در کلیه پیشنهادات برای بهبود اقتصاد، یک مساله اساسی نمبتوانسته است مود نظر قرار گرفته شود:
«آنهم اقتصاد با نقشه برای تنظیم تولید و مصرف ارزش اضافه».
ارزش اضافهای که اقتصاددانان ایرانی از آن سخن میگویند مورد نظر نیست. در ایران برای مثال مواد معدنی را به کشوری دیگر فروختن را عدم تولید ارزش اضافه میدانند. که این مفهوم منظور نیست، بلکه منظور همان مفهوم اولیه که کاشف آن از آن سخن میگوید:
ارزش اضافه برابر است با سرمایه منقول + سرمایه غیر منغول«زنده» در یک چرخش تولیدی و سپس ایجاد هر دو سرمایه+مقداری بیشتر. این مقدار بیشتر بخش بسیار بسیار ناچیزی از آن، سهم سرمایه گذاران جهت گذران زندگی خصوصی آنها میشود (مصرف) و مقدار اصلی و تعیین کننده آن صرف مخارج سرپا نگهداشتن کل جامعه و ادارات و اداره کنندگان همراه با ارتش و نیروهای امنیتی (مقننه قضایی اجرایی که تولید کننده نعم مادی نیستند) میگردد که برای سیاست مداران و اقتصاد دانان در حالت عادی قابل رویت نبوده و اکثراً پس از تولید تورم و تورم منفی و در نتیجه فاجعههای اقتصادی و سیاسی مجبور به تجدید نظر در آن میگردند. دزدی ها و فرار بخارج بخش بسیار ناچیزی را که قابل صرفنظر کردن است شامل میشود که تخریب فرهنگی و در نتیجه رسوب در کف جامعه، خسارت هایش تصاعدی زیاد و نابود کننده میشود. این تنها مربوط به ایران نیست و شامل کلیه کشورهای کنونی میگردد.
این«اقتصاد با نقشه برای تنظیم تولید و مصرف ارزش اضافه» میتواند سه ساله که در کشاورزی حتی میتواند یک ساله باشد که با تکنیک «بلاک چینBlock chaine» که دستکاری در آن غیر ممکن است؛ میتوان اقتصاد را تحت نظر داشت. که هم برای عموم شفاف است و هم قابل پیگیری دقیق و میتواند بدون استثناء برای هر فردی در هر زمان قابل دسترسی و فهم عمومی باشد.
حسن اقتصاد با نقشه این است که میتوان« ارزش اضافه» را پیگیری کرد و اثرات آنرا در جامعه ۸۰ میلیونی ایران بخوبی دریافته و براحتی آنرا جهت داد. منتها برای این کار یک چیز مورد نیاز مبرم میباشد و آنهم شفافیت و اجرای خواست های اعلام شده دولت در رابطه با اثر کردهای آن در اجتماع.
مساله دیگری که وجود دارد تنظیم تولید کالاهایی که تولید ارزش اضافه کمتری دارد مانند صنایع کشاوری و کالاهایی که در دوران کنونی تولید ارزش اضافه نجومی میکنند، مانند تولید یک سامانه مدرن راداری و یا صنایع مصرفی مدرن در مدت کوتاه «وسایل ارتباطاتی» که باید اثرات مخرب دومی ها در اولیها را بدقت دنیال کرد که آن هم نابود کننده است.
گفتمانی ساده با اجرای بسیار سخت، زیرا از زمان عضویت ایران در بانک جهانی و اجرای متمم اصل ۴۴ قانون اساسی، اجرای آن را ناممکن گردانیده است.
ارتباطات مالی با بانک های بزرگ
رشد تولید ناخالص کشور
آسان کردن صنعت توریسم و گردشگری
جلوگیری از دلار رانتی
مدیریت کارآمد و اصولی
کنترل نقدینگی
افزایش صادرات غیره نفتی
حمایت از کسب و کارهای بنیادی
آزاد سازی واردات
1- جذف درآمدهای غیر مولد مثل دلالی، از کاسبان تحریم، در رده های بالای مدیریتی گرفته تا دلالان خرد ارز و سکه و طلا و مسکن و....
2- شفافیت مالی برای تمام آحاد مردم
3- حذف بروکراسی اداری در ایجاد سرمایه گذاری در واحدهای تولیدی.
4- انجام طرح آمایش سرزمینی و جلوگیری از لابی گری سیاسی، منطقه ای و قومی نمایندگان مجلس و وزرای دولتی جهت تمرکز زدایی مرکزی
5- نگرش علمی به جای نگرش ایدئولوژی به تمام مسائل
6- شایسته سالاری به جای قوم و خویش گرایی
7- عدالت به جای مساوات
8- تفکیک قوا به معنی واقعی و انتخاب تمامی مسئولین توسط مردم و پاسخگو نمودن آنها
9- رابطه دوستانه با تمام کشورهای دنیا بر اساس منافع ملی به خصوص با همسایگان.
