ناشناس
| 
۱۰:۵۳ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۷
پاسخ
به نظر من در جامه ما فرق بين محرم ونامحرم درست اجرا نمي شود وبيشتر فاميل وغربيه ملاك محرم ونا محرم مي باشد مت سفانه اين گونه افراد دم از دينداري هم مي رنند اين امور تا حد قابل توجهي غريزي است در زمان قديم هم بوده اما نه به شكل امروزي و به صورت محدود تر . چه ايرادي دارد در مراسمي مثل عروسي كه فقط خانمها هستند اين حس ها به طور صحيح ارضاء شود. مسئله حجاب ریشه درخانواده دارد.نقش اصلی درحجاب رامادران دارندوآنهاهستندکه به دختران وحتی به پسران خودبانوع پوشش درهرمجلسی یادمیدهندکه کانون خانواده محل یادگیری فرهنگ دینی ازنسلی به نسل جدیداست به نظرم رسانه ملی رادیووتلویزیون آوردگاه این باوروارزش هاست 
به نظر ميرسد جامعه ما دچار يك خودكم بيني واقعي شده زيرا پوششهاي خانمهاي ما و همچنين مدلهاي پوشش و موي آقايان را شما در هيچ كشور غربي نمي بينيد و اين تنها بدليل فاصله گرفتن از خود و جلوه دادن خود غير واقعي در جامعه است. فردي كه حاضر نيست خودش باشد و همواره مي خواهد كسي غير خودش باشد به معني اينست كه خودش را قبول ندارد و دنبال اين است كه به طريقي انگشت نما شود و متاسفانه تعدادي از جوانان امروز ما مسابقه اي اينچنيني را آغاز نموده اند كه به سمت بحران هويت لغزش دارد. يكي از بزرگترين دلايل اين امر بيكاري ، عدم مطالعه و عدم توجه به دستورات دين مبين اسلام است. جوانان ما كه گاها ترجيح مي دهند در شبانه روز كتب آنچناني غربي را كه سر و ته آن معلوم بخوانند حاضر نيستند نيم نگاهي به كتب اسلامي مانند قرآن ، نهج البلاغه و نوشته هاي استاد مطهري ، آيت ا... دستغيب و... بكنند . مطالعه اين كتابها هرچه كم اثر باشد فرد را از شكلكهاي آنچناني پرهيز ميدارد. با تشكر 
شما متوجه نیستید که یک خانم محجبه در جمع فامیل و خانواده تا چه حد تحت فشار و نقدهای کوبنده و تحقیر آمیز است ، دیگران برای اینکه خودشان را توجیه کنند با هر بهانه به جا یا نا به جا زن محجبه را نقد می کنند او برای اینکه بگوید من با زیبایی مشکلی ندارم ، من زیبا هستم ، من هر آنچه که شما دارید دارم اما نمی خواهم آنرا به هر کسی عرضه کنم مجبور به استفاده از اینگونه لباسها می شود . من خودم دقیقا به همین دلیل از مهمانی رفتن و ارتباط با فامیل متنفرم اما چاره ای هم ندارم فرهنگی که یک حکومت نتوانست بسازد من به تنهایی چقدر می توانم بسازم؟ متاسفانه شاهد سرعت زيادي در جابجايي ارزشها هستيم. اگرچه عوامل بيگانه مانند راهيابي گيرنده هاي ماهواره به خانه هاي مردم تاثير قابل توجهي در تغيير ارزشها به ضد ارزشها داشته است اما نبايد اشتباهات خودي را از نظر دور بداريم.به عنوان مثال مدل مضحك چادر مشكي همراه با آرايش را اولين بار صدا وسيما در سريالهاي سخيف به مردم معرفي كرد و به قولي شايد از خلوص و اعتبار حجاب برتر كاست. مسئله اجباري شدن چادر در برخي از دستگاه ها و دانشگاه ها عامل ديگري بود تا از اعتبار اين مهم بكاهند. بايد در نظر ميداشتيم كساني كه به لحاظ دروني و فلسفي استفاده از چادر را نپذيرفته اند، حتما راه حلي براي اضمحلال اين ارزش پيدا مي كنند. اجباري كردن يك عمل ارزشي فقط تشخيص سره از ناسره را دشوار ميكند.
