در ابتدای انقلاب نظر بزرگان ارومیه این بود که ریختن اب شیرین رودخانه ها به دریاچه شور کفران نعمت الهی است بنابراین باید جلو رود ها سد بزنیم و کشاورزی را توسعه دهیم . این کار را با پول دولت انجام دادند و دریاچه را خشکاندند . به همین سادگی .
امور مالی دو علم داریم یکی حسابداری یکی اقتصاد. حسابداری کاری به علت و هزینه فایده و راههای دیگر و بهینه کردن ندارد فقط سند ها و فاکتورها را ثبت می کند که بدهکار و بستانکار تراز باشد ولی در اقتصاد می گوید آقا این کار چه قدر سود دارد مثلا تو یک نیلون خرج کردی که پنج هزارتومان سود کنی اشتباه است. برای مقداری هندوانه زمین ترک خورده و داغون شده مقرون به صرفه نیست . حالا در مدیریت منابع آب حداکثر در حد حسابداری و دریافت پول حق آبه و مجوز بوده است.