياد كنيم تا ما از جلو او عبور كنيم! و خداي ناكرده عكس اين اتفاق نيافتد. خودرو پشت سري نبايد بتواند از خودرو من عبور كند چون مايه سرشكستگي من است. شايد با اين صحنه مواجه شده‌ايد كه وقتي از راننده خودرو جلويي با چراغ يا بوق خواسته‌ايد كه براي سبقت راه بدهد به جاي راه دادن بر سرعتش افزوده است؟! بايد به عابر پياده حتي از 200 متري هم به گونه‌اي بفهمانيم كه نبايد از جلو ما عبور كند. به نظر من اين مسايل نيازمند كنكاش دقيق روانشناسانه است كه چاره جويي آن مدت‌ها وقت و انرژي روانشناسان را مي‌طلبد.
3- قوانين راهنمايي و رانندگي ما متأسفانه "مهارت محور" است و نه "صلاحيت محور" چرا كه هركسي با هر درجه از آگاهي و رشد يافتگي فرهنگي و اجتماعي همين كه توانست فرمان خودرو را درست بچرخاند و گاز و كلاچ و ترمز را شناخت، راننده است و مي‌تواند پشت رل بنشيند. در ايران هنوز كسي را از رانندگي محروم نكرده‌اند يا حداقل بنده از آن خبر ندارم. بعضي رانندگان قاتلان بالقوه‌اند و اين قانون است كه بايد از اين قتل كه معلوم نيست هدفش چند نفر باشد جلوگيري كند.هر روز و هر ساعت شاهد صحنه‌هايي هستيم كه مي‌تواند فاجعه آفرين باشد اما قانون هيچگونه دخالتي در اصلاح آن ندارد.بسياري از حوادث مرگ‌آور ناشي از نحوه رانندگي موتورسواران است. آيا هيچ قانوني براي موتورسواران وجود دارد؟ظاهرا از نظر قوانين ما موتورسوار مانند عابر پياده است و هيچ مسئوليتي براي او شناخته نشده است. نيروي انتظامي هر از گاهي در باره آنان سختگيري مي‌كند ولي اين كار نتيجه چنداني در بر نداشته است.
4- مشكلات و معضلات اقتصادي تأثيرگذار، فراوانند اما گذرا به آن مي‌پردازم. خودروهاي فرسوده و غير استاندارد كه به دليل ناتواني مالي صاحبان آن و ناتواني صنعت كشور در نوسازي و بهينه‌سازي سريع آن نقش دارند، شايد از دلايل عمده حوادث باشند. در اين ميان صنعت ناكارآمد خودرو كه محصولات بي كيفيت خود را به بهايي گزاف در مقايسه با محصولات ديگر كشورها به خريداران عرضه مي‌كند كمتر از وضعيت جاده‌ها و خرابي آن‌ها در حوادث تأثير گذار نيست. تمامي اين موارد از جهت گيري‌هاي نادرست اقتصادي حكايت دارد. كه در جاي خود بحث مفصل‌تري مي‌طلبد.
