وقتی امام جمعه رفسنجان خودش را قاضی می‌داند که با دار و دسته اش جایی ا پلمب کند تو شاندیز هم طرف حق داره بخاطر حجاب مردم را کتک بزند و به اموال کس دیگری خسارت بزند

اولتیماتوم یک نماینده مجلس: اگر قوه قضائیه تا ۱۴ فروردین برای حجاب کاری نکند مجلس دست به کار می‌شود

نگران نباشید عوامل نهی از منکر با سطل ماست اقدام جهادی انجام می دهند !
نمایندگان مجلس ، وکیل حاکمیت هستند یا وکیل مردم ؟

تابی جون چرا کامنتهای در مورد حمله با سطل ماست را سانسور می کنید و انتشار نمی دهید !

خوب مجلس مشکل تورم را حل کرد مشکل ارز را حل کرد مشکل خودرو را هم حل کرد مشکل مسکن را هم حل کرد مشکل اشتغال را هم حل کرد مشکل سیستم گداپروری و یارانه را هم حل کرد مشکل برق و آب را هم حل کرد حالا نوبتی هم که باشه مشکل حجابه
راستی تا یادم نرفته بگم که گشت ارشاد قوی اولین قسمت مشکل حجاب را بخوبی حل کرد حالا نوبت قسمت دوم اون است
مجلس انقلابی به این می گند

آمار اشتغال رو بر چه اساسی دادی؟!

نماینده های مجلس نماینده مردم نیستند، بنابراین در فکر رضایت امامان جمعه هستند و نه مردم!

چه اندازه غم انگیز هست که هیچ راه حلی برای اداره و رفع معضلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی و...یک جمعیت 85 میلیونی نداشته باشی و فقط و فقط ضرب العجل و بگیر و ببند و خطوط قرمز و بنفش زرد تببین کنی و بعد که کمبود دلار می شود و صدای همه در می اید ناگهان از همه این خطوط به عنوان عقلانیت! پرش کنی و انتظار داشته باشی که در داخل و خارج همچنان مورد احترام و اعتبار قرار گیری و از این تنگنا خارج شوی

جناب صديقي : مجلس جلوي طرح عفاف و حجاب گرفته است !!
--------------
اول : ياللعجب ... ياللعجب !! ... عجبا ... شگفتا ... !!
دوم : اين حقير فقير سرتاپا تقصير بي مايه فطير يك لا قبا كه سطح سوادم در دنياي امروز كه دنياي انفجار علم و دانش و اطلاعات و آگاهي هاست ، در حد سطح سواد كلاس اكابر قديم محسوب مي شود ، معتقدم كه « عفاف » همسايه ديوار به ديوار « اقتصاد » هم ميتواند باشد ! بي خود نيست كه معصوم در يكي از ادعيه ها فرموده است : «خدايا به تو پناه مي برم از فقر » !! ... بله ؟

جناب امام جمعه‌ی رفسنجان

حصیر بافی و قلاب بافی و... هم شد شغل؟ ر

اقای کرباسچی. مگر غیر از این بود که شما پایه این انحرافات را گذاشتید. وقتی فریاد می زدید دشمن هاشمی دشمن پیغمبر هست. وقتی دوران طلایی را کاری کرده بودید که حتی یک روزنامه و نشریه منتقد را تحمل نمی کردید چون فکر می کردید زمان از خودتون هست بدون هر گونه تفکری تمام اختیارات را در بست در یک نهاد متمرکز کردید و گمان می کردید تا ابد خودتون و خودیاتون سوار خواهید بود و هر که با شما نبود مزدور نام می بردید. وقتی قوانین ملی شهرسازی یک ملت را با بی سوادی محض فروختند و گمان می کردید که اداره شهرداری یا کشور مانند اداره بقالی است که در ان خبره بودید و باید دخل را با خرج جور کنید و نتیجه ان ویرانی برای همیشه معماری و شهرسازی و زیست بوم یک ملت شد. وقتی دانشگاهها را سهمیه ای کردید تا به قول نخست وزیر وقت بتوانید برای انقلاب کادر سازی کنید ولی در واقع برای خودیها و دوستان و خانواده انحصار بوجود بیاورید و غافل بودید که دست خدا بسیار بالاتر از این کاسبیها هست و توسط همان کادرها می روید در حاشیه خاکی. شما باید پاسخگو باشید نه مدعی.