بازدید 2618
مازيار ناظمي:

«افشين قطبي» شجاعانه دريک برنامه زنده به شبهات پاسخ دهد

به نظرم آقايان دبير، خادم و هادي ساعي که در حوزه هاي سياسي فعاليت دارند از آن ها اظهارنظر روشن نمي بينيم. طبيعي است که اگر يک مقام اقتصادي و يا سياسي با تجربه کلان در شوراي شهر نشسته باشد اين فرصت به بچه هاي ورزش نمي رسد که بتوانند عرض اندام کنند بلکه در اين حوزه مي سوزند. معتقدم به جاي اين که از اين شاخه به شاخه ديگر بپريم در حوزه خودکار کنيم تا از سال ها تجربه و کار خود نتيجه بگيريم.
کد خبر: ۹۳۳۹۳
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۸۹ - ۱۶:۱۰ 13 April 2010
افرادي در جامعه ما فعاليت دارند که ساليان سال است عمر خود را صرف کارهاي هنري هم چون بازيگري، نويسندگي، کارگرداني، گويندگي و مجري گري کرده اند ولي با توجه به موفقيت و به اوج رسيدن شان در اين عرصه کمتر ديده شده اند. يکي از اين هنرمندان با سابقه و توانمند «مازيار ناظمي» گوينده خبر ورزشي سيماست.

به نوشته خراسان؛ او بيش از دو دهه است که در صدا و سيما به عنوان خبرنگار، سردبير، گزارشگر، مجري، گوينده اخبار ورزشي و تهيه کننده فعاليت دارد. «ناظمي» که متولد 1349 است در رشته ارتباطات تحصيل کرده و فعاليت خود را از سال 1367 آغاز کرده است. اين گفت و گو درباره فعاليت هاي او و انتقادهايي که نسبت به عملکرد «افشين قطبي» سرمربي تيم ملي فوتبال داشت انجام شد.

«ناظمي» معتقد است که براي سرمربي گري تيم ملي فوتبال کشورمان به يک مربي درجه 2 خوب جهاني نياز داريم و حضور اين مربي خارجي نسخه شفابخش فوتبال کشورمان است.گفت و گوي ما را با اين گوينده اخبار و مجري با سابقه، مؤدب و توانمند کشور بخوانيد که البته حرف هاي تأمل برانگيزي زده است.

* «مازيار ناظمي» از چه سالي وارد اين حرفه شد و اين عشق و علاقه از کي در او به وجود آمد؟
از دوران کودکي زماني که ۵-۴ساله بودم در جمع صحبت مي کردم و براي برادرم خبر مي خواندم. دوران ابتدايي هم با کمک مربيان پرورشي روزنامه ديواري درست مي کردم. در دوران دبيرستان معلمي داشتم که روزهاي دوشنبه در راديو کرمان شعر مي گفت. از او پرسيدم چگونه مي توانم وارد راديو شوم و معلمم به من گفت که بايد در راديو تست بدهم. در سال 67 هنگام دريافت مدرک ديپلم فرصتي پيش آمد تا در تلويزيون تست دهم و وارد صدا و سيما شوم.

جايي که تصور مي کنم اگر وارد نمي شدم کار ديگري از دستم بر نمي آمد مي خندد لطف پروردگار شامل حالم شد. از همان سال به عنوان گزارشگر تلويزيون و راديو فعاليت خود را آغاز کردم. از سال 72 نيز در حوزه هاي اجتماعي و ورزشي کار کردم و سال ها گزارشگر «سلام صبح بخير» کرمان بودم. بعد از گرفتن مدرکم به تهران آمدم و در راديو و تلويزيون ارتش مشغول به کار شدم. سپس سال 73 بعد از دادن تست به عنوان مجري برنامه جنگ ورزش فعاليت خود را آغاز کردم زيرا هم قهرمان کاراته و هم داور ملي اين رشته بودم.

در سال 76 در رشته ارتباطات در مقطع کارشناسي ارشد قبول شدم و فرصتي فراهم شد تا وارد حيطه خبر در حوزه سياسي شوم. در حال حاضر خبرنگار رسمي سازمان صدا و سيما هستم، ضمن اين که در حوزه راديو برنامه سازي مي کنم و به عنوان سردبير و تهيه کننده ورزشي فعاليت دارم.