مسئله ديگر تحولات شديد اقتصادي در جامعه بود. شما چه در محلات مرفه شهر و چه در محلات فقير نشين انواع متفاوتي از بد حجابي را ميبينيد. يكي از فرط رفاه و تمكن دست به آرايشات نامانوس مي برد وديگري در آرزوي جلب يك نگاه و گريز از محيط خانه پر دردسر. توزيع نامناسب ثروت باعث از بين رفتن طبقه متوسط و ايجاد طبقاتي است كه بيماري هاي اجتماعي را به ارمغان مي آورند.
طرح امنیت اجتماعی باید دراصل به رعایت اخلاق ملی واسلامی در ملا عام تبدیل شود و بسیاری چیزهای دیگر نیز ساماندهی شود آنوقت برخورد با بد پوشش ها منطقی تر جلوه میکند و راه روشن تر میگردد مثلا ایستادن سر کوچه ها سیگار کشیدن در حیاط مساجد ومکانهای عمومی حتی پیاده روها کثیف کردن پیاده روها وجوی آب توسط برخی مغازه دارها ازجمله تعویض روغنی های و میوه فروش ها وغیره طبل زدن در شبها محرم خصوصا دیروقت برخورد نامناسب در اداره جات دولتی با مراجعه کننده گان نواختن بوق بنزی توسط پیکان های خطی سفید رنگ مینی بوس های کثیف قدیمی که درشهر تهران نا موس مردم را با فشار کنار فلان مرد سوارکرده تا به بعد از ساعتی به مقصد برسانند که شاید آن آقای در مقصد خود حاضر به پیاده شدن نباشد فروشندگان کالا های بنجل خود را بنام کشورهای دیگر به فروشنده بیخبر میفروشند بدون درج مشخصات گفته شده درفاکتورفروش وپاسخگویی بعدی (غش درمعامله ) رواج دروغگویی و کم فروشی در بین کسبه بصورت چشمگیر بعضا با همدستی اتحادیه های مربوطه ( ویلا للمتففین ) بدون برخورد محکم مسئولین با این قضیه کلام آخر - نظام اگر میخواهد در طرح امنيت اجتماعي به موفقیتهای برسد بایدبا معارضین به حق الناس برخورد کند 
اتفاقا بنده 25 سال است كه در كانادا زندگي ميكنم, در ادارات مختلف براي همزبانان مترجمي ميكنم... بنده به خوانندگان تابناك ياد آور ميشوم كه خانمهاي مطلقه تحت بيمه اجتماعي ماهي 520 دلار دريافت ميكنند كه 325 دلار آن براي اجاره خانه و 195 دلار آن براي غذا, لباس, كفش, و ديگر احتياجات آنان است. از طرف ديگر, اجاره بدترين اتاقها, در بدترين محلات 450 دلار است و بخاطر همين بسياري از خانمهاي مهاجر و حتي كانادائي ترجيح ميدهند كه از همسرانشان طلاق نگيرند و جان خود و فرزندانشان را به خطر نياندازند. پول بيمه اجتماعي بقدري كم است كه اين خانمها مجبورند پست ترين مشاغل را با كمترين پول انجام دهند تا شكمشان را سير كنند. من که یک پسر هستم در محیط خوابگاه که فقط پسران حضور دارند حجابم را رعایت می کنم.مگر حجاب فقط برای خانمها ست یا آنطور که بعضی خانمها فکر می کنند فقط برای جنس مخالف(نامحرم) است. این تفکر حجاب و فلسفه ان است که منجر به داشتن پوشش مناسب می شود.در خوابگاههای پسرانه هم بعضی حجاب را رعایت نمی کنند و با لباس نامناسب در اتاق یا راهرو ظاهر می شوند که بسیار زشت و مایه ناراحتی است.چرا یک خانم فکر می کند که در بین زنان می تواند زیباییهای تنش را به نمایش بگذارد.یا آرایش های غلیظ انچنانی داشته باشد.آیا از نگاههای دیگران حیا نمی کند.حیا باید در حضور همه باشد محرم و نامحرم فرقی نمی کند فقط کمی حدش فرق می کند.آیا یک دختر با حیا می تواند جلوی پدر یا برادرش که محرم هستند هر نوع آرایشی داشته باشد یا هر نوع لباسی بپوشد.