شما که سر عقلی و چشمانت باز است بدان که اصل حرف ما که می گوییم اعتدال نه افراطی گری همین است که منافع ملی و اسلامی قربانی نشود. ضمن اینکه هر منکری را باید به اندازه خودش باهاش برخورد کرد نه اینکه اگه مثلا کوچک بود بی خیالش شد.
چقدر استدلال!!!
ممنون از لطف شما. در مورد بخش سوم از صحبت شما باید متوجه این نکته بود که اگر حتی بپذیریم که آن رفتار در دفاع از جمهوریت نظام بوده، نباید فراموش کرد که جمهوریت نظام جزیی از یک کل به نام نظام جمهوری اسلامی است و لذا هرگاه دفاع از جزیی از یک کل موجب خدشه دار شدن کل شود، عقل سلیم حکم می کند که آن رفتار صورت نپذیرد.
نخست بايد از خوانندگان عزيز عذر خواهي كنم كه اگر تندي در كلام است و دوستاني مكدر مي شوند به بزرگي خودشان ببخشند و همچنين از اطاله كلام هم معذرت مي خواهم.
وضعيت سياسي اجتماعي حاكم بر ايران عزيز هرگز مناسب شأن ايران و ايراني نيست!
نيروهايي كه كمترين تجربه داشتند و در ايام ناپختگي و جواني به بركت انقلاب مردم سكان امور بدست گرفتند و با عبور از دالان بلند آزمايش و خطا ،امروز به انباني از تجربه دست يافته اند و اما صد حيف به جاي كمك گرفتن از اين كوله بار براي اداره بهتر كشور و حركت در راه خير مردم ، در حصار حب و بغض خود برتر بيني گرفتار آمده اند و كار به جايي رسيده است كه از اصول مي گويند و رفتارهاي اصولي بروز نمي دهند و از اصلاح مي گويند و وقت سكانداري به صلاح عمل نمي كنند و رفيقان ديروز چنان برهم به ستيز و ناشكيبايند كه كارشان از رقابت به كدورت دشمني افتاده است و مطالبات به حق مردم و حقوق ملي را وجه المصالحه زياده خواهي خود كرده اند و تو گويي كه براي خدماتي كه در گذشته داشته اند يا ادعايش دارند ؛ از در سهم خواهي به در آمده اند و بي پروا و بي محابا خود را ولي نعمت مردم و قيم ايشان معرفي مي كنند و در حيرتم كه چرا لختي سر به عقب بر نمي گردانند تا از خون جوانمردان شهيد راه وطن و همرزمان بي ادعاي زنده كه زندگي را براي خدمت به خلق مي خواهند؛ شايد خجالت بكشند و به راه بازآيند و مردم را و قدرت ملي را تاج سر خود كنند و از خداي بزرگ توفيق خدمت به ايران و ايراني طلب كنند.
بي تعارف بايد بپذيريم كه در هماوردگاهي كه برادران ديروز ، امروز جمعي به كسوت هابيل و گروهي بر سبيل قابيلند و قصد جان هم كرده اند ؛با تعارفات بي مصرف و ادعاهاي بي ماخذ نمي توان از دست مقدرات روزگار جان بدر برد و ديري نخواهد گذشت كه ادبار روزگار چون صاعقه بر اين اردوگاه وارد خواهد آمد و برآيند اين زياده خواهي و سهم جويي و در پي قدرت جويي بلا منازع بودن؛فرصت باز شدن صحنه براي نيروي سوم است كه از تاكستان بر هم تاختگان تاك و نشاني نخواهد ماند ؛ اگر ذره خردي بر جاي باشد دير نيست هنوز هم وقت باز آمدن و براي مردم عزيز ماندن باقي است ؛ اين چند كلمه را با دل بي كينه و با احترام به همه ديدگاههاي سياسي درون و برون از حاكميت نوشته ام و با تأكيد بر جامعه چند صدايي بر اين باورم كه اگر گروه حاكم در پي جبران نقايص خود برآيد بسيار برتر از اين است كه نيروي سومي بخواهد از صفر براي تدبير امور شروع كند . بدرود.