مهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۴
من حدود سه سالی میشه ازدواج کردم وخدا یه پسـر بهم داده که با دنیا عوضش نمیکنم خیلی دلم براش تنگ شده ۲۶سالم هست خدا شاهده همیشه خانمم دوس داشتم ولی خانمم همیشه سر حرفای پیش پا افتاده میرفت قهر من خیلی ادم ارمی هستم نتس میرفت قهر میگفت ت خیلی ادم ساکتی هستی جلو همه غروزمو میشکوند از سرکار میمومدم خونه تا رفته خونه پدرش بهاش تماس میگرفتم ک بیاد اصلا نمیدونم دلیلی ک طمیرفت قهر چی بود هیچی تو زندگیم براش کم نذاشتم ولی واگذارش میکنم ب خدا ارزوم بود بهش برسم خدا خیلی برام خدایی میکرد الانم از خدا میخام زندگیشو نابود کنه خیلی دلم برا بچم میسوزه تنگ شده
مارال
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۷/۲۷
سلام.من ۲۹سالمه ۱۴ساله ازدواج کردم تنهاگناهم خوشگل بودنمه شوهرم همش شکاکه همش کتکم میزنه شدم عین زندانی احساس خفگی میکنم خودش هرغلطی میکنه اماوقتی من مثلابه موهام سشوارمیکشم همش غرمیزنه ۱۲سال فاصله ای سنی داریم میگم توهمه ای جونیتوکردی توسن ۲۷ساله ازدواج کردی امامن ۱۴ساله بودم زنتوشدم خب حق دارم جونیوکنم مگه خلاف شرع میکنم فقط بخودم میرسم اماکوگوش شنوادوتابچه دارم اونارونقطه ضعف من میدونه میگه اگه طلاق بگیری هیچ وقت نمیتونی بچه اتوببینی من میگم ۱۴سال زنت بودم درهمه اموالت حق دارم چون باهم بدست آوردیم امامن هیچ کدومونمیخوام حتی مهریه ام حتی لباسام فقط بچه هاموبده طلاقموبده اما قبول نمیکنه موندم چیکارکنم خودکشی کنم بچه هام نارحت میشه خواهش میکنممممممممم یکی منوراهنمایی کنه خسته شدم ازاین زندگی پس من قضاوت نمیکنم اما هم زن هم مردخوب وبدداره اما چون شوهرم خیلی اذیتم کرده اعتمادم به تمام مرداازبین رفته پس یه خورده درک کنین آقایون وخانماشماکه بخاطریه چیزعلکی دعوارامیندازین اما من روزی که کتک نمیخورم جشن میگیرم خوشحال میشم خدابه من قیافه خوشگل داده اما هیچ وقت شکرگزارنشدم هروقت به آیینه نگاه میکنم میگم خدایاوقتی من نمیتونم ازخوشگلیم استفاده کنم شده بلای جونم چرادادی به من وقتی میریم خیابون چون چشای من آبیه میگه همش چشاتوببندوقتی خسته میشم بازمیکنم کتک میخورم توروخدایکی منوازاین جهنم نجات بده من دیگه مردم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۷
سلام من زنی بیست هشت ساله هستم نه سال ازدواج کردم شوهر اولم که نامزد بودیم مرد بعد با یه مردی که دوسش داشتم ازدواج کردم بددهن دست بزن دخالت مادر شوهر بدهنی دایی شوهر همه رو تحمل میکردم چند بار کتکم زد دلیلش هم نمی دونست بعد هم پشیمان میشد الان بایه دختر هفت ساله موندم دادخواست طلاق هم داده اصرار هم کردم برگرد بریم خونه زندگی قبول نکرد لطفا راهنمایی کنید من بیچاره چیکار کنم تشکر
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۷
سلام من ۳۵سالمه ۱۶سال پیش عاشق یه دختری شدم خیلی رابطه خوب بود ظاهرش هم مثل خلیی آز دخترای که با خانواده
آبرومند شاید تنها هشداری که لحظه ای میخواستم برم خاستگاریش خواست خدا بوده ولی با اینکه هیچوقت به روش نیاورده بودم بعد ۱۳سال زندگی مشترک با کمال برروی تو چشمای من نگاه گفت برو پی زندگیت من خیانت کردم ولی
افسوس میخورم با وجود دوتا بچه هیچ شناختی به ایشان نداشتم تو اوج اعتمادی که داشتم به قدری شوک وارد شده بود
یک ماه فقط داشتم شب و روز اشک می ریختم ولی بعداز یک ماه تا خواستم به خودم بیام فهمیدم کل سالهای که در کنار من زندگی میکرد حتی تن فروشی هم میکرده ای جوانا خیلی مواظب
باشین شاید فکر کنید مگه میشه تمام سالهای که کنار شوهرش
زندگی میکرده نفهمیده باشه ...وای به اون روزی که زن جنسش خراب باشه اگه خراب روگنج قارون هم بشینه بخواد کار خودشو انجام میده از لحاض مالی هم هیچ کم و کسری نداشت به امید
خونه پدرش میرفته مبادا لو بره من هم رو حساب خونه پدر اعتماد کردم نگو همیشه کارش بوده تو زندگی فهمیدم که من خوب بودم زنم سواستفاده میکرده الان هم موندم با دوتا بچه که چیکار کنم
شهلا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۶
سلام من چندماهه جداشرم
خدارو شکر موفق شدم دوران سخت رو تمام کنم .توی زندگیمم اصلا مشکل مالی نداشتم ولی شوهرم خودخواه و دخالت خانوادش زیاد بود.
اماالان ادمای خوبی خواستگارم هستن و همه چیز شکرخدا عالیه.
اصلا هم نگران نباشید هرکسی درحدفرهنگش برخورد میکنه .کسی هم که میگه زن برای اقایون زیاده بله زیاده
ولی زن اصیل و باخانواده و درست زیاد نیست وگرنه پر خیابون از دختر و پسره اینارو برای ضعف خانما میگن .
بهترین تصمیم رو بگیرید و نگران نباشید و به خدا توکل کنید .
بهاره
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۹/۱۰/۰۵
اینایی که گفتین فقط واسه مرداییه که وجدان دارن
دل دارن
اینی که من داشتم یه حیوون بود فقط
که خیانت تو وجودش بود
منو 9ماهه ول کرده
شانسم داره، عذاب وجدانم نمیگیره، افسرده م نمیشه، هیچیش نمیشه هیچی
تازه خوشحال تر میشه مثه الان که میدونه دنبال کارای طلاقم
فقط خودم میدونم که کیه
اینجور ادما فقط به دنیا میان واسه عذاب دادن
تحقیر کردن، کتک زدن، خیانت کردن
هیچیشون نمیشه
4سال زندگی کردم باهاش خون از دماغش نیومد هیچ
قوی ترم شد
زندگی اونو میدونم که چی میشه خوشبحالش
دلم واسه خودم میسوزه که با سن کم اسم مطلقه بودن میاد روم
ناصر
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۹:۱۳ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
سلام من هم 14 سال زندگی مشترک داشتم خانمم رو خیلی دوست داشتم و هنوزم دارم ، یه بچه دارم که با هم زندگی می کنیم ، با اینکه الان 5 سال هست که خودش طلاق گرفته و تموم شده ، ولی هر وقت فکر می کنم که ازدواج کنه یا ببخشید رابطه ی داشته باشه عصبی میشم جوری که کلا میریزم به هم ، میدونم حق هر آدمی هست که روابط خودش را خودش تصمیم گیری کنه و هر کاری که صلاح میدونه انجام بده و نسبت به من هم تعهدی نداره ، ولی نمیدونم چرا هنوزم بعد از 5 سال این حس لعنتی رو دارم البته تا امروز هیچکدوممون ازدواج نکردیم و هیچ ارتباطی با هم نداریم این پیام رو برای این فرستادم که آقایون اگر تجربه ی مشابهی دارند عنوان کنند و همینطور خانم هایی که طلاق گرفتن واقعا نمیتونن تنهایی زندگی کنن
فاطمه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۰۵ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۹
سلام .فقط خانوما خواهش میکنم از لحاض احساسات طلاق نگیرید ببینید بدبخت نکید بچه شوهرتونو مگ دیوانه ایدواقعا تحمل ندارید طلاف بگیر ید.منم درحال طلاق گرفتنم بخدا دارم عذاب میکشم ده لار قهر کردم درست نشد ک نشد بچه سه ساله دارم .دارم دیونه میشم ۲۲سالمه مجبورم طلاق بگیرم
امیر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۴۴ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۷
بعد از ۱۷ سال همسرم میخواد جدا بشه.
در تیر ماه فقط بعد از یک روز از چهلم‌مادرم گذشته بود قهر کرد و تا حق طلاق را نگرفت‌نیامد.
میگفت غر میزدم. نه دست بزن داشتم نه کم گذاشتم براش.

