با نزدیک شدن به نشست شرمالشیخ درباره بحران غزه، بحث بر سر شرکت یا عدم شرکت ایران در این نشست بار دیگر داغ شده است. این تصمیم در ظاهر دیپلماتیک، اما در عمق خود راهبردی و هویتی است.
از دید دیپلماتیک، حضور ایران در چنین نشستهایی فرصتی است برای بازتاب مستقیم مواضع کشور در برابر جامعه بینالملل. در جهانی که روایتها بیش از واقعیتها اثرگذارند، غیبت بهمعنای واگذاری میدان روایتسازی به دیگران است. اما از دید سیاسی، برخی معتقدند چنین نشستهایی تحت نفوذ قدرتهای غربی برگزار میشوند و شرکت در آنها نوعی مشروعیتبخشی به فرآیندی ناعادلانه تلقی میشود.
میان این دو نگاه، راه سومی وجود دارد: حضور مشروط و انتقادی.
به این معنا که ایران میتواند در نشست شرکت کند، اما نه به عنوان تأییدکنندهی دستور کار دیگران، بلکه با هدف طرح دیدگاه مستقل خود، نقد رویکردهای غالب و پیشنهاد راهحلهای جایگزین. چنین حضوری میتواند روایت رسمی ایران را وارد فضای رسانهای و سیاسی جهان کند، بدون آنکه استقلال سیاسی کشور آسیب ببیند.
تجربهی تاریخی ایران نیز از همین منطق پشتیبانی میکند. در نشست بُن سال ۲۰۰۱، جمهوری اسلامی ایران در حالی شرکت کرد که مواضع تندی نسبت به آمریکا داشت. با این حال، نقش مؤثری در دستیابی گروههای افغان به توافق نهایی ایفا کرد؛ نقشی که بعدها حتی از سوی دیپلماتهای آمریکایی نیز تأیید شد. ایران در آن نشست حاضر شد، اما قواعد بازی را خودش تعیین کرد—نمونهی موفق یک حضور مشروط و انتقادی.
در مقابل، غیبت ایران از نشست مادرید ۱۹۹۱ درباره صلح خاورمیانه، نمونهای از هزینههای عدم حضور بود. در آن غیبت، روند تصمیمگیری درباره آیندهی فلسطین بدون حضور کشوری رقم خورد که خود را مدافع اصلی آن میداند. در نتیجه، ایران از مسیر رسمی مذاکرات حذف شد و تنها از راههای غیررسمی و منطقهای توانست بر تحولات اثر بگذارد.
اما مهمترین نمونه از حضور انتقادی، روند آستانه در بحران سوریه بود. در شرایطی که مذاکرات بینالمللی ژنو به نتیجه نرسیده بود، ایران با همراهی روسیه و ترکیه میز تازهای ساخت و بهمرور آن را به محور اصلی گفتوگوهای سیاسی درباره سوریه تبدیل کرد. این روند نشان داد که اگر میز موجود را نمیپذیری، میتوانی میز جدیدی بسازی و دیگران را وادار کنی در آن بازی کنند.
بنابراین، در برابر نشست شرمالشیخ نیز ایران میتواند همان الگو را دنبال کند: حضوری فعال، مشروط و منتقد. چنین حضوری نه تنها مشروعیت نمیسازد، بلکه قدرت تأثیرگذاری میآفریند. در سیاست بینالملل، سکوت بهندرت پاداش دارد؛ و صدایی که شنیده میشود، صدای کسی است که در اتاق حضور دارد.
حسین
|
|
۱۸:۳۷ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۰
1
3
پاسخ
باسلام پیامبر اسلام که درود بر او و خاندان اهل نبوتش باد با مشرکین به گفتگو نشست قرار نیست از مواضع ضعف و ترس گفتگو کنیم به نفعمان بود عاقلانه تصمیم میگیریم اگه به ضررمان شد قرار نیست پذیرشی در کار باشد.
ناشناس
|
|
۱۸:۳۹ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۰
0
6
پاسخ
اگر دعوت را قبول نکنیم خودمان را از دایره تصمیمگیری درباره مسائل فلسطین بیرون گرده ایم. شاید در آینده فرصت تاثیرگذاری داشته باشیم با قبول دعوت. اما بی اعتنایی به این دعوت ما را از کلیه تعاملات رسمی درباره فلسطین محروم میکند و در واقع بازی را به دست کشورهایی چون ترکیه و قطر و عربستان و ... می اندازیم
ناشناس
|
|
۱۸:۳۹ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۰
0
6
پاسخ
بره بهتره. حضور رئیس جمهور نشان دهنده ایران مسلمان صلح طلب و مقابله با اسراییل غاصب هست که همه این صفات در فرهنگ ایران اسلامی هم وجود داره
ناشناس
|
|
۱۸:۵۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۰
4
2
پاسخ
چنین امکانی وجود ندارد .
