وای من به شخصه شرمنده شدم
آهای معدنچی های مظلوم پر کشیده بر آسمان از ما راضی باشید
منم قلبم ناراحته ولی واقعا در غم مظلوم زیستن و مظلوم رفتن تان سوختم . روحشان شاد .خدا به خانواده هاشون صبر بده،
ممنونم از نویسنده با بیان داستان رمان ژرمینال امیل زولا به جهت تطابق واقعیت حادثه کارگران معدن طبس
بنده چون کار سخت کردم میدانم که این عزیزان چرا میگویند کار سخت
نه اینکه واقعا از کار کردن خسته میشدند (البته این خستگی به کنار) منظورشان از خستگی کار کردن به صورت تا توان در جسم داشتن بکنار خستگی از آینده که کی به امید زندگی درست و حسابیدست پیدا خواهند کرد
وقتی دستمزد اینان مبلغ هشت و اندی اعلام میشود باید از آن مسئول پرسید این قیمت چه چیزی از آن دسترنج آنان را جبران خواهد کرد؟
پول نان خالی که یک اطاق یا خرید دفتر و مداد یک دانش آموز از آنان میشود؟
و چه کند آن پدر که باید زندگی کند و یکسری از ماها دسترنج آنان را حیف و میل کنند
آری داغ آنان که میشنوی بسیار بیشتر از اینان هست که میشود باز گو کرد .؟
آهای معدنچی های مظلوم پر کشیده بر آسمان از ما راضی باشید
منم قلبم ناراحته ولی واقعا در غم مظلوم زیستن و مظلوم رفتن تان سوختم . روحشان شاد .خدا به خانواده هاشون صبر بده،
ممنونم از نویسنده با بیان داستان رمان ژرمینال امیل زولا به جهت تطابق واقعیت حادثه کارگران معدن طبس