من هم خیلی دوست دارم تلاق بگیرم یکی از بزرگترین ارزوهامه ولی خیلی می ترسم. از خودم بدم میاد که جسارت ندارم. من با امیر که میگه پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه .ولی جرات این کارو هنوز پیدا نکردم.
پاسخ ها
بارت
||
۰۰:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۸
گیتی برو انجمن همدردی سوالتو مطرح کن
ناشناس
||
۲۱:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۳
طلاق
چرا ما حرف دیگه برای گفتن نداریم
یا داریم و هیچ کدوم میل شنُفتن نداریم
همه حرفای من و تو دیگه تکراری شده
خونه قلب منو تو جای بیزاری شده
من پریشون تو گریزون زندگی ساکت و سرد
خونه ما مثل زندون پر حسرت پر درد
خونه ما مثل زندون پر حسرت پر درد
میشه با گفتن نه با طلاق
سرنوشتا رو جدا کرد و گذشت
میشه پیوند یه عمرو پاره کرد
آشیونها رو رها کرد و گذشت
آشیونها رو رها کرد و گذشت
اما این غنچه گلامون چی میشن
اونا که فردا رو باید بسازن
اونا که با چشم گریون میبینن
امروز و فردا رو دارن می بازن
دلای مظطرب و کوچیکشون
که تو سینه داره پر پر میزنه
مثل گنجشکی که افتاده به سنگ
میون سرخی خون جون میکنه
من و تو مسئولیم من و تو مسئولیم
اما این غنچه گلامون چی میشن
اونا که فردا رو باید بسازن
اونا که با چشم گریون میبینن
امروز و فردا رو دارن می بازن
دلای مظطرب و کوچیکشون
که تو سینه داره پر پر میزنه
مثل گنجشکی که افتاده به سنگ
میون سرخی خون جون میکنه
من و تو مسئولیم من و تو مسئولیم
من و تو مسئولیم من و تو مسئولیم
با سلام
هرچیزی خواست براش فراهم کردم هرچی که به نظرت میرسه ولی دو ماه زندگی البطه به دو ماهم نکشید ک ماه زندگی مشترک الن میبینم خوب شد تموم شدیم
چون یه نامهای برام گذاشته بود که از اولم دوست نداشتم ازت نفرت داشتم نامه شو یادگاری نگهداشتم همیشه جلوی چشمم باشه من 26 میلیون دادم راحت شدم من میگم اگه دوسم نداشتی چرا باهام ازدواج کردی چرا زندگی منو داغون کردی دیگه به هیچکس اعتماد ندارم میترسم در کل کسی که از ته دلش عاشق کسی شد و بهش دل بست خیلی سخت دل کندن بیخیال مجرد بودن خوبه البته واسه من چون روزای مشترک 9 ساعت کارمیکردم الان 20ساعت کار میکردم و به خودم قول دادم هرچیزی تو اون روزا از دست دادم تا 30سالگی برگردونم سر جای خودش در کل طلاق خیلی بده......
من هم ازکسای هستم که طلاق گرفتم ..
ولی باید بگم بعضی از مردها حقشونه درگیر این احساسها بشن ..چون قانون طبعته هر چی بکاری همون قدر برداشت میکنی...وباید بگم طلاق چیز خوبی نیست..خیلی غمناکه...
اکرم خانوم شما مشکلتت با همسرت چی بود سر چی بود ولی مشکل من سردی همسرم بود خسته شدم ولی بازم دوسش داشتم دارم خواهم داشت اخرش تا جای که میتونین از طلاق بپرهیزیت اولش شاید از مشکلات فرار کنید ولی بعد از چند ماه تازه میفهمید که چه اشتباهی کردید زندگی اولش سخته ولی بعدش خیلی خوبه پس خواهش میکنم از طلاق دوری کنید خواهش کنم موفق باشید
من تازه عروس بودم که فهمیدم شوهرم معتاد.همه کار کردم که ترک کنه.حالا من دیگه دل کندم ازش اون میگه من ترک کردم.آقایون خانومها لطفا دیر یادتون نیفته برای جبران اشتباه.
سلام دوستان عزیزان هر چی شده و بوده تموم شده زندگی الان رو دریابید
ک مجدد اشتباه نکنید خواهشی دارم صبور باشید صبور باشید وعاقلانه زندگی کنید قرار نیس با یک شکست اینهمه
ببازیددوستان روزهای سخت نمی مونند اما آدمهای سخت ماندگارند!صبور باشید
و شادبودن رو تمرین کنیدما هنوز زنده ایم
وشایسته ی زندگی!جای ناامیدی بهم انرژی مثبت بدید
دو روز ديگه قراره جدا شیم،همسرم به جای فکر کردن به تصمیمش حتی به فرداشم فکر نمیکنه. میدونم پشیمون ميشه زمانیکه دیگه خیلی دیره و من به تنهایی عادت کردم وازش بیزار شدم. ...
پاسخ ها
یلدا
||
۰۹:۲۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
موقع جدا شدن حرفی نزن یا حرکتی نکن ک
بعدا از یاداوریش پشیمون شی تمرین کن صبور باشی زندگی ماها پر از تجربه ی دردناکه شما نمیتونی فکرشو عوض کنی پس جنگیدن فایده ای نداره!برای اینده الان تصمیم نگیر شاید بعداین جدایی وصال باشه با کوهی از تجربه
محسن
||
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۵
من با یلدا موافقم مهمترین و بهترین حرکت اینه که بعد از تلاش برای برگشت دیگه سکوت کنی در هیچ شرایطی پل های پشت سرتو نباید بشکونی حتی بعد از طلاق کلا سعی کن صبور باشی و سکوت کنی انسان صبور و ساکت همیشه برنده ی داستان میشه ،آدمی که جنگجال به را میندازه و عصبی میشه با شکست بدی مواجه تو طلاق بعد از تلاش از ته قلب برای برگشت مصلحانه بهترین کار سکوت و صبره.به امید زندگی شیرین برای شما
یه مرد یا زن برای چی ازدواج میکنه؟
برای اینکه در کنار هم با آرامش زندگی کنند، ولی وقتی این آرامش رو بزرگترها از بین میبرند فقط برای اینکه بچه خودشون راحت باشه ... خانمم 7 ماهشه و بچمون دختره ولی توی این 4 ساله اون قدر خسته شدم از همه که تصمیم به جدایی گرفتم و خانمم رو که دیگه هیچ علاقه ای بهش ندارم فرستادم خونه پدر و مادرش. خسته شدم
من دو ساله که طلاق گرفتم 9 سال همه تلاشم را برای بهبود زندگی کردم ولی نتیجه نگرفتم جدا شدم مهریه را بخشیدم حتی دختر 7 ساله ام را گرفت. خیلی عذاب کشیدم طلاق سخته ولی عذابهاش میگذره
وقتی روحیه ام را به دست آوردم درس خوندم الان دانشجوی PHD دانشگاهم.
دوستان طلاق خوب هم داریم.
پاسخ ها
بارت
||
۰۰:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۸
سلام ازر خانم به شما هم سایت انجمن همدردی رو پیشنهاد می کنم
فرانک
||
۰۵:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۴
خانم محترم الان که دارم این صفحه رو می خونم تو هفته اول برایاقدام به جدایی هستم...پدرم مرد اینقدر درد نکشیدم...هرروز گریه می کنم و پسر 7 ساله ام رو 5 روزه ندیدم...و امیدی به اینکه کی می بینمش ندارم...کاشکی ادم 1 بار می مرد انگار هر روز می میری..