چهل سال با نام چاپلين مردم را خنداندم «دخترم، به دنبال نام تو نام من است؛ چاپلين! با همين نام چهل سال، بيشتر مردم روي زمين را خنداندم و بيشتر از آنچه آنان خنديدند، خودم گريستم.»
114 سال پيش، در روز 16 آوريل 1889 ميلادي «سر چارلز اسپنسر چاپلين» معروف به چارلي چاپلين نابغه عالم سينما در شهر لندن به دنيا آمد. چارلي در 5 سالگي بر صحنه تئاتر ظاهر شد و به سرعت شهرت يافت.
پدر و مادر او مجريان نمايشهاي موزيكال بودند. اولين حضور او در صحنه 5 سالگياش بود كه مجبور شد به جاي مادرش كه مريض شده بود، روي صحنه برود. والدينش بعد از مدتي از هم جدا شدند و چارلي پيش مادرش ماند كه مادرش در مرور زمان صدايش را كه ميتوانست با آن كار كند از دست داد.
او مهمترين و تاثيرگذارترين شاگرد مك سنت است. در نخستين فيلمي كه به نام تلاش معاش(1914) براي مك سنت بازي كرد، نقش يك شيك پوش تيپيك انگليسي به او محول شد، اما با فيلم دومش مخمصه غريب ميبل (1914) كاراكتر يك ولگرد كوچولو را معرفي كرد. كاراكتري كه بعدها او را شهره آفاق ساخت. چاپلين در رمانس ناكام تيلي (1914) به كارگرداني مك سنت بار ديگر بازي كرد و كاراكتر اين دلقك ريزنقش را به تدريج پرورش داد. شخصي با كفشهاي بزرگتر از پاهايش، شلواري گشاد و كتي تنگ كه كلاه لبهدار دربي بر سر ميگذاشت.
چاپلين شروع به كارگرداني كرد و در كمپانيهاي مختلف قراردادهاي با دستمزدهاي مناسب گرفت. شخصيت پردازي درخشان او همراه با حركات پانتوميم كه چارلي تبحر بيمانندي در آن داشت، باعث پيشرفت او ميشد. او با دوازده فيلمي كه در ميان فيلمهاي ديگرش بهتر بود و آنها را در كمپاني ميوچوال ساخت، نشان داد كه استعداد فوقالعادهاي نيز در طنز دارد. هجويهاي از مردم بسيار فقير در مقابل مردم بسيار غني. ضعيف در مقابل قوي...
وي در سال 1925 ميلادي فيلم «لايم لايت» را کارگرداني کرد و بعد از آن به جهانگردي پرداخت. دولت آمريکا چارلي را به سبب همدردي با فقرا و محرومين جامعه در اين کشور با محدوديت روبهرو ساخت؛ اما او هيچگاه به بيبندوباريهاي سينماي آمريکا آلوده نشد. فيلمهاي چاپلين آميزهاي از هزل و اندوه و انتقادات جسورانه و عشق به انسانيت است که مشهورترين آنها «جويندگان طلا»، «زندگي سگي» و «ديکتاتور بزرگ» هستند.
چاپلين، پس از توفيق خارقالعاده فيلمهايش، يك كمپاني تهيه فيلم ايجاد كرد كه در سال 1918 با شركت چند تن از هنرپيشگان معروف به صورت كمپاني عظيم «يونايتد آرتيستز» درآمد.
با تولد سينماي ناطق، هاليوود دچار بحران بزرگي شد و بسياري از ستارگان معروف در مدت كمي افول كردند اما چاپلين تسليم نشد. او تصميم گرفت همچنان فيلم صامت بسازد. استدلال او اين بود كه اساس كار او پانتوميم (بازي بدون كلام ) است.
معروفيت چاپلين باعث شد كه او با بسياري از شخصيت هاي بزرگ زمان خود چون گاندي، انيشتن، برنارد شاو و ....... ملاقات كند و مورد ستايش آنان قرار بگيرد.
فيلم هاي چاپلين
«زندگي سگي»
چارلي چاپلين اين فيلم را در14 آوريل 1918 تهيه کرد. سناريست و کارگردان اين فيلم نيز خود چارلي چاپلين بود. زندگي سگي در واقع نخستين فيلم از آغاز دومين دوره فعاليت سينمايي چاپلين است. در اين فيلم شاهد زندگي مرد تنها و درماندهاي هستيم. انزواي چارلي در اين فيلم واقعا دردناک است. ادنا پورويانس، سيدني چاپلين، تام ويلسن، آلبرت استين، هنري برگمن ساير بازيکنان اين فيلم 35 ميلي متري سياه و سفيد و سي دقيقه اي هستند.
«پيش فنگ»
قهرمان بزرگ سينما در بيستم اکتبر 1918 فيلم پيش فنگ را با همکاري همان هنرپيشگان فيلم زندگي سگي ساخت. اين فيلم در استديو چاپلين (فرست نشنال) تهيه شده بود. به نظر بسياري از تماشاگران سينما، اين فيلم را بهترين شاهکار چاپلين قبل از فيلم جويندگان طلا مي دانندو اين فيلم کمدي هنوز تنها فيلم جدي الهام گرفته شده و از حوادث جنگ (1914-1918) به شمار ميآيد.
«پسر بچه»
پسر بچه اولين فيلم طويل چارلي چاپلين است و اگر ماجراي ديوانه وار چارلي و لولوت را که مک سنت در سال 1914تهيه کرد، مستثني سازيم، بايد بگوييم اين فيلم اولين فيلم بلند اوست. در پسر بچه ديگر جهان پيش و پا افتاده يک مامور پليس يا رباخوار که به صورت کاريکاتور ارايه شده به چشم نمي خورد، بلکه يک فيلم جدي تر از دنيا چاپلين و آميخته اي از درام واقعي چاپلين است. پسر بچه با فيلم زندگي سگي ارتباطي مستقيم دارد الا اين که در اين فيلم چاپلين به جاي يک سگ يک پسر بچه واقعي را به بازي مي گيرد.
