تصور کنید که مشتری میرود تا کباب بخورد و میبیند که محمدعلی کشاورز و اسماعیل محرابی نشستهاند و صاحبرستوران دارد دربارهی برشت صحبت میکند! آنجا برای مردم محیطی عجیب و نامتجانس بود، چون عموماً فرهنگ رستوران و کبابی، آن هم در آن سالها متفاوت بود. تصور کنید وارد یک کبابی شدهاید و آنجا قطعهای از باخ به رهبری فونکارایان در حال پخش باشد! در این رستوران یک حال و هوای انتلکتی وجود داشت و یک پاتوق محکم برای بچهها بود. مثلاً یکی دو نفر از بچههای چریک فدایی که از شاگردان دانشگاه آقای سمندریان بودند در آن موقع که دستگیریهای اعضای گروهها زیاد بوده، شبها در رستوران میخوابیدند یا در آشپزخانه قایم میشدند.
کد خبر: ۹۲۰۳۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۴