فکر کنم نیچه است میگوید هر وقت دیدید مردم کوچه بازاز ومهندس دکتر و... حرف سیاسی میزنند وابراز کارشناسی بدانی که ان کشور یا مریض است ویا سیاستمداران ان کشور کار بلد نیستند وعزیز دیگر میگوید در سرزمینی که سایه افراد از خود افراد بزرگتر است در ان سرسزمین بوی غروب می اید ...
بنده مي دانم كه شما نظر من را درج نمي كنيد اما لازم مي دانم بگويم. مردم ما علاوه بر مسائل سياسي در خصوص مسائل فرهنگي ،اقتصادي و اجتماعي و هر چيزي كه مربوط به سياستمداران و دولنمردان يك نظام مي شود صحبت مي كنن. علت كاملاً مشخص است وقتي دست اندركاران مباحث بالا در راستاي اهداف و نظرات جامعه پيش نمي روند و توجهي هم به اين موضوع نمي كنن پر واضح است كه اين مباحث به داخل جامعه كشيده مي شود.
مگه چیزی به جز این در مملکت وجود دارد؟ از خودتان بپرسید که همه را روانی و ناامید کرده اید. ما همیشه دشمن داریم.!! برانداز داریم!!! اسرائیل و آمریکا در کمین ما هستند !!! و... و ... و.... !!!!!
با تشکر از سئوال زیبای شما
گر شما در جامعه ايراني زندگي كنيد از صبح كه از خواب بيدار مي شويد آنقدر در رسانه ها مسائل سياسي مطرح مي شود كه واقعا به ستوه مي آييد. از سويي ديگر خود نظام نيز مردم را به دخالت در امور سياسي تشويق مي كند. مثلا ما در سال حداقل 3 راهپيمايي سياسي داريم. مناسبتهايي كه كاركردهاي سياسي دارند. ولي پرداختن به مسائل اجتماعي كه مي تواند باعث نشاط در جامعه شود بسيار كم داريم. مثلا عيد نوروز كه مناسبتي كاملا بومي و با كاركرد اجتماعي است. واقعا به جز برنامه هاي تلويزيوني چه برنامه هاي اجتماعي و مشاركتهاي اجتماعي در عيد نوروز يافت مي شود. از سويي ديگر از آنجا كه جامعه ايراني يك جامعه مقيد و متدين است و روزانه با مسائل ديني سر و كار فراوان دارد و چون نظام سياسي ايران از ديانت جدا نيست، نمي توان توقع داشت كه مردم ديانت داشته باشند ولي به سياست كاري نداشته باشند!
مسئله ديگري كه باعث گرايش مردم به صحبتهاي سياسي است ملي شدن بسياري از منابع سرشار كشور است. مثلا چون نفت كشور به دست سياسيون است و از آنجا كه مردم نفت را از آن خود مي دانند، هر روزه اين سوال در ذهن تك تك ايرانيان مطرح است كه پول نفت را سياسيون چه مي كنند. از سويي ديگر كل اقتصاد ايران بصورت سياسي اداره مي شود. مردم با مسائل اقتصادي نيز سر و كار زيادي دارند لذا به ناچار باز هم در سياست دخالت مي كنند.
در آخر اينكه سياسي كاري هاي بسياري از مديران و دخالت سياست در زندگي روزمره ايرانيان مردم را ناچار به صحبت سلسله وار در مباحث سياسي مي كند.
بديهي است پرداختن به اين موضوع از حوصله اين نگارش خارج بوده و براي بررسي همه جانبه آن، نگارش يك مقاله اجتناب ناپذير است.