مادر 86 ساله خود را یک سال پیش به خدا سپردم .در حالی که 49 سال داشتم .به بهترین حالت نوکری این مادر شهید کردم . اما عزیزان همین جور ساده اظهار نظر خوب نیست . در صدد گرفتن موافقت برای هحداث خانه سالمندان هستم تا به عشق مادر نوکریشان بکنم . با اینکه اکثرا اشکبار کادرم هستم ولی متاسفم چرا او را هر روز به خانه سالمندان نبردم تا از رنج بی همزبانی عذاب نمیکشید خیلی سختهحقارت کشیدن در تنهائی منازل و بی همزبانی
آدم وقتی پیر میشه حساس و تنها میشه! همه مخلوقات خدا حق دارن بهترین زندگی رو داشته باشند، و مادرها و پدرها حقشونه که وقتی پیر شدند و تنها، ثمره عشق و ازخودگذشتگی هاشون با اونهاباشه!
غربت توی نگاه آدمهای سالخورده و مخصوصا اینها، آدم رو ... نمیدونم برای این احساس چه توصیفی مناسب خواهد بود!
امیدوارم خداوند دل دلدار بودن رو به همه بده!
مادر و پدرم، عاشقانه و تا تمام هستی، ستایشتون میکنم...