اگرچه ارتباط منقطع دانشگاه و دیگر بخشهای اجتماع در کشورمان تا کنون به کرات دستمایه بحث و بررسی قرار گرفته و حتی دستمایه برگزاری سیمنارها و کنگرهها قرار گرفته، اما کمتر به نتیجهای منجر شده تا جایی که برخی را به اشتباهاتی عجیب دچار کرده است. بخوانید تا دستتان بیاید ماجرا از چه قرار است.
به گزارش «تابناک»، چندی پیش رییس دانشگاه تهران در اظهارنظری قابل تامل اعلام کرد «اگر قبل از بحرانهای موجود در کشور به نظرات دانشگاهیان توجه میشد، اکنون با این بحرانها مواجه نبودیم.» این درحالی است که تجربه سالهای اخیر نشان از بی رغبتی دو سویه دانشگاهیان و همچنین بدنه کارشناسی دستگاههای دولتی و حتی غیردولتی برای همکاری دوطرفه دارد.
به عبارت دیگر همانگونه که بدنه کارشناسی دستگاههای دولتی تمایلی برای افزایش همکاری با دانشگاهها ندارند، دانشگاهیان هم در افزایش این فاصله و شکاف نقش پررنگی داشتهاند و بخش بزرگی از شکاف ایجاد شده بین دولت و دانشگاه به عملکرد و برخورد دانشگاهها با مسایل و مشکلات کشور بر میگردد.
البته محمود نیلی احمدآبادی، رییس دانشگاه تهران معتقد است که این بدنه کارشناسی دستگاه هاست که نتوانسته از پتانسیل موجود در دانشگاهها بهره ببرد و دانشگاهها از افزایش تعاملات و همکاریها با دولت استقبال میکنند. او همچنین برای اثبات ادعایش به نامهای که ۱۰ سال پیش توسط اساتید دانشگاهها در خصوص مشکلات اقتصادی نوشته شده بود، اشاره میکند و میگوید تاکنون به این نامه توجه نشده و همین موضوع موجب شده که اکنون با مشکلات اقتصادی مواجه شویم.
ناگفته نماند نگاهی به شکل همکاری دانشگاهها با بدنه کارشناسی دستگاههای دولتی نشان میدهد که دولتیها هم تاکنون تمایل چندانی به همکاری با دانشگاهها نداشتهاند و با وجود ابراز علاقه مسئولان دولتی به بهره گیری از آخرین دستاوردها و تحقیقات دانشگاهی در بخشهای مختلف، عملا همکاریهای چندانی میان این دو بخش شکل نگرفته است. با این ملاحظه که گاه عدم پایبندی کامل دولتیها به تعهداتشان (به ویژه مالی) در قبال دانشگاهها هم در بروز این وضعیت بی تاثیر نبوده است.
این در حالی است که در سوی دیگر ماجرا، از دانشگاههای کشورمان نیز رغبتی برای افزایش تعاملات و حتی نقش آفرینی در امور مختلف کشور به چشم نمیخورد و تجربه سالهای گذشته و بررسی مسایل و مشکلات مختلف در کشور حکایت از آن دارد که حتی در مواقع بحرانی هم شاهد بی مهری و بی توجهی دانشگاهها و دانشگاهیان کشور در حل مشکلات بوده ایم. این را میشود به وضوح در بحرانها و مشکلات مختلف دید که حتی به قدر اظهار نظر جامعه دانشگاهی به آنها هم واکنشی به دنبال ندارند.
به عبارت بهتر، دانشگاههای کشورمان نشان داده اند تا زمانی که قراردادی دوطرفه میان آنها با دستگاههای دولتی امضا نشود، رغبتی برای ورود به مشکلات کشور در بخشهای مختلف و اظهار نظرهای کارشناسی در خصوص شان ندارند و در واقع زمانی به دولتیها چراغ سبز نشان میدهند که پای قرارداد و دریافت هزینههای مالی درمیان باشد؛ خواه مشکل کلان باشد، مثل بحران اقتصادی و خواه خرد باشد، مثل طغیان آفتهایی نظیر مگس سفید در پایتخت.
البته برای شفاف سازی این ادعا و نشان دادن بی مهری دانشگاهها به بحرانهای کشور میتوان مثالهای بسیاری آورد. درواقع، با وجود آنکه دانشگاهها و مسئولان آنها معتقدند که در مشکلات و بحرانهای کشور بازی داده نمیشوند، نمونههایی خلاف این ادعا وجود دارد که این موضوع را زیرسوال میبرد و نشان میدهد که امضای قرارداد و تأمین منابع مالی مهمترین عامل برای تشویق دانشگاهیان برای همکاری است.
نمونه آن بررسی روشهای احیای دریاچه ارومیه و تحقیقی بود که حدود دو سال پیش توسط دانشگاه تبریز برای مطالعه و بررسی اثرات جاده میانگذر شهید کلانتری بر اکوسیستم دریاچه ارومیه و ارائه راهکارهای اصلاحی آن انجام شد، این در حالی است که بحث خشک شدن دریاچه ارومیه چندین سال است که به مسالهای ملی تبدیل شده و وضعیت ناگوار حیات این دریاچه، دل دوستداران محیط زیست را به درد میآورد، اما دانشگاه تبریز زمانی که قراردادی با ستاد احیای ارومیه بست و مبالغی برای تأمین مالی پروژه دریافت کرد اقدام به تحقیق و بررسی در این زمینه کرد.
این در حالی است که انتظار میرفت این دانشگاه به دلیل نزدیکی جغرافیایی با دریاچه و میان گذر آن، پیش از وقوع این بحران پیش قدم شده و تحقیقاتی را برای جلوگیری از روند روزافزون خشک شدن این دریاچه کلید بزند یا حتی انجام چنین تحقیقات ضروریای را به دستگاههای دولتی ذیربط پیشنهاد دهد.
مثال دیگر به بررسی و پژوهش دانشگاه خوارزمی درباره وضعیت زندگی در برخی مناطق محروم کشور باز میگردد، باوجود اهمیت بررسی مولفههای موثر در فقر، این دانشگاه تا زمانی که بحث امضای قرارداد و دریافت منابع مالی مطرح نبود، برای بررسی این موضوع پیش قدم نشد و پس از آن، در چند نوبت انجام چنین تحقیقاتی را در دستور کار قرار داد.
البته از دانشگاههای زیادی میتوان نام برد که تنها پس از امضای قرارداد در مسیر استفاده از دانش شان قرار گرفتهاند و کوشیده اند گره گشای مشکلاتی باشند که زندگی بسیاری از ایرانیان با آنها گره خورده و حتی گاه جانگاه و مرگ آور هستند. دانشگاههایی که ظاهرا ابایی ندارند از اینکه یک مدرسه بزرگ برای تدریس و معرفی فارغ التحصیل به جامعه باشند، نه چیزی بیشتر.
عدم تمایل دانشگاههای کشور برای همکاری با دستگاههای دولتی درحالی است که سالانه مبالغی از بودجه کشور برای انجام تحقیقات و پژوهشهای دانشگاهی اختصاص مییابد، اما واقعیت این است که دانشگاههای کشور بدون تأمین مالی از سوی دستگاههای دولتی و امضای قراردادی جداگانه اقدام به پژوهش یا تحقیقات درباره مشکلات و بحرانهای فراگیر جامعه نمیکنند.
در واقع دانشگاهیان کشور باید به این موضوع پاسخ دهند که چرا درقبال مشکلات و بحرانهای جامعه تا این حد خنثی عمل میکنند و ذکر چند نمونه همکاری از سوی برخی مسئولان نمیتواند به معنای انجام مسئولیت کامل دانشگاهها در قبال جامعه باشد و آنها باید بیش از این نسبت به معضلات و بحرانهای فراگیر جامعه حساس و مسئولیت پذیرباشند.