من سه ساله نامزد کردم و نامزدم هم خیلی منو میخواد اصلا راضی نمیشه که من ناراحت باشم الان دوماهه که باهاش حرف نمیزنم چون فامیلاش به پدرم تهمت قتل زدن منم میخوام ازش جدا بشم به نظرتون کارم درسته یا نه موندم نامزدمم منو خیلی دوس داره اما خانواده هامون با اون اتفاق به هم خیلی سرد شدن منم خیل دوسش دارم اما با این اتفاق گیر کردم بخدا
مریم
|
|
۰۲:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۳
0
6
پاسخ
امشب خیلی برای همتون گریه کردم.رفتم شوهرم رو بوسیدم و به خاطر زندگی آرومم خدا رو هزاران بار شکر کردم
Bahar
|
|
۱۳:۲۲ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۵
0
1
پاسخ
من نامادری دارم خیلی اذیتم میکنه و کتکم میزنه
مگه نظرم چیه که ثبت نمی کنید؟
|
|
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۲
0
2
پاسخ
اون هایی که می گید تبعات منفی نداره برای مرد : من 4 سال پیش تو دوران نامزدی یک هفته مونده به عروسی نامزدم به خاطر پول به هم زد و رفت و70میلیون گرفت . الان بعد از 4 سال من نه تنها تصویر تمام خاطراتمون با جزئیات تو ذهنمه بلکه هنوز صداش هم یادمه!!!!!!! و بعد از دزدی اون ازم به علاوه تمکین نکردن و تهدید ها و تحقیر ها و فحاشی هاش و قانون کثیف " حق حبس" به هیچ زنی اعتماد ندارم . مگر اینکه اولاً 14 تا سکه رو قبول کنه و ثانیا مسلمون باشه
زهرا
|
|
۰۶:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۳
0
1
پاسخ
هیچ کدومتون نگفتین فقط خداست که به داد ادم میرسه همه اونایی که طلاق گرفتین یا درشرفش هستین فقط درخلوتهاتون با خدا درد دل کنین به خدادفقط چاره ساز خودشه من با یه چه تا نرز طلاق رفتم دادگاه و دیه و .....
اخرش به. خاطر دخترم برگشتم عواقب طلاق از تحمل کردن سختی ها بیشتره الانم بچه دومم ودارم
گاهی. به خاطر فراموش کردندگذشته باز شوهرم بد میشه
اما از طلاق بهتره وقتی زندگی فشار میاره پناه میبرم به خدا پدر مادر و امازاده ها نماز ارووم میشم
ما ظاهرا دو کارمند مرفه اما شوهرم وابسته خونواده و قر قهرو منم مغرور
کلا بعد رجوع حساسیت به زرق وبرگ. وظوار زندگی
وغرور. وهمهدخصلت های بدم و کم کردم
بهتر شدیم من همه نوع عذاب دیدم حتی بازیدبا احساساتم هم شده
ولی تو رو خدا مطلقه ها وارد زندگی. مردان متاهل نشین
دوست من این کار و کرده هم خودس و بدبخت کرده هم بیچاره زن اولی رو
حسنا
|
|
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۱
0
3
پاسخ
سلام.دوستان من چند روزه دارم نظراتتون رو میخونم و اشک میریزم.هرکس در مورد طلاق یه نظری داده ولی چیزی که خیلی ملموسه 90 درصد موارد بعد از طلاق پشیمون میشن ومیگن که ای کاش طلاق نمیگرفتیم.ولی باور کنید یه وقتهایی اصلا نمیشه مشترکا زندگی کنید.من وهمسرم عاشق هم بودیم من کارمند وایشون اوایل ازدواج بیکاربودن.بعد از ازدواج کمکش کردم درس بخونه طلاهام رو فروختم براش مغازه زدم . توی یه شهر دیگه کنار خانواده اون ودور ازخانواده خودم زندگی میکردیم وفقط برای اینکه زندگی کنم اخلاقهای گند خانوادش رو تحمل کردم.شوهرم فوق العاده عصبی بددهن بد دل بچه ننه لوس وننر ولی خدایی عاشق زن وبچش بود.منم بخاطر عشقش با همه چیزش میساختم فقط به این دل خوشی که منو خیلی خیلی دوست داره.حالا کنار این خصوصیات منفیش بعد از چهارسال فهمیدم عاشق یه دختر مجرد شده وبا هم قراره ازدواج کنن.زندگی رو برام جهنم کرد از هیچ کاری برای بیرون کردن من از زندگیش فروگذار نکرد تهمت فحش های رکیک وزشت به خودم وخانوادم حمله به من با چاقوو ...خفه کردنم تا حدی که چند روز اثار کبودیش روی گلوم میموند باز هم تحمل کردم این شرایط چهارسال طول کشید بچم 8 ساله شده دیگه هیچچ عشق وعلاقه ای به زندگیم نداشتم حتی حاضر شدم از بچم هم بگذرم .تا اینکه یه روز با اسلحه شکاری بهم شلیک کرد منم دیگه نموندم دست بچم رو گرفتم وفرار کردم.دو روز بعدش افتاد به التماس کردن.انقدر گریه کرد و التماس کرد که برگرد من دیگه قبول نکردم چون توی این چهارسال بعد از خیانتش خیلی بهش فرصت دادم ونخواست زندگی کنه الان من دیگه نمیخوام
