درست زمانی که خبر سرطان ناصرخان یه دفه همه جا پیچید، اون موقع مادرم که دو ماه در حال درمان سرطانش بود شاهد پخش این خبر از تلویزیون بود. الان 15 ماهه که مادرم به ملکوت پیوسته و تمام این مدت به این امیدوار بودم که اگر ناصرخان با اون روحیه بالا در مقابل این مریضی سر خم نکنه میشه گفت امیدی برای این مرض مهلک وجود داره. به هرحال با تمام اندوهی که در خود حس میکنم باید بگم که رفتن سرنوشت هر انسانی هست. اینجا جایی برای ماندن نیست. این ماتم را به همه ایرانیان و به ویژه خانواده محترم حجازی تسلیت میگم و امیدوارم خداوند همون صبری رو که به ما عطا کرد به این خانواده محترم برای تحمل درد فراق عزیزشان عطا بفرماید.
خدا رحمتش کند
خدایی دست بردارید ازاین مرده پرستی تازنده بود هزار مشکل جلوش درست می کردن کی می خواهیم دست ازاین عادت زشت برداریم الان انسانهای بزرگی هستن هیچ کس ازاون یاد نمی کنه همینکه ازبین مامیره شروع می کنیم به شعار دادن