من نمی دونم این صحنه مصنوعیه یا واقعی. ولی خودم عین این صحنه را دیدم. توی یک مغازه نشسته بودیم با خانواده و سفارش کباب ترکی داده بودیم(در سفری که به همدان داشتیم) مغازه شلوغ بود و خانواده ها و جوانها مشغول خوردن و لذت بردن. بیرون مغازه پیرمردی با موها و ریشهای بلند و تمیز و اراسته مشغول فروختن تکه پارچه برای شیشه پاک کردن بود. نمی دانید با چه حصرتی به ماها که داخل مغازه بودیم نگاه می کرد. من جدا نمی توانستم ادامه دهم و بی تفاوت باشم به او گفتم می خواهید برای شما هم سفارش غذا بدهم با حالتی از حزن و اندوه گفت اگر می توانی پولش را به من بده مدت طولانی است که من برای خانواده ام گوشت نخریده ام. به هرحال ما به او کمک ناچیزی کردیم. از دست خودم و امثال خودم بسیار ناراحتم که چرا باید در سرزمینی که نصفشان به اسلامی بودن و شیعه علی بودن افتخار می کنند و نصفشان به ایرانی بودن و فرهنگ آریایی داشتن، باید چنین صحنه هایی دیده شود و مردم بی خیال به خوردن و خندیدن و ندیدن مشغول باشند. عده ای هم به راحتی صورت مساله را ÷اک می کنند. عده ای هم فقط به این فکرند که از آن عکس و فیلم بگیرند و کیفیت مبایلشان را به رخ دیگران بکشند. من از دست خودم عصبانی هستم و خجالت می کشم.
اگر همه شما در شرایط هر چیزی رو که الان دارید منع می کنید قرار بگیرید بدتر از مصداق خواهید بود . یک معتاد یا یک گدا را نمی توان فقط خودش را مقصر دانست بلکه چندین عوامل دیگر غیر از خودش مقصرند که شاید شما ندانید و به چشم نبینید.
کاش به این نکته توجه میکردیم که تکدی گری خصوصا درکشور ما فقط به علت فقر وجود نداره بلکه اگه مردمان یک سرزمین بنا به دلایل محتلف شان و عزت درونی خودشون رو کم ببینند خیلی راحت سراغ این پدیده میان و این کاهش شان و کاهش احساس شرافت ریشه های عمیق،پیچیده و گسترده فرهنگی داره که در یک کامنت قابل بحث نیست...شاید روزی برسه عده ای جامعه شناس که نه از سر مصلحت بلکه از سر علاقه وارد این رشته شده باشند و توانا هم باشند علل این پدیده را بطور اکادمیک موشکافی کنند