پسر خيلي باحال بود . دلم واسه خودم تنگ شده بود . واسه بدبختيام. جوونيام. دوستام. مدرسم. . .
ناشناس
|
|
۱۱:۴۶ - ۱۳۸۷/۰۴/۰۸
2
3
پاسخ
هي..ي جووني ياد كنكور دادن خودم افتادم...عجب استرسي بود...بيچارهها تازه 4 سال ديگه بايد يكي ديگه واسه فوق هم بدن تا برسه به دكترا
ناشناس
|
|
۱۲:۱۹ - ۱۳۸۷/۰۴/۰۸
1
7
پاسخ
وای خدا به یاد کیک و ساندیس روز کنکور خودم افتادم. ولی خودمونیم کیک و ساندیسش یه مزه دیگه میده.
ناشناس
|
|
۱۳:۲۳ - ۱۳۸۷/۰۴/۰۸
6
4
پاسخ
منم 2 سال دیگه باید روی این صندلیها بشینم و کنکور بدم .تو رو خدا تا اون موقع تجهیزاتتون رو کاملتر کنید.
چون کنکور سال 89 رو خدا می دونه چقدر می خوان سخت و سطح بالا بگیرن.
ناشناس
|
|
۱۳:۴۸ - ۱۳۸۷/۰۴/۰۸
0
7
پاسخ
دعاي مادران بدرقه راه جوانان آينده ساز
نگراني كدوم بيشتره؟مادران يا فرزندان؟
ناشناس
|
|
۱۴:۱۴ - ۱۳۸۷/۰۴/۰۸
1
6
پاسخ
بيشتر از همه ، تصاوير مادران مظطرب و در حال دعا مرا دگرگون كرد. مادراني كه با هزار اميد و آرزو فرزندان خود را تا سپردن به دست ما بدرقه مي كنند و حداقل چهار سال به دست ما ميسپارند. تصاوير خوب و هشدار دهندهاي بود. به اميد آنكه امينان خوبي براي اين مادران باشيم.
ناشناس
|
|
۱۴:۲۰ - ۱۳۸۷/۰۴/۰۸
1
10
پاسخ
امسال خودم يكي از اينا بودم. الآن كه عكسا رو ديدم بغضم گرفت. شب امتحان تا خود صبح مثل اينايي كه تب و لرز مي گيرن داشتم مي لرزيدم. الآنم با اينكه دو روز گذشته حس مي كنم حالا حالاها طول داره تا از لحاظ جسمي مثل اول بشم. يكي بگه آخه اين چه عذابيه كه ما بايد تو اين سن و سال تحمل كنيم؟ مگه ما چه گناهي كرديم؟
ناشناس
|
|
۱۴:۳۳ - ۱۳۸۷/۰۴/۰۸
1
14
پاسخ
اگر چه کنکور امسال باز هم مشکلات زیادی داشت اما چند نکته ی خوب هم در آن به چشم می خورد:
1.جدا کردن سوالات ریاضی از یکدیگر با نقطه چین و بیشتر کردن فضای صفحه برای انجام محاسبات
2-تایپ سوالات به صورت درشت در صفحات متعدد
3-دقیق بودن پاسخ نامه از نظر تعداد سوالات
4-استفاده از کیک های 100 تومانی به جای کیک های 50 تومانی سال قبل!
ناشناس
|
|
۰۸:۵۲ - ۱۳۸۷/۰۴/۰۹
1
7
پاسخ
الان حدود 8 سال از آخرين كنكورم كه مربوط به كارشناسي ارشد بود مي گذره ولي اسم كنكور كه مياد تنم ميلرزه وقتي ميفهمم كه جواني امسال بايد كنكور بده احساس مي كنه يك بدبختي بزرگ به سرش اومده.
ناشناس
|
|
۰۶:۲۲ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۵
1
10
پاسخ
هميشه دوست داشتم درس خوندن از روي ترس از آينده نباشه ، ولي ميبينم اين ترس را فقط من ندارم ...