* آيا براي اين که يک مجري و گوينده خوب اخبار ورزشي شويد، دوره هاي آموزشي را هم طي کرديد؟
آموزش اصل جدا نشدني کار خوب رسانه اي است. دهه 60 آموزش جدي گرفته نمي شد و ما بيشتر هنگام کار آموزش ديديم. قبل از ورودم به صدا و سيما در انجمن سينماي جوانان کرمان آموزش ديده و با مفهوم فيلم، فيلم برداري، فيلم نامه نويسي و دکوپاژ آشنا بودم. اندک اندک در سازمان دوره هاي مختلف گزارشگري، خبرنگاري، خبرنويسي و حتي کارگرداني برگزار شد که در آن ها شرکت کردم. هنگامي که کارشناسي ارشد قبول شدم به طور جدي و دانشگاهي سعي کردم علم و تجربه خود را بالا ببرم.

* رمز موفقيت و ماندگاري خود را در چه مي بينيد؟
هر انساني بايد حد و اندازه خود را در هر شغلي بشناسد، اين شناخت باعث مي شود که کمتر خطا کند. من خود و توانايي هايم را در حوزه راديو، تلويزيون، اجرا و تهيه، شناختم و سبب شد به بيراهه نروم. از ابتدا سعي کردم در حوزه ورزش فعاليت کنم و با توجه به سال ها تجربه اي که داشتم مردم مرا در حوزه ورزش شناختند.

* اکنون وضعيت آموزش در صدا و سيما را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
شما هنگامي که درباره آموزش سخن مي گوييد بايد قبل از آن درباره جذب حرف بزنيد اگر جذب نيرويي در کار نباشد آموزشي انجام نمي شود. اکنون جذب نيرو در سازمان متمرکز انجام نمي شود يعني راديو و هر شبکه اي نيروهاي خود را براساس معيارهايش بر مي گزيند. هنگامي که پراکندگي در جذب نيرو باشد آموزش نيز يکسان و متمرکز نيست. اگر چه جواناني که وارد اين حرفه شده اند، استعدادهاي خوبي دارند اما به آموزش نياز دارند. مهم ترين مشکل ما جذب نيرو و سيستماتيک نبودن روند پرورش گوينده است.

* شما به عنوان يک گوينده و کارشناس ورزشي چه نظري درباره مديريت ورزش کشور چه در رأس سازمان تربيت بدني و چه در رأس کميته ملي المپيک داريد؟
امروز تصورم از آدمي که به عنوان گوينده يا مجري در برنامه هاي مختلف سازمان فعاليت دارد اين است که تنها يک خبر خوان يا غلط گير و مصحح متون نيست. ما امروز به ترکيب مجري کارشناس نياز داريم و بايد اين دو در وجود يک نفر باشد. در جهان رقابتي رسانه اي امروز، رسانه به اين گونه افراد توانا و کارشناس افتخار مي کند.

من سعي کردم در اين فاز پيش بروم. امروز حدود 22 سال است که در اين رسانه فعاليت مي کنم و آن قدر در حيطه ورزش تجربه دارم که بتوانم در اين رابطه صحبت کنم. با اين پشتوانه به خود اجازه مي دهم پاسخ اين سؤال را بدهم؛ تصور مي کنم در کشور ما ورزش جزو ده اولويت اول نيست. آقاي «هاشمي طبا» زماني که رئيس سازمان ورزش و معاون رئيس جمهور بود حرف قشنگي زد. وي مي گفت: در جلسات هيئت دولت همه صحبت مي کردند و آخرين فردي که نوبتش مي شد من بودم.

اين نگاه کلاني بوده که از ساليان پيش تاکنون به ورزش شده است. به اين مقوله نگاه جدي نمي شود و مديران آن نيز خارج از حوزه ورزش انتخاب مي شوند. اشکال ما اين است که ورزش دست متخصصانش نيست و فرصت بالنده شدن به مديران ورزشي و يا حتي يک قهرمان جهان داده نشده است. به طور مثال «رسول خادم» شرايط تصدي رياست سازمان تربيت بدني را دارد ولي متأسفانه هيچ زمان اين فرصت به او داده نشده ودر حاشيه قرار گرفته است. نگاهي به بچه هاي سازمان تربيت بدني و کميته ملي المپيک بيندازيد، اين مسئوليت ها سکويي براي معرفي بيشتر آن هاست. اين مسائل مشکل ورزشي ماست، در ورزش بايد کار به کاردان سپرده شود.