10- حذف مدارس غیر انتفاعی و دانشگاه هی پولی مثل دانشگاه آزاد و اجرای قانون اساسی یعنی آموزش رایگان برای همه مردم به جهت بالا بردن ارزش علمی و امکان استفاده از نخبگان واقعی فرزندان این ملت.
بهتربودمی پرسیدید :از نظر شما، مهمترین اولویتهای اقتصادی دولت چه نباید باشد؟
چون هرجاکه نگاه می اندازید فاجعه بارافتضاح است.متاسفانه مردم فهمیده اندکه کلاه دولتهاپشم ندارد ودربرابر انواع مفاسد برخورد جدی نمی کنند لذا مردم به همدیگرهم رحم نمی کنند ودربازارقانون جنگل حاکم است یعنی یک جنس بایک کیفیت ازیک کارخانه دریک روز ودریک خیابان چند قیمت مختلف دارد.یعنی هرج ومرج به معنای واقعی کلمه.
«آنهم اقتصاد با نقشه برای تنظیم تولید و مصرف ارزش اضافه».
ارزش اضافهای که اقتصاددانان ایرانی از آن سخن میگویند مورد نظر نیست. در ایران برای مثال مواد معدنی را به کشوری دیگر فروختن را عدم تولید ارزش اضافه میدانند. که این مفهوم منظور نیست، بلکه منظور همان مفهوم اولیه که کاشف آن از آن سخن میگوید:
ارزش اضافه برابر است با سرمایه منقول + سرمایه غیر منغول«زنده» در یک چرخش تولیدی و سپس ایجاد هر دو سرمایه+مقداری بیشتر. این مقدار بیشتر بخش بسیار بسیار ناچیزی از آن، سهم سرمایه گذاران جهت گذران زندگی خصوصی آنها میشود (مصرف) و مقدار اصلی و تعیین کننده آن صرف مخارج سرپا نگهداشتن کل جامعه و ادارات و اداره کنندگان همراه با ارتش و نیروهای امنیتی (مقننه قضایی اجرایی که تولید کننده نعم مادی نیستند) میگردد که برای سیاست مداران و اقتصاد دانان در حالت عادی قابل رویت نبوده و اکثراً پس از تولید تورم و تورم منفی و در نتیجه فاجعههای اقتصادی و سیاسی مجبور به تجدید نظر در آن میگردند. دزدی ها و فرار بخارج بخش بسیار ناچیزی را که قابل صرفنظر کردن است شامل میشود که تخریب فرهنگی و در نتیجه رسوب در کف جامعه، خسارت هایش تصاعدی زیاد و نابود کننده میشود. این تنها مربوط به ایران نیست و شامل کلیه کشورهای کنونی میگردد.
این«اقتصاد با نقشه برای تنظیم تولید و مصرف ارزش اضافه» میتواند سه ساله که در کشاورزی حتی میتواند یک ساله باشد که با تکنیک «بلاک چینBlock chaine» که دستکاری در آن غیر ممکن است؛ میتوان اقتصاد را تحت نظر داشت. که هم برای عموم شفاف است و هم قابل پیگیری دقیق و میتواند بدون استثناء برای هر فردی در هر زمان قابل دسترسی و فهم عمومی باشد.
حسن اقتصاد با نقشه این است که میتوان« ارزش اضافه» را پیگیری کرد و اثرات آنرا در جامعه ۸۰ میلیونی ایران بخوبی دریافته و براحتی آنرا جهت داد. منتها برای این کار یک چیز مورد نیاز مبرم میباشد و آنهم شفافیت و اجرای خواست های اعلام شده دولت در رابطه با اثر کردهای آن در اجتماع.
مساله دیگری که وجود دارد تنظیم تولید کالاهایی که تولید ارزش اضافه کمتری دارد مانند صنایع کشاوری و کالاهایی که در دوران کنونی تولید ارزش اضافه نجومی میکنند، مانند تولید یک سامانه مدرن راداری و یا صنایع مصرفی مدرن در مدت کوتاه «وسایل ارتباطاتی» که باید اثرات مخرب دومی ها در اولیها را بدقت دنیال کرد که آن هم نابود کننده است.
گفتمانی ساده با اجرای بسیار سخت، زیرا از زمان عضویت ایران در بانک جهانی و اجرای متمم اصل ۴۴ قانون اساسی، اجرای آن را ناممکن گردانیده است.