قالیباف وبذر پاش را چه کسی انتخاب کرد....هر کس از این دو حمایت میکند خودش هم دزد وخیانتکار به این کشور است .....چرا این افراد باید راس کار باشند.......چرا از این افراد استفاده میکنند.....واقعا دیگر امیدمان را از دست داده ایم وقتی این افراد را حمایت میکنند.....چرا.....؟حمایت میشوند...؟؟؟؟؟؟
اقای رئیسی شما هم نمیتوانی موفق شوی چون با یک باند های فاسد که چندین سال خیانت کردند طرف هستی در این لیست بغیر از محسن ررضایی بقیه هیچ از انهایی انتخاب کن بعلت درستکار بودن گوشه نشین کردند ک این را بدان این نمایندگان مجلس پایان کار حکومت را با احزاب فراهم میکنند
تبارک الله این نشان می دهد مردم از مسولین درک بیشتری دارند امیدوارم آقای رییسی این است را ملاک انتخاب قرار دهند هر چند به عنوان یک دهه شستی دل خوشی از حاج بابایی ندارم چون با راه اندازی مجدد تربیت معلم دست ما رو از استخدام در آموزش و پرورش به عنوان بزرگترین وزارت استخدامی کشور کوتاه کرد و ضربه بزرگی به این نسل وارد شد
اینکه چه کسی در کابینه باشد و چه کسی نباشد بستگی به انتخاب آقای رییس دارد با یک البته و آن اینکه هیچ رییس جمهوری تا کنون در انتخاب کابینه خود مبسوط الید نبوده و ایشان هم از این قاعده مستثنی نیستند. انتخاب بعضی وزرا و بخصوص معاون اول اگر نگوییم که به ایشان معرفی میشوند حداقل این موضوع یک واقعیت است باید مورد تأیید مقام بالاتر باشد. واقعیت دیگر این است که آقای رییسی فارغ از اینکه انتصابی با شکل و شمایل انتخاباتی باشد ، فاقد رأی دو سوم واجدین شرکت در انتخابات هستند و به تبع آن منتخب نیمی از مردم که لازمه مقبولیت عامه باشند نیستند ولو آنکه طبق مقررات اشکالی بر آن وارد نباشد. واقعیت سوم اگر ایشان به قول و بیان خودشان پایبند باشند ، ایشان خود را وامدار هیچ گروه و جناحی نیستند و بطور مستقل وارد عرصه انتخابات شده اند پس باید به الزامات این مستقل بودن یایبندی عملی هم نشان دهند. واقعیت دیگر این است که اوضاع کشور در بد ترین شرایط از همه جنبه ها قرار دارد. این شرایط وخیم ماحصل هیچیک از ادوار ریاست جمهوریهای سابق به تنهایی نیست بلکه نتیجه ناکارآمدی ساختار اداره کشور است و بدون حل این معضل ایشان هم در پایان چهار و یا هشت سال مأموریت خود گره ای از مشکلات باز نخواهند کرد.
موارد دیگری هم هست که حتماً از دید منتخب رییس جمهوری پنهان نیست. ازمودن افراد قبلی و یا گوش به راه حلها و جریانهای مؤثر در اداره کشور به سیاق گذشته نیز راه بجایی نخواهد برد. رییس جمهوری که میخواهد در اداره کشور و رضایت مردم موفق باشد باید شجاعت و جسارت لازمه را داشته باشد نا فبل از نه گفتن به دشمنان خارجی و انقلابی عمل کردن در مقابل آنها در مقابل سیاستگذاریهای داخلی که طی چهار دهه اداره کشور در قالب غالب مصلحت و سیاستهای کلان کشور را در این موقعیت که همواره بحرانی بوده است نه بگوید ، نه در قالب انقلابی گری بلکه به جهت غلبه منطق و درایت بر آنچه تاکنون غالب بوده است.