حکایت اون داستان شده که مسافری نیمه شب وارد یک ده شد و چون دید وقت مناسبی برای رفتن به منزل اقوام نیست به ناچار به حمام آن ده رفت تا ساعتی بگذرد و هوا روشن شود. آن زمان برق نبود و از چراغ های نفتی کوچکی (معروف به چراغ سیمی) استفاده میکردند.
داخل حمام که شد در هر گوشه ای کسی لم داده بود و استراحت میکرد. همه جا تاریک بود. کورمال کورمال به هر سو که میرفت کسی میگفت آهای مراقب باش خان رو لگد نکنی. دوباره به این سو می آمد و می شنید کسی میگوید هوی مراقب باش اون جا یک خان نشسته خان رو لگد نکنی.
آخر او کلافه شد و گفت بهتر نیست چند تا از این خان ها را بدهید یک چراغ سیمی بگیرید اینجا آویزان کنید تا مردم جلوی راهشان را بتوانند بگیرند.
حالا تابی جون به جای اینکه هی بگی فلانی آمد فلانی آمد، فکری اساسی باید به حال این مملکت کرد.
آقای رییسی شما ۳۰ سال در قوه ای بودی که مهمترین قوه در مبازه با فساده و هر سی سالش هم مسئول رده بالا بودی در این ۳۰ سال نتونستی فساد را کم کنی و بیشتر هم شده حالا می خوای در قوه مجریه با فساد مبارزه کنی؟!!!!!!!!!!!!!
رئیسی سلطان کاره های نیمه کاره!!!!!!!
آستان قدس نیمه کاره!!!!
قوه قضائیه نبمه کاره!!!!!
و حالا قوه مجریه ......
ایشان اگه فکر خدمت به مردم داشت همان آستان قدس و قوه قضائیه محل مناسبی برای خدمتگزاری فراوان بود!!!؟؟؟
این روش شعار و تبلیغات و رها گذاشتن کاره های نصف ونیمه بیستر شائبه قدرت را تقویت می کند !!!
ما با کسانی روبرو هستیم که امتحان خودشان را داده و نمره مردودی گرفته اند بنظر من درست شدن اوضاع اقتصاد از مسیر ریاست جمهوری نیست بلکه از طریق مطالبه گری صحیح مردم و مجلس است. مجلس ما اگر مجلس باشد نمی گذارد دولت بر خلاف قانون عمل کند ولی اگر مجلس ضعیف باشد دولت هرکاری دلش بخواهد انجام می دهد و در بهترین حالت مگر اینکه دولت خیلی خوبی باشد که با این افرادی که من می بینم بعید است