صلوات برای بهبودی این جوان شجاع و لعنت بر ضاربین و والدین بی لیاقت شان و آنهایی که با لقمه های حرام فرزند پرورش می دهند و تاسف برای مسئولین بیمارستانها.
انشاالله که خداوند شفا دهد این عزیز را
خواهر من ( مادر علی ) خوب فهمیدی که فیلم برداری برای چه بوده . من که جوان دارم میفهمم که شما چه حالی داری و کاری هم جز دعا از دستم بر نمی آید . جنابان تابناکیان عزیز میدونم چاپ نمی کنید اما برای رضای خدا حداقل نظارت مردم را به این مادر نگران برسانید باشد که روز رستاخیز بدهکار همین مردم نباشید انشاالله
خواهرم - وقتي ديدم سرت روي شانه پسرت است سخت لرزيدم و گريستم - براي پسرت و همه جوانان دعاي عاقبت به خيري مي كنم ولي كو مسئول دلسوز؟شبيه اين جريان هم براي من دربيمارستان 5 آذر گرگان اتفاق افتاد . مادر من سكته مغزي كرده و نمي تواند از پله بالا برود شبي بدحال شد پزشك معالجش دستوراتي دادند و گفتند براي سهولت كار و راحتي بيمار روز بعد به اورژانس بيمارستان 5 آذر مراجعه كنيد تا در بيمارستان ايشان را عيادت كنم . به محض رسيدن مرا پيج كنند تا خودم را براي عيادت برسانم . روز بعد طبق همين برنامه - به محض رسيدن به اورژرانس و شرح ماجرا براي به اصطلاح سوپر وايزر بخش اورژانس ايشان گفتند ما وقت نداريم دكتر را پيدا كنيم - برو از بيرون زنگ بزن - گفتم من بايد مطابق دستور دكتر عمل كنم - شماره تلفن دكتر راهم ندارم - ايشان قبل از شروع هر گونه بحث و درگيري به نگهبان گردن كلفت دستور داد كه من و بيمار سكته مغزي را از اورژانس بيرون كنند . تف به رذالت چنين زناني كه نام خود را پرستارگذاشته اند تف . فكر كنيد در ان لحظه با يك بيمار نيمه جان كه قادر به حركت هم نيست من چه مي توانستم انجام دهم جز اينكه به خداي ناظر و حاضر واگذارش كنم . خانم وزير مادر من هم يك طلبه جوان نبود ناهي منكر هم نبود . در شهرستان گرگان هم بود خيلي دورتر از چشم شما . توان مالي من هم بحمداله آنقدر هست كه بتوانم در بيمارستان خصوصي بيمارم را بستري كنم . ولي چه كسي پيگير كار من شد . من همان روز بيمارم را به خانه برگرداندم ولي تف به چنين پرستاراني .مديريت محترم تابناك خواهش مي كنم حتما پيام مرا در ج كنيد تا مادر اين جوان بفهمد كه ايشان تنها نيستند .