1ـزمانی که ما زنها خودمون به خودمون رحم نمیکنیم از مردها نباید توقع داشته باشیم وقتی یه دختر وارد زندگی یه مرد متاهل میشه هیچ حرفی دیگه باقی نمی مونه هرچند من مقصر صد درصد رو شوهرم میدونم
2ـ پایان یه رابطه بد رو باید جشن گرفت مگه ما چندبار قراره زندگی کنیم که دو سومش رو با جنگ ودعوا بگذرونیم
3ـمنم الان دارم مراحل طلاق رو طی میکنم با اینکه گفته بچه رو ازت میگیرم ومهریه ونفقه هم نمیدم باز هم احساس میکنم این زندگی شرف داره به زندگی با مردی که هرکاری میکنه که تو رو از زندگیش بکنه بیرون به قول معروف مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلته
4ـبچه ها توی یه محیط پرتنش بسیار بسیار بیشتر از طلاق والدینشون اسیب مبینن حداقل جو بعد از طلاق برای بچه ها آروم میشه
امیدوار خدا به هممون صبر بده انشاءاله
آگاه باشیم
|
|
۱۱:۲۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۳
0
0
پاسخ
سلام به همه دوستان
تعداد زیادی از نظرات دوستان را خوندم و بیشترین چیزی که دیدم حس خشم و عصبانیتیه که بطرز عجیبی جو نظرات را بیشتر احساسی کرده تا منطقی. من خودم ضربه سنگینی در زندگی مشترک خوردم و بعد از 15 سال با دو تا بچه خانمم رها کرد و رفت و قسمت زیادی از دارایی های من را برد! بنابراین درد جدایی و حس بد تخریب اعتماد را خوب میشناسم. اما اگر کسی الان از من بپرسه بهترین اتفاق زندگیت چی بوده میگم همین رفتن همسرم.
چند تا نکته که تجربه شخصی و نتیجه مطالعات روانشناسیم بوده را خدمت دوستان بگم شاید راهگشای شما باشد: 1) گاهی اوقات ما در زندگی بین دو تا گزینه بد و بدتر قرار میگیریم (ادامه زندگی یا جدایی) و ادامه زندگی گزینه بدتریه هم برای طرفین و هم مخصوصا برای بچه ها و آسیبی که فرزندان در ادامه آن زندگی پر تنش می بینند بسیار بدتره. در این حالت عاقلانه است که دو طرف از هم جدا بشن 2) به هیچ وجه و تکرار می کنم به هیچ وجه تحت تاثیر حرف اطرافیان تصمیم گیری نکنید و سعی کنید با یک مشاور آگاه و با تجربه موضوع خودتون را بررسی کنید 3) جدایی مشکلات خاص خودش را دارد اما آگاهی از مراحل طبیعی که فرد بعد از آن طی میکنه تا از یک حال بد به حال خوب برسه خیلی خیلی کمک کنندس. برای همین شدیدا توصیه می کنم کتاب "رهایی از غم جدایی" نوشته سوزان اندرسون را حتما مطالعه کنید 4) سعی نکنید دایما همسر خودتون را مقصر کنید و اینرا بدونید که خود شما هم مسوول بودید و بجای مقصر کردن دیگری به این فکر کنید که چه ایراداتی در شما هست که اگر رفع نشه در آینده می تونه منجر به تجربه جدایی مشابهی را در روابط شما بشه. شروع کنید به شناخت خودتون 5) حتما و حتما نحوه برخورد درست با بچه ها بعد از جدایی را مطالعه کنید و سعی کنید کمترین آسیب را ببینن
حسام
|
|
۰۱:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۷
1
5
پاسخ
تنها عامل جدایی در 99 درصد موارد
{{{{مادر زن}}}}
حسام
|
|
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۵
0
0
پاسخ
یک ماه نامزد بودیم بعد مچش رو با دوست پسرش گرفتم اونقدر راحت که حد نداشت بهش شک کردم دوست داداشمو فرستادم رفت مخش رو زد به همین راحتی دادخواست طلاق دادم منتها 4 سال طول کشید تو این مدت فقط تو دادگاه همو میدیدیم در تمام مدت تو دادگاه میخندید هم خودش هم پدر و مادرش و وکیلش خلاصه من در تمام این چهار سال ناراحت بودم و فکر میکردم جلسه اخر به طلاق توافقی راضی شد و بدون نفقه و سکه
ساحل
|
|
۱۵:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۵
0
0
پاسخ
زن ها مردا رو مقصر می دونن مرداهم زن هارو خانواده ها هم خیلی دخالت می کنن شاید قصدشون کمک کردن هست ولی خراب ترش میکنن