ازماست كه بر ماست.

نویسنده این مقاله از الفبای سیاست به ویژه در عرصه روابط بین الملل بی بهره است. چرا که توزیع مناسب سیاسی در نهادهای بین المللی نه بر اساس معیارهای صلاحیت علمی یا عملی است بلکه این معیار این توزیع میزان سر سپردگی به ساختار سیاست خارجی قدرت امپریالیستی و استعمار غیر انسانی واقع گرایانه نوین است. پس نویسنده یا باید جهانبینی و ایدئولوِژی خود را تغییر دهد یا تلاش نماید که جهان بینی وایدئولوِژی مردم تغییر دهد که ما راه اول را توصیه می نماییم چرا که بسیاری از شیفتگان غرب راه دوم را از تقی زاده تا سریع القلم طی نمودند و تنها کارکرد آنها چوب لای چرخ گذاشتن به روند پیشرفت کشور بوده است.

این خصلت ما ایرانیها هست ما چه قدر متخصص در خیلی از زمینه ها داریم درخارج از ایران اما به ندرت می شوند رییس دانشگاهها یا انجمنهای علمی یا کاری...

خوب حالا چرا ؟

تمام این داستانها از زمان کلید خوردن سناریوی به اصطلاح جریان انحرافی وبه قصد وقربت به چالش کشیدن مدیریت اقای احمدی نزاد است.ونه به قصد ونیت منافع ومصالح ملی چراکه به تنها چیزی که این روزها فکر نمیشه همینه.

این یک واقعیت است که وزارت خارجه ما حتی تلاش شخصی دیپلماتهای ورزیده ایرانی برای احراز سمتهایی در سازمانهای بین المللی با سوء ظن می بیند بدین معنا که نه تنها کمکی برای چنین افرادی نمی کند بلکه اگر متوجه تلاش یک دیپلمات برای گرفتن سمتی در یک سازمان بین المللی شود انواع انگها و اتهامات بی اساس در مورد او شروع می شود از جمله اینکه می خواهد جاسوس شود یا...از طرف دیگر باید در نظر داشت که معرفی افراد یا دیپلماتهای ایرانی برای گرفتن سمتی در سازمانهای بین المللی بعنوان سرقفلی بخش بین الملل وزارت خارجه درآمده و در مواردی که شخصی از هم باندهای خود برای معرفی نداشته باشند حتی به قیمت از دست دادن آن فرصت حاضر نیستند اطلاع رسانی مناسب بعمل آورند تا احیانا کارکنان وزارت خارجه در دیگر بخشها و یا کارمندان دیگر وزارتخانه ها بتوانند بعنوان نامزد معرفی شوند

وقتی که با پارتی در وزارت امور خارجه استخدام شدید .اونوقت...

لطفا از آقای متکی، وزیر خارجه قبلی، سوال کنید که چرا با وجود زحمات سفیر وقت ایران در سازمان ملل (سال 1386) و همچنین مدیرکل مربوطه در وزارت خارجه برای گرفتن یک پست کارشناسی در یکی از ادارات سیاسی مهم دبیرخانه عملیات حفظ صلح سازمان ملل در نیویورک برای یکی از دیپلماتهای ایرانی و اختصاص آن پست بوی، او بشدت مخالفت کرد و سرانجام آن پست توسط یک صهیونیست اشغال شد. راستی آقای متکی با این گل زدن به دروازه خودی به نفع صهیونیستها می تواند از پل صراط بگذرد؟

جانا سخن از دل ما ميگويي.در شانزدهمين كنگره سازمان جهاني هواشناسي آقاي عليمحمد نوريان كانديداي رياست سازمان هواشناسي بودند كه رييس هواشناسي ايران براي حفظ پست خود در ايران انچنان ايشان را تخريب كردند كه نگو و نپرس.وقتي گروه هواشناسي ايران نه تنها از اين دانشمند هواشناسي حمايت نكردند بلكه به رؤساي ديگر كشورها القا ميكردند كه آقاي ...بازنشسته شده و رييس آقاي ...است.برادران عزيز كجاي كاريد مارادونا را ول كنيد غضنفر را بچسبيد.جاي بسي تاسف كه هيچ نهادي مسئول اين اقدامات ضد ملي نيست.

دیپلمات پر تجربه ای مانند متکی آنگونه در داخل با او برخورد شد انوقت چه انتظاری از دیگران داریم