در طول زندگی سه دانگ خانه را به نامش کردم و یک‌ماشین براش خریدم

الان هم یک ماهه رفته و مهریه اش را اقدام کرده


حلال و حروم‌هم سرش نمیشه فقط ادعا و ادعا ....
فاطمه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۴۳ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۸
سلام من سی سالمه دوتا بچه دارم یه پسر نه ساله یه دختر سه ساله شوهرم اول زندگی خیلی بی پولی داشت با همه شرایطش ساختم دوستش داشتم الان حدود چهارده سال دارم باهاش زندگی میکنم حدود چهار سال نمایشگاهکامیون باز کرده از روزی که باز کرده یه روز راحت نداشتم همش منو با بچه هام میباشد میرفت منتظر بهانه بود که خونه رو ترک کنه بعدش میرفت دیگه نه خبر میداد کجا هست نه جواب زنگمو میداد ده روز بعد سرو کلش پیدا میشد بارها بهش شک میکردم بهم میگفت وسواس شدی به خانواده میگفتم اونا هم چون میدیدن ما تامین هستیم از لحاظ پولی برام کاری نمیکردن الان متوجه شدم که زن صیغه کرده خیلی عذابم داد هر چی بگم تمومی نداره الان به ... خوردن افتاده التماسم میکنه که بهم فرصت بده اون زن منو به تهدید تا الان نگه داشته به خاط دویست ملیون پولی که به عنوان نزول ازش گرفته به گفته خودش تا حدودی صحت داره اما من واقعا نمیتونم کنار بیام میخواد رابطشو خراب کنه باهاش ولی دیگه دیر شده کار از کار گذشته نمیتونم خودمو باهاش قانع کنم که زیر یه سقف باهاش بمونم حتی به خاطر بچه هام و بچه هام و خودم نگه میدارم ناگفته نماند من بیستو هفت سالم بود اون رفت صیغه کرد الان سه سال گذشته
نظرات بیشتر