* سال هاست مديران سياسي مسند ورزش کشور را در اختيار دارند آيا با اين شيوه مديريتي ورزش توانسته است به جايگاه واقعي خود دست پيدا کند؟
هنگامي که مدير سياسي وارد بحث ورزشي مي شود طبيعي است که همه مسائل را از زاويه سياسي مي بيند. در سال هاي مختلف شاهد اين شيوه مديريتي بوديم که بهره برداري حزبي و گروهي مي شود و امري طبيعي است. با اين شيوه مديريتي ورزش به تعالي خود نرسيده است، وقتي يک گروه و جناح سياسي مي آيد مانند همه جاي دنيا جاي خود را با گروه و جناح سياسي ديگر عوض مي کند و همين باعث مي شود که مدام با تغيير مديريت ها و يک سري از مديريت هاي اتو کشيده در ورزش رو به رو شويم.

از سوي ديگر همه طرح هايي را که گروه قبلي آورده اند نيز کنار مي گذارند. به طور مثال طرح جامع ورزش که مي گفتند هزاران نفر ساعت روي اين طرح کار شده است قرار بود که اين سند راهبردي ورزش و چشم انداز بيست ساله اعلام شود با توجه به اين همه بحث و تغيير ساختار و صرف هزينه هاي بالا اين طرح امروز اجرا نشد. اين وضعيت ادامه دارد و مانند اين است که شما هر روز چرخ را اختراع مي کنيد اما اين چرخ هرگز به چرخش نمي افتد. اشکال چرخ ورزش ايران اين است.

* ورود مجريان ورزشي صدا و سيما به عرصه هاي سياسي را چگونه ارزيابي مي کنيد، مانند «عليرضا دهقان»؟
بايد به صحبت اول خودم برگردم. انسان ها بايد اندازه خودشان را بدانند. به طور مثال من به عنوان گوينده ورزشي اگر وارد عرصه سياسي شوم به طور حتم در اين عرصه بايد پاسخ گوي گروه هاي ديگر شوم و اگر در توانم نباشد خودم ضرر مي کنم. تصور مي کنم دوستاني که وارد عرصه هاي سياسي مي شوند، به طور حتم اين توانايي را در خود ديده اند که وارد شده اند البته من نقدي دارم؛ افراد فعال حوزه ورزشي در عرصه هاي سياسي خيلي موفق نبودند مي توانم يک مثال خيلي واضح برايتان بزنم.

به نظرم آقايان دبير، خادم و هادي ساعي که در حوزه هاي سياسي فعاليت دارند از آن ها اظهارنظر روشن نمي بينيم. طبيعي است که اگر يک مقام اقتصادي و يا سياسي با تجربه کلان در شوراي شهر نشسته باشد اين فرصت به بچه هاي ورزش نمي رسد که بتوانند عرض اندام کنند بلکه در اين حوزه مي سوزند. معتقدم به جاي اين که از اين شاخه به شاخه ديگر بپريم در حوزه خودکار کنيم تا از سال ها تجربه و کار خود نتيجه بگيريم.

* خود شما قصد نداريد نماينده مجلس يا شوراي شهر شويد؟
حقيقتش را بخواهيد براي خودم اگر اين فرصت مهيا شود وارد نمي شوم زيرا از سياست و اقتصاد سررشته و تجربه اي ندارم اما کار رسانه و ورزش را خوب مي شناسم.

* يکي از مباحث مهمي که اين روزها درباره شما بيان مي شود موضع گيري تند و انتقادي شما عليه سرمربي تيم ملي فوتبال «افشين قطبي» است. آيا بر اين ادعا هستيد که قطبي صلاحيت سرمربي گري تيم ملي فوتبال را ندارد؟ دليل اين موضع گيري چيست؟
دليل خاصي ندارد. تيم ملي متعلق به همه مردم است که من و شما هم يکي از آن ها هستيم. هر کسي در سطح خودش اين اجازه را دارد که از سرمربي تيم ملي سؤالاتي بپرسد، انتظاراتي داشته باشد و بپرسد که مشکل کار کجاست و چرا اين گونه رفتار مي کند؟ بنده به عنوان عضو کوچکي از يک جامعه رسانه اي، مسئوليت رسانه اي دارم و نماينده افکار عموم مردم هستم بنابراين اين اجازه به من داده مي شود که در حوزه نقد و نظر سالم و غير مغرضانه از آقاي قطبي سؤال بپرسم هيچ مشکلي با شخصيت او ندارم. من هنگامي که وارد فدراسيون شد نسبت به عملکردش دفاع کردم اما اندک اندک شيوه کاري اش رنگ باخت، يعني وعده و وعيدهايش تاريخ مصرف شان را از دست داد.

