عکس آخر من رو به یاد این شعر زیبا انداخت:
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت
شبها برِ گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد
تاشیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه ی گل شکفتن آموخت
پس هستیِ من ز هستیِ اوست
تا هستم و هست دارمش دوست
ای کاش همه ی ما قدر مادرامون رو تا زنده هستن بدونیم.
چقدر از ديدن عكس آخر متاثر شدم ! واقعاً ارزش مادر چقدر است ؟ كساني كه مادرشان را در خانه سالمندان رها ميكنند سرمايه روحشان را از دست داده اند . مادر يعني خداي روي زمين
چقدر از ديدن عكس آخر متاثر شدم ! واقعاً ارزش مادر چقدر است ؟ كساني كه مادرشان را در خانه سالمندان رها ميكنند سرمايه روحشان را از دست داده اند . مادر يعني خداي روي زمين
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت
شبها برِ گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد
تاشیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه ی گل شکفتن آموخت
پس هستیِ من ز هستیِ اوست
تا هستم و هست دارمش دوست
ای کاش همه ی ما قدر مادرامون رو تا زنده هستن بدونیم.