خدا گرفتارش کنه اونکه منو اعزام کرد/ کتونیمو ازم گرفت یه جفت پوتین توپام کرد
حامد
|
|
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۸
18
5
پاسخ
خیلی باحال بود
این هم وبلاگ من و خاطرات سربازیم
http://manosarbazi.blogfa.com
حسام
|
|
۱۵:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۸
13
8
پاسخ
من هم اعزامي شهريور89 هستم و آموزشي در اين پادگان 01 يگان 534 بودم...فكر نكنك بهتر از 01 در ايران پيدا بشه...فرماندمون سروان مومني واقعا مرد بود.
بهنام
|
|
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۸
18
7
پاسخ
یادش بخیر خیلی دوران خوبی بود زور می گفتن ولی روز های خوبش بیشتر از روزهای بدش بود پادگان 02 شهید انشایی تهران یاد جناب سرهنگ جناب سروان و سرگروهبان و هم خدمتی های عزیزم بخیر امیدوارم هرجا که هستن موفق و پیروز باشند بخصوص جناب جدیدی و پودینه خیلی خوب بودند
ناشناس
|
|
۱۶:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۸
11
6
پاسخ
فقط یگان 722 صفریک
ناشناس
|
|
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۸
5
34
پاسخ
ببین حتی یه رخت کن هم ندادن تا لباس عوض کنن
ناشناس
|
|
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۸
6
5
پاسخ
یاد دوران سربازی تو توپخانه گروه 11 توپخانه افتادم. گردان آموزش گروهان دوم که خیلی همگروهانیهای باحالی داشتیم یاد چاییهایی که با هم میخوردیم به خیر. آشپزخانه گروه 11 یادش به خیر که یکسالی هم اونجاخدمتکردم.سرپرست اونجا سرگروهبان عزیززاده بود که خیلی آدم باحالی بود خاطرات شیرین و تلخ زیادی داشتیم مخصوصا که با شکم سربازها کار داشتیم همیشه پر از غوغا و حادثه های گوناگون بود. آشپزهای خیلی باحالی داشت آقای نویدعلیزاده و قاسمی آقای شتابی و نانوافام و آقا بهروز امیدوارم که سلامت باشند.
ناشناس
|
|
۱۷:۴۲ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۸
1
28
پاسخ
آقا وقتی میرم تو فکر که دوباره بعد از تموم شدن درس دانشگاه باید برم سربازی عرصه برایم به شدت تنگ میشود.
دلم از دست سری اولی که رفتم خونه.
ناشناس
|
|
۱۷:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۸
13
8
پاسخ
دو برادری چی شد تابناک؟
ناشناس
|
|
۱۷:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۸
42
11
پاسخ
خدمت سربازی تک تک روزهاش خاطره است حوش بحال اون کسانی که قدرش رو بدانند!