روزی داشتیم با رئیسم میرفتیم ...
رئیس بمن گفت : راست میگن تو مملکت گرانی شده ؟
گفتم : چطور جناب مدیر؟
ایشان با لحن متفکرانه ای گفت :
وقتی تعمیرگاه ماشین بادمجان هم بفروشه دیگه مشخصه اوضاع اقتصادی خرابه ...
خیلی به خودم فشار آوردم بفهمم که چی گفته
طاقت نیاوردم گفتم : از کجا فهمیدید قربان؟ ایشان با انگشت مبارکشان مغازه کنار جاده را نشان داد ...
روی درب تعمیرگاه نوشته شده بود .....
*بادِ مجانی موجود است*
ببینید بورس هم مثل جامعه ما شده است یعنی یک عده خوب دارند چوب یک عده بد را می خورند یعنی یک عده سهام بنجل مال شرکت های زیانده بخاطر افزایش سرمایه از محل ارزیابی دارایی برای خروج از ماده 141 و ورشکستگی تصاعدی در حد 10 و 15 برابر بالا رفته اند که در مقابل آن یک عده سهام بنیادی سود ده که نیازی به افزایش سرمایه از محل دارایی نداشته اند در حد 2 و سه برابری افزایش یافته اند و در هنگام نزول بازار سهام اتفاقی که افتاده است این است که با وجود نزولی بودن بورس سهام بنجل هنوز جای کاهش دارند ولی سهام بنیادی بیش از حد خود پایین آمده اند و احتمال دارد که جریان تیز بین بورس به سمت سهام بنیادی رفته و آنها افزایش و سهام بنجل همچان کاهشی و یا ثابت بماند و کاهش شاخص بورس هم به خاطر کاهش سهام بنجل باشد. در این راستا دولت بزرگترین اشتباهی که کرد این است که روی افزایش سرمایه از محل دارایی کنترل درستی نداشت و گذاشت فقط برای سهام های زیانده اتفاق بیفتد در حالی که یا نباید اجازه می داد و یا اگر اجازه دارد عادلانه برای کل شرکت ها اعمال می کرد و من تعجب می کنم که چطور چنین موضوعی را که من متخصص نرم افزار هستم و اقتصاددان نیستم ولی می فهمم ولی دولت با آن تیم اقتصادی نمی فهمد
متاسفانه اقتصاد کشور دچار بیماری حاد است و تا وقتی این بیماری وجود دارد تمرکز ها روی مسائل حاشیه ای است در اقتصاد سالم شرکت ها باید تمرکزشان روی تولید باشند ولی در ایران اکثر شرکت ها به جای تمرکز روی تولید دنبال خرید زمین بوده اند جون یقین داشتند که چیزی که آنها را نجات می دهد سرمایه های حاصل از دلالی است نه تولید بخاطر همین اکثر قریب به اتفاق شرکت های زیانده دارای زمین ها و ملک بالایی هستند که بخاطر افزایش سرمایه حاصل از ارزیابی مورد طمع بسیاری از سهامداران بورس که تفکر دلالی داشتند قرار گرفته و بی جهت افزایش یافته است در حالی که در بورس ملاک عمل فروش و تولید باید مطرح باشد نه ملک و دارایی ثابت که به آسانی نقد نمی شود. در بازار طلا و ارز نظام پولی ایجاب می کند که صادرات و واردات و دلار تحت کنترل باشد و دلاری که مصرف خارجی دارد و در داخل هیچ مصرفی ندارد و یک کاغذپاره است چرا باید بصورت کنترل نشده در دست مردم قرار گیرد آنهم در شرایطی که کشور تحت تحریم ظالمانه است و کسانی که اجازه داده اند که دلار بدون موارد استفاده حتی به بهانه های مذهبی از قبیل سفرهای زیارتی در دست مردم قرار گیرد و در مسیر واقعی آن نباشد به نوعی در اثرات تحریم ها نقش موثر داشته و می بایست محاکمه شوند و چه بسا عامل نفوذی و همکار دشمن بوده اند همان دشمنی که افراد بیگناه در زمینه های هسته ای را در خیابان های تهران جلوی چشمان مردم ترور می کنند