ائمه جمعه و بقیه هر موقع یک هفته بدون محافظ در خیابان و کوچه و بازار ظاهر شدند من چشم بسته همه حرفهایشان را قبول می کنم اگر ادعاهایتان درست است بدون محافظ در خیابان ها و بین مردم حضور پیدا کنید چطور یک نخست وزیر یا رییس جمهور اروپایی زنبیل دست می گیرد به راحتی به سوپر مارکت می رود خرید می کند؟ مگر ادعای امنیت داشتن گوش فلک را کر نکرده است؟ بالاخره امنیت هست یا نیست؟ چه کار کرده اید که حتی داخل کشور در بین مردم نمی توانید ظاهر شوید؟!!!!!
ماشين نداريد بنزين داريد !!
-----------------------
برادر سال هاست كه با نداشتن خودرو كنار آمده ام و يك جوري خود را راضي كرده ام كه : مگه همه ماشين دارن ؟ حالا اگر ماشين نداشته باشم آسمون پايين مي آد ؟ عيال هم ميگه :
-- خدا كنه تن مون سالم باشه ، دل مون خوش باشه ، عيب نداره مرد ! خدا كنه سايه ات بالاي سرمون باشه ! من يك نخ موي تو با صد تا ماشين عوض نمي كنم ، بلكه با هزار تا ،...ماشين مي خوام چه كار ؟ ... مگه ننه و باباهاي ما ، اجداد ما ماشين داشته اند ؟ ... خدا رحمت كنه داييم اوسا رحمت لحاف دوز ، اگر ماشين نداشت ، اگر تو جاده نمي رفت ، شايد تا نود سال عمر مي كرد » !!
اما حالا كه قراره بنزين بدهند ( گرچه در حد حرفه و فعلاً نه به دارهست و نه به بار ) با هر بار كه سهميه واريز بشود، زخمم تازه خواهد شد كه : اي داد و بيداد ، صد داد وبيداد ... حالا با اين بنزين بدو ن ماشين چه كار بكنم ؟
حيف و صد حيف ... اگر ماشين داشتم ! ... اين طرف ... آن طرف طرف .. سفر شمال ... سفر جنوب ... زيارت !
اما افسوس .... هي ي ي ي ي يي ي روزگار !!
--- چه فرمايش ميدي عيال ؟ ... بلندتر بفرما !!
عيال ميگه :
-- « ديگه همه قوم و خويش ها و همسايه ها توقع دارند كه ما بنزين مون بدهيم به اونا ... ديگه روي مان مي شود كه پولش را بگيريم !! ... آش نخورده و دهن سوخته » !! ... انگاري عيال بد نميگه ها !
به هر حال برادر آيا هر بار كه سهميه بنزينم واريز شد ، يعني شارژ شد ( عرض كردم فعلاً كه وعده است ، شايد هم وعده سر خرمن ) آيا هر بار زخمم تازه نخواهد شد ؟ زخم بي ماشيني را عرض مي كنم ؟ ... بله ؟