«طبقه بيكاره»
چاپلين پس از پايان رساندن پسر بچه عجله داشت قراردادش را با فرست نشنال تمام کند. دو کمدي کوتاه ساخت که البته ارزش هاي فيلم پسر بچه در آن ناديده گرفته شده است. کمديهاي ساخته شده توسط چاپلين صحنههاي سرگرم کننده دارند که از جمله بهترين صحنههاي هنر چاپلين است، به اين ترتيب نمي توان ناديده شان گرفت و اگر طبقه بيکاره قابل بحث است روز پرداخت شاهکاري است، اين فيلم بر محور دنيا و دنيا داري دور ميزند. طبقه بيکاره که در 25 اوت 1921 ساخته شده تنها 20 دقيقه بود.
«روز پرداخت»
فيلم روز پرداخت نيز در سال 1922 توسط چارلي نوشته و با بازيسازي او عرضه شد. اين فيلم هم 20 دقيقه بود.
«زاير»
در25 اوت1922 اين فيلم 43 دقيقه اي توسط چارلي چاپلين تهيه شد. در اين فيلم که طي آن چارلي به هجو مامور پليس مي پردازد… شاهد هنرنمايي واقعي چاپلين هستيم. در اين فيلم چارلي مي خواهد براي رفتن به ديولز کالج سوار قطار شود، بليت مي خرد… او به جاي اين که در کوپه مستقر شود، زير واگن جا مي گيرد.
«جويندگان طلا»
جويندگان طلا در ژانويه 1925 توسط چارلي ساخته شد. جويندگان طلا را برخي شاهکار چاپلين دانستهاند، اما به دشواري ميتوان گفت؛ ساير فيلمهاي چاپلين بدتر از جويندگان طلا هستند. در اين فيلم چارلي چاپلين در جستجوي عشق است و همسفرش در پي طلا اما سرانجام طلا پيدا ميشود و چارلي با عشق وعده ديدار دارد کسي به درون ميآيد و آن چارپايي است… چارلي نوميد و مايوس همه چيز را رها مي کند.
«سيرك»
سيرک در اکتبر 1925 ساخته شد. اين فيلم در استديو يونايتد ارتيست تهيه شد. در ميان فيلمهاي بزرگ چارلي سيرک از همه موزونتر و جا افتادهتر است. در اين فيلم چارلي چاپلين در نقش دلقک ظاهر مي شود و با دقت و ظرافت به بازي مي پردازد. در اين فيلم زن چابک سواري که پدر وحشياش (مدير سيرک) به قصد کشت او را کتک زده به چارلي پناه مي آورد.
«روشنايي شهر»
از زيباترين فيلمهاي چارلي است. اين فيلم در ژوئن 1928 ساخته شده و چارلي چاپلين بازيگر، سناريست و کارگردان و آهنگساز اين فيلم است. در طي اين فيلم چارلي ميکوشد نابينايي دختر جواني را شفا ببخشد، ولي تلاشهاي وي بدون نتيجه ميماند.
چارلي در اين فيلم گرچه مثل معمول لباس پوشيده است، در اينجا بيش از گذشته، خوش لباس شده است. ولگرد فيلم پسر بچه و زندگي سگي در اين فيلم به کارمند دون پايه بيکاري تبديل شده. شلوار کمتر گشاد است و نيم تنه او کمتر تنگ، يقه شکسته دارد اما کروات جاي خود را به گره پاپين آزاد و بيقيدي داده است. سبيلهاي ماهوت پاک کني کمي نوک تيزتر شده ولي صورت بيشتاب و بيقيد سردتر و خشنتر و انديشناکتر است. چارلي که از بالاي نردبام اجتماعي به پايين کشيده شده، با نوعي بياعتنايي از کنار حوادث ميگذرد.
چاپلين، بزرگ مرد سينماي كميك، سال 1977 دراوج رفت و نامهاي ماندگار كه ترسيمگر اخلاق در زندگي است، از او خطاب به دخترش به يادگار ماند.
«دخترم، به دنبال نام تو نام من است چاپلين! با همين نام چهل سال بيشتر مردم روي زمين را خنداندم و بيشتر از آنچه آنان خنديدند خودم گريستم.
جرالدين! در دنيايي که تو زندگي ميکني تنها رقص و موسيقي نيست، نيمه شب، هنگامي که از سالن پر شکوه تئاتر بيرون مي آيي، آن تحسين کنندگان ثروتمند را يکسره فراموش کن اما حال آن راننده تاکسي را که تو را به منزل مي رساند بپرس. حال زنش را هم بپرس... واگر آبستن بود و پولي براي خريد لباس بچه اش نداشت، چک بکش و پنهاني توي جيبش بگذار.
به نماينده خودم در پاريس دستور داده ام فقط اين نوع خرجي هاي تو را بي چون و چرا قبول کند اما براي خرج هاي ديگرت بايد صورت حساب بفرستي گاه به گاه با اتوبوس، با مترو، شهر را بگرد.
مردم را نگاه کن و دست کم روزي يک بار با خود بگو: «من يکي از آنان هستم» تو يکي از آنها هستي دخترم، نه بيشتر. همراه اين نامه يک چک سفيد برايت ميفرستم، هر مبلغي که ميخواهي بنويس و بگير.
اما هميشه وقتي دو فرانک خرج ميکني، با خود بگو سومين سکه مال من نيست! اين بايد مال يک مرد گمنام باشد که امشب به يک فرانک نياز دارد.»
منبع: سايت برنا