در پايان اميدوارم با تدبير بجا و با يك اراده جمعي بتوانيم معضل راهنمايي و رانندگي را در كشورمان حل كنيم. انشاء الله
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۰۳ - ۱۳۸۷/۰۷/۱۳
با سلام،
متاسفانه فقر فرهنگی بزرگترین مشکل ایران است. و باعث تاسف است مسئولان کمترین توجه را در این مقوله دارند. ما ایرانی ها فرهنگ درست استفاده کردن از هر کالا ی را نداریم. شما ملاحظه بفرمائید انرژی از جمله برق، آب ، گاز و سوخت به چه صورت استفاده می شود؟ نان و مواد غذایی به چه صورت؟ و ما از ماشین که یک وسیله جهت کارهای ضروری می باشد به چه صورت استفاده میکنیم؟
متاسفانه در ایران نه ماشین ها استاندارد نه جاده ها استاندارد و نه آدم ها اصول اولیه رانندگی را رعایت می کنند نتیجه اش این آمار تکان دهنده می باشد
ناشناس
|
-
|
۱۵:۰۴ - ۱۳۸۷/۰۷/۱۳
عدم اعمال صحيح و اعمال گزينشي قانون يكي از علل عدم وجود نظم در ايران است منحصر به رانندگي هم نيست .اما در مورد ايجاد نظم در رانندگي مقام صلاحيت دار تعيين جريمه تخلف همانا مقام قضائي است .زيرا مقام قضائي است كه ميتواند ميزان جريمه را با توجه به اثرات جمع و فردي آن تعيين نمايد. بهانه آوردن اينكه ما مشكل دادگاه داريم و ...دردي را دوا نميكند. در كوتاه مدت ميتوان در يك پاسگاه انتظامي يك اطاق اختصاص داد به يك قاضي ، يك كارشناس رانندگي (افسر)و يك مستشار . قبض صادره توسط پليسكه در آن تاريخ مراجعه متخلف به دادگاه ذكر شده است ، بوسيله اين دادگاه (بخوانيد دادگاه تخلفات رانندگي )رسيدگي و حكم لازم توسط قاضي صادر ميشود.البته بايد قبلاً تابلو ها ، حريمها و ...درست شده باشد.اين مسايل در كشورهاي اروپائي و امريكا سالهاست كه تجربه ميشود و پخته شده است فقط بايد اجرا شود . يا علي مدد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۱۵ - ۱۳۸۷/۰۷/۱۳
با سلام و با تشکر فراوان بخاطر مقاله بسیارخوب وجالبتان همانطوری که اشاره فرموده اید صدا وسیما می تواند در اصلاح وآموزش آحاد مردم نقش کلیدی داشته باشد که فعلا نقش آن خیلی کمرنگ می باشد مثلا اگر سیما در ساعات خاصی با اعلام قبلی تعدادی از تصادفات منجر به فوت روزانه را نمایش می داد خصوصا عابران پیاده و علت حادثه را کارشناسی می کردند بسیار در جهت آموزش مردم موثر بود
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۰ - ۱۳۸۷/۰۷/۱۳
رانندگی یکی از مصادیق زندگی اجتماعی است. اگر بخواهیم درباره میزان اهمیت دادن مردم یک کشور به اجتماع خود قضاوت کنیم، بهترین نمونه جهت بررسی و قضاوت همانا رانندگی است. متاسفانه در این باره ملت ما، علیرغم داشتن توانمندیهای بسیار از جمله مبانی اعتقادی و دینی و تمدن چند هزارساله، اهتمام لازم را به خرج نداده است. عدم توجه به محیط زیست، عدم توجه به پاکیزگی خیابانها و معابر و جویهای آب و موارد مانند آینها از دیگر مصادیق زندگی اجتماعی هستند که همه ما در یکی یا چند تا از آنها قصور می ورزیم. به اعتقاد بنده، علاوه بر آموزشهای علمی و فنی، تکیه بر باورهای دینی نیز می تواند بسیار مؤثر باشد. آیات عظام و مجتهدان با تکیه بر تنها این قانون ساده که لا ضرر و لا ضرار فی السلام، مصادیق ضرر رساندن به خود و دیگران در رانندگی را تحقیق و اعلام نمایند. یا با تکیه بر موضوع حق الناس می توانند مصادیق آن را در رانندگی تحقیق و بیان کنند. مبارزه با این نابسامانی و عدم پای بندی به مبانی زندگی اجتماعی، یک جهاد و بسیج همه جانبه را می طلبد. بنده حتی گاه به فکر تاسیس یک به اصطلاح NGO تحت نام "جنبش رانندگی سبز" برای بیان و آموزش درست رانندگی می افتم ولی در توان خود نمی بینم. به هرحال، من مطمئنم اگر روزی بتوانیم درست و برابر با مقررات بین المللی رانندگی کنیم، بسیار ی دیگر از مشکلات اجتماعی ما نیز حل خواهد شد. (یک استاد دانشگاه)
نظرات بیشتر