مهدی
|
|
۱۹:۰۷ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۰
0
3
پاسخ
ایران از همه چیز مهم تر است. رییس جمهور پزشکیان در جلسه شرکت کنید و مسایل تان با ترامپ حل کنید. خداوند شما را از بدی ها و سرزنشها و شیاطین محفوظ دارد. سفر به خیر
خالقی
|
|
۱۹:۱۰ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۰
0
4
پاسخ
باید بره به خاطر مردم به خاطر سختیهایی که میکشن تا یک فرجی بشه قهر در سیاست معنایی نداره مردم گناه دارن دارن داغون میشن
ناشناس
|
|
۱۹:۳۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۰
0
4
پاسخ
حضور بهتر از غیبت است .
ناشناس
|
|
۱۹:۳۸ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۰
0
5
پاسخ
حماس که از متحدین ایران است خود این توافق را پذیرفته و ایران هم قبلا اعلام کرده خود فلسطینیها هرچه تصمیم بگیرند را می پذیریم پس شرکت در سطح وزیر خارجه خیلی خوب است
محمد
|
|
۱۹:۴۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۰
0
5
پاسخ
بهترين فرصت براي ايران ونقش بزركش درمنطقه عدم شركت ايران يعني جاخالي كردن براي
كشورهاي امثال تركيه وازربايجان.
از دید دیپلماتیک، حضور ایران در چنین نشستهایی فرصتی است برای بازتاب مستقیم مواضع کشور در برابر جامعه بینالملل. در جهانی که روایتها بیش از واقعیتها اثرگذارند، غیبت بهمعنای واگذاری میدان روایتسازی به دیگران است. اما از دید سیاسی، برخی معتقدند چنین نشستهایی تحت نفوذ قدرتهای غربی برگزار میشوند و شرکت در آنها نوعی مشروعیتبخشی به فرآیندی ناعادلانه تلقی میشود.
میان این دو نگاه، راه سومی وجود دارد: حضور مشروط و انتقادی.
به این معنا که ایران میتواند در نشست شرکت کند، اما نه به عنوان تأییدکنندهی دستور کار دیگران، بلکه با هدف طرح دیدگاه مستقل خود، نقد رویکردهای غالب و پیشنهاد راهحلهای جایگزین. چنین حضوری میتواند روایت رسمی ایران را وارد فضای رسانهای و سیاسی جهان کند، بدون آنکه استقلال سیاسی کشور آسیب ببیند.
تجربهی تاریخی ایران نیز از همین منطق پشتیبانی میکند. در نشست بُن سال ۲۰۰۱، جمهوری اسلامی ایران در حالی شرکت کرد که مواضع تندی نسبت به آمریکا داشت. با این حال، نقش مؤثری در دستیابی گروههای افغان به توافق نهایی ایفا کرد؛ نقشی که بعدها حتی از سوی دیپلماتهای آمریکایی نیز تأیید شد. ایران در آن نشست حاضر شد، اما قواعد بازی را خودش تعیین کرد—نمونهی موفق یک حضور مشروط و انتقادی.
در مقابل، غیبت ایران از نشست مادرید ۱۹۹۱ درباره صلح خاورمیانه، نمونهای از هزینههای عدم حضور بود. در آن غیبت، روند تصمیمگیری درباره آیندهی فلسطین بدون حضور کشوری رقم خورد که خود را مدافع اصلی آن میداند. در نتیجه، ایران از مسیر رسمی مذاکرات حذف شد و تنها از راههای غیررسمی و منطقهای توانست بر تحولات اثر بگذارد.
اما مهمترین نمونه از حضور انتقادی، روند آستانه در بحران سوریه بود. در شرایطی که مذاکرات بینالمللی ژنو به نتیجه نرسیده بود، ایران با همراهی روسیه و ترکیه میز تازهای ساخت و بهمرور آن را به محور اصلی گفتوگوهای سیاسی درباره سوریه تبدیل کرد. این روند نشان داد که اگر میز موجود را نمیپذیری، میتوانی میز جدیدی بسازی و دیگران را وادار کنی در آن بازی کنند.
بنابراین، در برابر نشست شرمالشیخ نیز ایران میتواند همان الگو را دنبال کند: حضوری فعال، مشروط و منتقد. چنین حضوری نه تنها مشروعیت نمیسازد، بلکه قدرت تأثیرگذاری میآفریند. در سیاست بینالملل، سکوت بهندرت پاداش دارد؛ و صدایی که شنیده میشود، صدای کسی است که در اتاق حضور دارد.