آقای رئیس سال نو مبارک خواهشن توی سال نو پروژهای جدید افتتاح نکنید. اگر قدیمیا را تکمیل کنید کلی اشتغال ایجاد می شود الان پروژه باردار میوه وتره بار جدید شهریار به همت سرمایه گذار محترم پروژه وارد 8سالگی خودش شده که قرار بود 3 ساله افتتاح بشه وکسی پیگیر نیست لطفا تمامش کنید تا کلی اشتغال ایجاد بشه ولطفا در پروژه های دیگر یک سرمایه گذار واقعی پیدا کنید که پول ساخت داشته باشه. نه رانت
ناشناس
|
|
۲۳:۰۳ - ۱۴۰۰/۱۲/۲۹
0
15
پاسخ
جناب رییس جمهور وعده و شعار نده ممنون .
ناشناس
|
|
۲۳:۱۱ - ۱۴۰۰/۱۲/۲۹
0
14
پاسخ
با شب بخیر هم مشکل داری تو سال جدید ؟
ناشناس
|
|
۲۳:۳۷ - ۱۴۰۰/۱۲/۲۹
4
2
پاسخ
احسنت، هاشمی رفسنجانی هم آیتالله نبود
پاسخ ها
ناشناس
||
۲۲:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۱/۰۱
دقیقا
جاسم
|
|
۲۳:۴۰ - ۱۴۰۰/۱۲/۲۹
0
16
پاسخ
آقای رییسی گفتار درمانی کافیه -اولا انقلابی حرف میزنی دوم رفتار دولت قبل را تمام و کمال اوامه میدی
سوما سخنان شما نه تنها بین مردم که بین وزرای دولت خودت هم اعتباری ندارد و هر کس کار خود را میکند
رفتاری که تاکنون بنفع دلالان و مافیای اقتصادی و ضررش منجر به کوچک شدن سریعتر سفره مردم شده
ناشناس
|
|
۰۰:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۱/۰۱
0
18
پاسخ
خدا پدر و مادر روحانیو بیامرزه . تو که کلا همه چیو نیومده نابود کردی
ناشناس
|
|
۰۰:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۱/۰۱
0
18
پاسخ
هزینه ای که برای شعار سال با بیلبوردها وتابلوها و سر برگ های اداری دستگاههای تبلیغاتی می شود متاسفانه در مورد تولید و اشتغال نمی شود
ناشناس
|
|
۰۰:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۱/۰۱
0
13
پاسخ
عید امسال احتمالا سخت ترین عید در سالهای اخیر بوده است. در بازار عابران بیشتر تماشاگر بودند تا خریدار. کاسبها و فروشندگان در انتظار مشتری. آبمیوه فروشی که لیوان های پرش در انتظار مشتریان تشته می ترشند و هیچ خریداری پا پیش نمیکذارد تا مادرانی که مشاهده قیمت های بالا آنها را با حسرت تحمل رنج چهره های مشتاق فرزندانشون به خانه برمیگرداند. شعر قدیمی مهدی اخوان ثالث شاید بهترین گویای وضعیت موجود باشد:
عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم گردی نستردیم و غباری نفشاندیم
دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز از بیدلی او را ز در خانه براندیم
هر جا گذری غلغله شادی و شورست ما آتش اندوه به آبی ننشاندیم
آفاق پر از پیک و پیامست، ولی ما پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم
احباب کهن را نه یکی نامه بدادیم و اصحاب جوان را نه یکی بوسه ستاندیم
من دانم و غمگین دلت، ای خسته کبوتر سالی سپری گشت و ترا ما نپراندیم
صد قافله رفتند و به مقصود رسیدند ما این خرک لنگ ز جوئی نجهاندیم
ماننده افسونزدگان ره به حقیقت بستیم، و جز افسانه بیهوده نخواندیم
از نه خم گردون بگذشتند حریفان مسکین من و دل در خم این زاویه ماندیم
طوفان بتکاند مگر «امید» که صد بار عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم