بازدید 12214

فقر دانش و تبدیل بحران آب به ابزاری برای تبلیغات

گفتگو با دکتر مصطفی رشیدی
کد خبر: ۸۲۴۲۱۴
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۱ 11 August 2018
رضا رحیمی/ کار بحران آب کشور از مرز بحران گذشته و به زعم بسیاری از کارشناسان شرایط آبی سال جاری در مقایسه با سال‌های قبل به مراتب بدتر خواهد بود. کاهش بیش از ۶۰ درصدی بارش‌ها در بسیاری از نقاط کشور در شرایطی که تغییر محسوسی در نظام مدیریت منابع رخ نداده است و گویا قرار هم نیست رخ بدهد نگرانی‌ها را افزایش داده است.

از جمله تهدید‌هایی که وضعیت بحرانی منابع آب کشور متوجه بسیاری از نقاط کشور کرده است، موضوع تنش‌های سیاسی و امنیتی است که بسیاری از مسئولان راهکار مشخصی را برای برخورد با آن در پیش نگرفته اند و بعضاً در مسیر‌هایی حرکت می‌کنند که جز تسکین مقطعی مشکل اتفاق مشخص دیگری را رقم نمی‌زند.

اینکه چرا و چگونه بحران آب وارد مقوله‌های امنیتی و سیاسی می‌شود؟ بحران آب چه خسارت‌هایی را متوجه اقتصاد و معیشت کشور می‌کند و نیز راهکار‌های مهم خروج از این بحران‌ها چیست؟ پرسش‌های مهمی است که باید به آن پرداخت.

این مهم اکنون فرصتی داد تا سئوال‌های این حوزه با دکتر مصطفی رشیدی، مدرس دانشگاه و متخصص مسائل جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک در میان گذشته شود.

آنچه در ادامه می‌آید مشروح این گفت: وگو است.

-آقای دکتر با سلام و تشکر، لطفاً برای شروع تصویر کلی شرایط حاکم بر منابع آب کشور را بر اساس واقعیت‌های جغرافیایی بیان کنید؟

با سلام خدمت شما و همه کسانی که این مطلب و سایر مطالب مرتبط در حوزه منابع آب و سیاست آب یا هیدروپولیتیک را دنبال می کنند. تصویر کلی ما از شرایط حاکم بر منابع آب کشور براساس واقعیت های فضای جغرافیای ملی بسیار نگران کننده است. تغییرات اقلیمی و سوء مدیریت شدید در مدیریت منابع آب دو کلیدواژه کلی در توصیف وضعیت کلی است که در اینجا ما بیش تر بر مورد دوم جهت آسیب شناسی متمرکزیم. براساس مناطق و نواحی جغرافیایی و حوضه های آبریز کشور وضعیت به گونه ای است که در حال حاضر هیچکدام از این حوضه ها در شرایط عادی، سفید و خارج از ریسک و خطر نیستند؛ چه حوضه های آبریز شمال کشور که با کمبود و تغییر نوع و موعد بارش مواجه اند که در نوع خود یک تنش آبی محسوب می شود، چه حوضه های آبریزی مانند ارومیه، زاینده رود، کارون بزرگ و کرخه که در اثر سدسازی غیرعلمی و بدون منطق، انتقال آب، گسترش بی رویه سطح زیر کشت و نیز کشاورزی و رشد صنعتی غیر آمایشی در فاز بحرانی قرار گرفته¬اند و چه حوضه های آبریز مرزی که ما در بالادست یا پایین دست آن‌ها قرار داریم که امروزه ما را به یک تنش سیاسی فرامرزی و دعاوی بین المللی کشانده است. در شرایط عمومی و فراحوضه‌ای هم امسال زنگ خطر بزرگی در تنش آب آشامیدنی در سطح شهر‌های کشور داشتیم که روندی نگران کننده را به ما گوشزد می‌کند.

-بسیاری از کارشناسان عقیده دارند که اکنون آب و بحران‌های ناشی از کمبود آن وارد مقوله‌های امنیتی شده است و خسارت‌های فراوانی را متوجه امنیت کشور کرده است، نظر شما در این باره چیست؟

تنش‌های آبی زمانی که وارد زندگی روزمره شهروندان شود و در گفتگو‌ها و عملکرد‌های روزانه آن‌ها اثرگذار شود و در ادامه سبب تقابل‌های لفظی، نوشتاری و عملی بین دو حوضه آبریز یا بین مردم و حاکمیت یا کشور موردنظر با کشور پایین دست یا بالادست شود، طبیعتاً وارد مقوله‌های امنیتی می‌شود.

امروز ما شاهد ورود گسترده مسائل آبی و هیدروپولیتیکی به ادبیات ایرانیان مخصوصاً اقوام در حوضه‌های آبریز مختلف هستیم. همچنین شاهد موارد زیادی از حساسیت و تنش‌های عملی شهروندان با یکدیگر، شهروندان با دولت، دولت با دولت‌های همسایه هستیم که برخی از آن‌ها عبارت است از: درگیری کشاورزان اصفهانی و اقدام به شکستن لوله‌های انتقال آب به یزد، اعتراض و استعفای دسته جمعی نمایندگان حوضه آبریز کارون بزرگ (کارون و دز) و کرخه در مقابله با انتقال گسترده آب از این حوضه¬ها به اصفهان، قم، یزد و سایر شهر‌های حوضه‌های آبریز مرکزی و شرقی، اعتراضات مردم خوزستان به بحران گرد و خاک که در چالش‌های آبی داخلی و خارجی ریشه دارد، نگرانی و واکنش مردم به کاهش سطح آب‌های زیرزمینی و فرونشست‌ها و چاله‌های ناشی از آن در مناطق مختلف مانند اصفهان، مرکزی، همدان، تهران، البرز و غیره، کمبود آب آشامیدنی در شهر‌های بزرگ و متوسط از سطح تهران تا بحران تیرماه در آبادان و خرمشهر و تهدید‌های ناشی از آن، بحران دریاچه ارومیه که مدیریت آن نه تنها در جهت درست نیست بلکه با برنامه‌های انتقال آب از زاب کوچک و مناطق دیگر در میان مدت منجر به تقابل‌های قومی در منطقه حساس آذربایجان غربی خواهد شد، چالش اساسی با کشور افغانستان در حوضه آبریز هیرمند که به مسئله‌ای لاینحل مبدل شده است، تنش آبی با عراق و اعتراض این کشور به سدسازی‌های ما در رودخانه‌های مرزی، ابرچالش سد‌های بالادستی ترکیه که کشور‌های ایران و عراق را در پنج سال آینده با بحران خشکسالی بی مثالی مواجه خواهد کرد و سایر موارد متعدد. تمامی این تنش‌ها و چالش‌ها بیانگر امنیتی و سیاسی شدن مسئله آب در کشور ماست.

-در شرایط کنونی که بحران آب در بسیاری از نقاط کشور بروز کرده و خسارت هایش نمایان شده است، به نظر شما راهکار برون رفت از بحران و کاهش خسارت‌های برآمده از آن چیست؟

ببینید در هر حوضه آبریز در ایران علاوه بر روند طبیعی حرکت ایران به سمت خشک‌تر شدن و تغییر اقلیم، مسائل انسانی و مدیریتی و فرهنگی وجود دارد که این پدیده خشک شدن و خشکسالی را شتاب زیادی بخشیده است. به عنوان مثال در حوضه آبریز دریاچه ارومیه و زاینده رود تسطیح و زیرکشت بردن زمین‌های بایر گذشته، کشت گسترده محصولات آب بر و رانت زمین که در دست افراد و گروه‌هایی بوده است سبب تنش شدید آبی و ورود آن به فاز بحران شده است.

حال به جای حل این معضل گسترش کشت و کاشت گونه‌های سودآور اقتصادی، اما زیانبار از نظر محیط زیستی، همان مافیا در صدد انتقال آب از حوضه‌های آبریز جنوب غربی کشور و رودخانه‌هایی مانند زاب و ارس است که خود سبب تخریب حوضه آبریز بالادست، نابودی کشاورزی، بیکاری، فقر، مهاجرت و تقابل‌های انسانی و قومی می‌شود. در کل مدیریت نابخردانه و اصطلاحا (پینه گر و چسب و قیچی کن) برای حل یک مسئله اقدام به ایجاد چندین مسئله دیگر می‌نماید و این مسئله سازی در بلندمدت تبدیل به بحران شده و مسئله آب را امنیتی و سیاسی نموده است.

از اینرو اقدام فوری همان اصلاح قوانین و تغییر خود قانونگذاران و مافیای آب و پروژه‌های آبی و تغییر نگاه محلی گرایی منفی و حوضه محور و ایجاد نگاهی راهبردی و مبتنی بر منافع و امنیت ملی است؛ به گونه‌ای که نگاه ما از درون حوضه آبریز بومی خودمان به سایر حوضه‌ها نگاهی طمع ورزانه و محدود به منافع کوتاه مدت محلی گرایی منفی نباشد.

فاز فوری بعدی ترسیم سند چشم انداز شفاف، قانون محور، سریع و کارآمد خارج از کنترل نهاد‌های سنتی تصمیم گیرنده حوزه آب است که منجر به یک حکم سریع و لازم الاجرا و بدون تبصره برای بخش کشاورزی و صنعت به عنوان دو بخش مهم در بحران آب کشور است. در این میان تمامی پروژه‌های کشاورزی و صنعتی زیان بار که مبتنی بر رانت و زد و بند‌های محلی بوده باید متوقف و براساس یک آمایش سرزمینی، مکان و نوع فعالیت‌های صنعتی و کشاورزی مشخص شود.

به اعتقاد من با توجه به اینکه سد‌های برق-آبی که سهم بسیار ناچیزی (کمتر از ۵ درصد) در تأمین انرژی برقی کشور دارند در بسیاری از نقاط باید متوقف و حتی برخی از آن‌ها باید رهاسازی شود. عملاً سیاست سدسازی و انتقال آب باید منسوخ و بودجه پروژه‌های آبی سنتی باید صرف ایجاد اشتغال با مشاغل غیر آب بر و تأمین انرژی‌های پاک و همچنین آب آشامیدنی شود. در این میان تأکید اصلی ما باید بر ایجاد اشتغال و فعالیت‌های کم آب بر مانند گردشگری، تجارت، خدمات متعدد و صنایعی باشد که نیاز چندانی به آب ندارند. ما باید بپذیریم که کشور ایران نمی‌تواند قطب کشاورزی منطقه شود و ما نیاز به وارد کردن محصولات با مصرف بالای آب هستیم. کاشت برنج و محصولاتی مانند هندوانه می‌بایست در چند مرحله به سطح بسیار پایین رسیده و محدود به برخی مناطق شود. سرمایه گذاری فوری در راستای انقلاب در شیوه آبیاری و مصارف صنعتی آب تمامی چالش آب آشامیدنی کشور را از بین خواهد برد. جسارت در پیاده سازی یک سیاست جدید که منجر به تعطیلی کشت بسیاری از گونه‌های زیانبار از نظر آبی می‌شود کشور را در شرایط بهتری قرار می‌دهد تا در فرصتی که برای خودمان ساخته ایم یک انقلاب در بخش آب و کشاورزی و صنایع ایجاد کنیم.

در این راستا البته باید راه‌هایی جهت ایجاد اشتغال برای کشاورزانی که هم اکنون مشغول این گونه‌های کشت و این سطح از کشت زیانبار هستند اندیشیده شود. نیاز آب آشامیدنی شهر‌های شرقی کشور مانند کلانشهر مشهد می‌بایستی از کشور‌هایی مانند تاجیکستان تأمین شود که این خود محتاج یکسری تمهیدات گسترده در بخش سیاست منطقه‌ای و بین المللی ماست.

-جدا از کاهش بارندگی‌ها و از بین رفتن حجم قابل توجهی از منابع آب زیرزمینی، کشور ما در رابطه با آب‌های مرزی نیز دچار چالش‌های جدی با همسایگان است، در این رابطه نظر شما چیست؟

چالش جدی آبی ما با همسایگان در دو بخش قابل تقسیم بندی است. یکی چالش کشوری مانند عراق با ماست که معترض به احداث سد‌های متعدد بر روی رودخانه‌هایی مانند زاب و سیروان و کرخه است. این مسئله ریشه در همان سدسازی‌های غیرضروری و صرفاً هزینه زا برای کشور است. شما به ظرفیت تولید برق سد جدید ایجاد شده بر روی رودخانه زاب کوچک توجه کنید و خود متوجه می‌شوید که این سد واقعا ارزش چالش‌های محیط زیستی برای خودمان و تنش‌های هیدروپولیتیکی با عراق را ندارد.

بخش دیگر چالش ما با همسایگان مربوط به اعتراض ما به کشور‌هایی مانند افغانستان و ترکیه است. کشور افغانستان دارای ادعا‌های مبنی بر خشکسالی و کاهش بارش در حوضه آبریز بالادست رودخانه هیرمند است. ما نیز معتقد به سدسازی بی رویه و برداشت بیش از حد قانونی توسط افغانستان برای مصارف کشاورزی، صنعتی و شهری هستیم. این در حالی است که ما دارای یک دیپلماسی مشخص و مبتنی بر دانش و اطلاعات کافی از این حوضه آبریز جهت اقناع طرف مقابل و دعاوی علیه آن در مراجع بین المللی نیستیم.

از طرفی به سدسازی‌های گسترده ترکیه در بالادست رودخانه دجله که کشور عراق و ایران را با چالش محیط زیستی مواجه می‌سازد معترضیم. این سدسازی عظیم سبب خشک شدن شدید حوضه پایین دست رودخانه دجله، خشک شدن تالاب‌ها و هور‌ها در ایران و عراق و افزایش چند برابری گرد و خاک در خوزستان و استان‌های همجوار می‌شود که با این روند پیش بینی تخلیه جمعیتی خوزستان تا حدود ۲ میلیون نفر در ده سال آینده وجود دارد. در این رابطه نیز ما هیچگونه دیپلماسی مشخص و مبتنی بر دانش از این حوضه آبریز جهت افزایش قدرت دیپلماسی آبی و چانه زنی دوجانبه، سه جانبه و بین المللی را نداریم. البته ناگفته نماند که ما نیز با سدسازی‌های بالادست حوضه آبریز رودخانه دجله به این روند تخریبی دولت ترکیه کمک می‌کنیم.

-مشخصاً به نظر شما تعامل مقامات سیاسی ایران با مقامات سیاسی ترکیه که با احداث سد‌های بی رویه خود عملاً دجله و فرات را تا مرز خشکی کامل کشانده اند، چگونه باید باشد؟

ابتدا باید ما به صورت ویژه یک شناخت دقیق، علمی و غیر تبلیغی و جناحی در مورد حوضه آبریز شط¬العرب داشته باشیم. سپس با آگاهی کامل و همکاری با دو کشور سوریه و عراق که مانند ما متضرر هستند به مذاکره با کشور ترکیه بپردازیم و سعی کنیم یک شورای مدیریت منابع آب حوضه آبریز شط العرب را ایجاد کنیم. البته برای موفقیت در این امر به ثبات و امنیت در سوریه و عراق نیاز است و نیز چگونگی ارتباط ما با غرب و ترکیه؛ چراکه بخشی از امنیت سوریه و عراق و حوضه آبریز مذکور به نوع ارتباط ترکیه و غرب بر می‌گردد.

در این میان نوع سیاست خارجی ما در منطقه و در قبال همسایگان و نیز قدرت‌های فرامنطقه‌ای اثر زیادی دارد. در این میان باید از بحران محیط زیستی و اقتصادی و امنیتی در ایران، عراق و سوریه در آینده و تشریح آن برای اتحادیه اروپا جهت گوشزد نمودن تسری این بحران به آن اتحادیه بهره گرفت و از ابزار فشار آن‌ها بر ترکیه بهره برد. در این راستا باید بگویم در صورت بروز بحران در کشور‌های پایین دست شط العرب ما شاهد موج عظیم مهاجرت به اتحادیه اروپا و خود ترکیه خواهیم بود و این به معنای فراگیر بودن و تسری یابی بحران‌های محیط زیستی است.

-به نظر شما مسائلی مثل کشت فراسرزمینی، انتقال آب از خارج و... تا چه میزان در کاهش این بحران موثر است؟ آیا ایران ضرورت دارد که به این زمینه‌ها به صورت جدی بیاندیشد؟

معمولاً کشت فراسرزمینی برای کشور‌هایی دارای مزایا و فواید است که دارای چالش‌های گسترده منطقه‌ای و جهانی نباشند. کشور‌های میزبان در کشت فراسرزمینی باید ابتکار عمل را در دست کشور مهمان قرار دهند تا کشور مهمان دچار ضرر نگردد. در بخش سرمایه گذاری، تکنولوژی، شیوه آزاد کشت با رعایت مسائل محیط زیستی و تملک بر دارایی ها، باید شرایط در اختیار کشور مهمان باشد.

همچنین کشور میزبان باید دارای روابط پایدار و بدون ریسک با کشور مهمان باشد؛ چراکه کشت فراسرزمینی پروسه‌ای طولانی مدت جهت مقرون به صرفه بودن دارد. علاوه بر این باید تعداد کشور‌های مستعد کشاورزی گونه‌های موردنیاز ما باید چندتا باشد تا امنیت تأمین و امکان ایجاد رقابت نیز جهت اجاره با صرفه اقتصادی وجود داشته باشد.

با این تفاسیر کشور ایران در شرای کنونی در بخش کشت فراسرزمینی دارای ریسک خارجی زیادی است. در بحث داخلی نیز باید مشاغل جایگزینی برای کشاورزان بیکار شده در آن بخش تدبیر شود که با شرایط کنونی اشتغال در ایران این مسئله نیز بسیار دشوار است.

واردات آب با اصلاحاتی که در بالا گفتم منتفی خواهد شد، اما در طول یک دهه آینده نیاز به واردات آب آشامیدنی (فقط آشامیدنی) در بخش شرقی کشور ضرورت خواهد یافت که با اصلاح روابطمان با کشور‌های آسیای مرکزی، بهترین مبدا آن کشور تاجیکستان با منابع گسترده آب شیرین است. هرچند تنش‌های آبی بین تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان نیز به دلیل مدیریت ضعیف و مشابه منابع آب در ایران در حال اوج گیری است و باید منتظر بود تا در دهه پیش روی چه وضعیتی در این منطقه حاکم خواهد بود. در کل ورود به مسائلی مانند کشت فراسرزمینی و واردات آب بسیار مقوله‌ای پیچیده است که با رویه غیرعلمی کنونی آسیب‌های جدی را می‌تواند متوجه منافع و امنیت ملی کند؛ هرچند در یک شرایط استاندارد مسئله‌ای قابل تأمل بوده و می‌تواند راهگشا باشد.

-باتشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، اگر در پایان سخنی مانده که در سئوال‌ها به آن اشاره نشد، بفرمایید.

به نظر من در بخش مدیریت منابع آب داخلی پژوهش‌های زیادی در بخش کشاورزی، منابع آب، مناطق خشک و ... صورت گرفته است و طرح‌های آمایشی نیز مکمل خوبی برای آنهاست. اما آنچه کشور را به بحران کنونی آبی وارد کرده مافیای بخش آب، کشاورزی و صنایع است که به دلیل رویه غیرعلمی و بدون توجه به مطالعات اصیل پژوهشی، منافع و امنیت ملی را فدای منافع شخصی، گروهی، محلی و بومی و شهری خود می‌کنند.

در بخش مرتبط با منابع آبی مشترک مرزی، کشت فراسرزمینی، واردات آب و مسائل دیگر، فقر دانش و عدم اشراف درست بر مسائل سبب شده تا این بخش به ابزاری برای تبلیغات و نمایش‌های سیاسی دولت‌ها و نمایندگان مجلس و سایر مدیران شود و به جای حساسیت علمی در این بخش حساس برای تأمین منافع ملی، عرصه‌ای برای اظهارنظر‌های غیرکاشناسی و خودنمایی‌های سیاسیون شده است.
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان
آخرین اخبار