قطبي شايد با خود بگويد با اين وعده وعيدها مردم را دلگرم مي کند. در سطح تيم ملي مي توانم ده مربي خوب داخلي را معرفي کنم که توانايي دارند جاي «افشين قطبي» باشند و يا در کنارش کمک کنند. شبهاتي در روزنامه و رسانه هاي مختلف مطرح مي شود که او هيچ زمان پاسخ روشني نمي دهد و مجموع اين سخنان ما را به اين مي رساند که بالاخره ما از او نقد کنيم.

هميشه پيشنهاد داده ام که بهترين راه اين است که آقاي قطبي خيلي شجاعانه بيايد و در يک مناظره زنده راديويي يا تلويزيوني با حضور کارشناسان شرکت کند و براي مردم که قاضي هستند شبهات را برطرف کند و اشکالات را پاسخ دهد. قطبي هيچ زمان به حضور در يک برنامه زنده پاسخ نداده است. من چند مرتبه شنيده ام اگر در برنامه اي دعوت شود شرط مي گذارد که سؤالات حول چه محوري باشد که به نظرم درست نيست. ما سرمربيان سابق تيم ملي «علي دايي» و «قلعه نويي» را بي رحمانه تر از «افشين قطبي» نقد مي کرديم.

* به نظر شما در مقطع کنوني بايد از مربي داخلي استفاده کرد يا مربي خارجي؟
آقاي «جلالي» حرف قشنگي مي زند و مي گويد: از سال 1998 که تيم رويايي ما به جام جهاني فرانسه رفت، فوتبال ايران نزول کرد. شما آقاي «برانکو» را در نظر بگيريد او مربي درجه 4 بين المللي بود و تيم ايران فرصتي به او داد تا مطرح شود. اکنون معتقدم مربي ايراني پاسخ گو نيست زيرا دايي، قلعه نويي و قطبي امتحان خود را دادند. براي سرمربي گري تيم ملي فوتبال کشورمان به مربي خوب درجه 2 جهاني نياز داريم. يک مربي خارجي، دستياري ايراني، کاربلد و بدون حاشيه نياز دارد تا حاشيه برايش ايجاد نکند. حضور يک مربي خارجي به عنوان سرمربي تيم ملي نسخه شفابخش فوتبال کشور است.

* اگر دوباره متولد شويد باز هم گوينده اخبار ورزشي خواهيد شد؟
به طور حتم اين کار را با جديت و پشتکار بيشتر و خطاي کمتري انجام مي دهم.

* طرفدار کدام تيم داخلي و خارجي هستيد؟
زماني که کار رسانه اي انجام نمي دادم عاشق تيم استقلال بودم و هر جا بازي هايش برگزار مي شد مي رفتم. از ميان تيم هاي خارجي عاشق آرژانتين به خصوص ستاره اي مانند «مارادونا» بودم، اما وقتي انسان بزرگ تر مي شود اولويت هايش هم عوض مي شود. اکنون نسبت به هيچ تيمي تعصب ندارم و بي طرفانه فوتبال تماشا مي کنم زيرا مردم اين را از ما مي خواهند.

* نظرتان را درباره اين افراد، کوتاه بيان کنيد.
علي سعيدلو: ان شاءا... بماند و به وعده هايش عمل کند.
محمد علي آبادي: مرد مغلوب ورزش
افشين قطبي: به نظرم به عالم هنر وارد مي شد بهتر بود زيرا يک هنرمند موفق است.
علي دايي: ستاره اي که ما سوزانديمش.
امير قلعه نويي: مربي در اتاق انتظار
علي کريمي: ستاره اي که قدر خودش را نمي داند.
حسين رضازاده: پهلواني که قدر خودش را نمي داند.
پورمحمدي: يک مدير موفق و با معرفت
عزت ا... ضرغامي: رئيس خونگرم و صميمي
علي لاريجاني: استاد فلسفه
محمود معصومي: زحمت کش و قانع
حميد محمدي: هنرمند و با آينده
بابک بابان: منظم و با ادب
و مازيار ناظمي: آدمي که مي توانست بيشتر از اين ها به حقش برسد

* سخن پاياني «مازيار ناظمي» گوينده موفق و با سابقه خبر ورزشي.
خيلي مصاحبه خوبي بود از شما ممنونم سال نو را به همه هموطنانم تبريک مي گويم. سال خوبي داشته باشيد.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی