بازدید 86044

عکس: ماجرای زندگی یک ایرانی عجیب‌الخلقه

آقاي سیاه خان که گاه سیاه خان بوشهري نامیده مي‌شود، از انسان‌هاي عجیب در دنیا است که تا به حال در جهان همانند و مشابهي با شرایط جسمي او پیدا نشده است.
کد خبر: ۸۲۲۹۱
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۸۸ - ۱۸:۰۲ 20 January 2010
آقاي سیاه خان که گاه سیاه خان بوشهري نامیده مي‌شود، از انسان‌هاي عجیب در دنیا است که تا به حال در جهان همانند و مشابهي با شرایط جسمي او پیدا نشده است.

به گزارش «پارسينه»، ۵۰ کیلومتري جنوب شیراز به نام زرقان در روستایي به نام لپوئي خانواده‌اي کشاورز زندگي مي‌کرد.

فرزند سوم آنها ۱۲۹۱ شمسي (۱۹۱۲ میلادي) با زایمان طبیعي به دنیا آمد. دو فرزند قبلي خانواده مشکلي نداشتند و رشد طفل سوم نیز تا ۶ سالگي به نظر خانواده طبیعي بود. اما این بچه از ۶ سالگي به بعد به طور ناگهاني و سریع دچار رشد بدني شد به طوري که در ۹ سالگي ۲۰ ساله به نظر مي‌رسید.

در این زمان خانواده کودک عجیب به دلیل فقر شدید خانوادگي و غیر عادي بودن وضع طفل و مشکل بودن نگهداري و تغذیه او به ناچار از روستاي لپوئي به شیراز تغییر مکان دادند. آنها در شیراز چند سال در محلي در نزدیکي دروازه اصفهان به طرف فلکه ولیعصر کنوني در محله‌اي به نام درشکه خانه که روزها و شبها محل توقف درشکه‌ها بود، زندگي مي‌کردند.

روزها در کنار خیابان و پیاده رو، کنار جوي آب و زیر سایه درختان و ساختمان‌ها او را روي تکه پارچه‌اي مي‌نشاندند و مردم و رهگذران به صورت سیرک یا نمایش به دیدن هیکل و قیافه وحشتناک او مي‌آمدند و گاه بعضي تماشاچیان به او کمک‌هاي مادي مختصري به صورت صدقه مي‌کردند. بعضي از بچه‌ها به او سنگ مي‌زدند و فریاد او بلند مي‌شد ولي امکان و توان برخاستن و دفاع یا تلافي نداشت. گاه بچه‌هاي کوچک و زن‌ها از مشاهده چهره و هیکل عجیب و ترسناک او از وحشت جیغ زده و گریه مي‌کردند. شهرت این غول عجیب الخلقه و کریه به تدریج به شهرستان‌هاي دیگر فارس رسید و از نقاط دوردست به دیدن این به قول بعضي در آن زمان «انسان جن زده» مي‌آمدند. خانواده وي براي درمان او از داروهاي گیاهي مختلف، بخورها، ادعیه، جادو، اوراد رفع جن و شربت‌هاي طلسم شکن استفاده مي‌کردند.

به تدریج عده‌اي افراد زرنگ و فرصت طلب با موافقت خانواده وي به صورت اکیپ دور او را گرفته و ابتدا از هر تماشاچي پول مي‌گرفتند و بعد اجازه نزدیک شدن و مشاهده این فرد غول مانند را مي‌دادند و بدینوسیله ممر معاشي براي خانواده و دیگران بود. در سال ۱۳۰۱ شمسي آقاي دکتر قربان، بنیانگذار و اولین رئیس دانشکده پزشکي شیراز سیاه خان را مي‌بیند و از آن پس مرتب به دیدن او مي‌رود و علاوه بر کمکهاي مالي مکرر برایش دارو و غذا مي‌برد. گاه با درشکه و با زحمت او را به دانشگاه پزشکي مي‌آوردند و دکتر قربان به علت مشکلات پیاده و سوار کردن سیاه خان، خود در داخل درشکه او را معاینه و درمان‌هاي لازم را تجویز مي‌کرد. به دستور دکتر قربان به علت مشکل بودن زندگي در کوچه و منزل وي را در بیمارستان سعدي شیراز متعلق به دانشکده پزشکي بستري مي‌کنند.

سیاه خان تا پایان زندگي اش در بیمارستان به سر مي‌برد. این هیولاي خوفناک با قدي به طول ۲۵۹ سانتي متر و هیکلي با وزن ۲۵۰ کیلوگرم به زندگي پررنج خود ادامه داد. دکتر قربان به علت نادر بودن این فرد در جهان و شرایط بسیار عجیب او خیلي به او علاقه مند شده بود و در آن زمان به پزشکان و دانشجویان مي‌گفت «سیاه خان در عالم پزشکي گوهر شب چراغي است» وزن جمجمه او که ۷‎/۵ کیلوگرم بود، تحمل این سر بزرگ و ترسناک را روي گردن سیاه خان مشکل مي‌کرد. به علت وزن فوق سنگین بدن و طول زیاد قد و ناهنجاري شدید مهره‌ها و گردن و کمر قادر به سرپا ایستادن نبود و براي این کار احتیاج به کمک حداقل ۴-۳ نفر قوي هیکل داشت.

همه مهره‌ها به همدیگر جوش خورده و یک ستون یک پارچه شده بودند لذا ستون مهره‌ها قادر به حرکت و چرخش به اطراف و یا خم شدن به هیچ سویي نبود. رشد عضلاني و اندام نرم به نسبت اسکلت استخواني عجیب الخلقه ضعیف تر بود، لذا کلاً به نسبت لاغر به نظر مي‌رسید و اگر وزن اندام نرم او به تناسب قد او بود، مسلماً وزن کلي بدنش به مراتب زیادتر از ۲۵۰ کیلوگرم مي‌بود. چهره او با برجستگي‌هاي عجیب استخواني و فیگور خارق العاده خود حتي براي افراد بزرگسال نیز ترسناک و دلهره آور بود.

پیشاني او با رشد شدید و ضخیم استخواني به طرف جلو به صورت دیواره متراکم افقي پیش آمده و سپس رشد خود را با همان ضخامت به طرف پایین و جلو ادامه داده و یک دیواره سخت ستبر استخواني جلو چشمهاي او را از جلو و اطراف تا روي لب بالا پوشانده بود. طوري که از طرف جلو قادر به دیدن فضا و منظره جلو خود نبود و فقط قادر به دیدن جلو انگشتان پاي خود روي زمین بود. میدان دید او به علت وجود این دیواره کلفت استخواني در جلو و پایین و دو طرف پیشاني در دو طرف چپ و راست نیز از بین رفته و قادر به دیدن محیط اطراف و پهلوهاي چپ و راست نبود.

فک پایین به صورت تیغه کلفت استخواني به طرف پایین و جلو پیشرفت کرده و چندین سانتي متر رو به جلو آمده است. استخوان پشت سر او نیز به طرف عقب و اطراف رشد و پیشروي کرده و با جوش خوردن به مهره‌هاي بالاي گردن دیواره سخت سایه بان مانند استخواني به روي گردن و کمي در اطراف روي شانه‌ها به وجود آورده بود. کتف‌ها و شانه‌ها مشابه دو تا باله پهن استخواني ضخیم ماهي از چپ و راست و کمي هم به جلو پیشرفتگي پیدا کرده بود.

کف پاها کاملاً صاف و به علت کف بسیار پهن و دراز پاها موقع راه رفتن تلپ تلپ کف پا به زمین کوفته مي‌شد. حالات و اخلاق و روحیات او شبیه بچه‌ها بود. فردي عقب مانده و کم هوش بود. گاه حالات شدید امیال جنسي بدون کنترل و خجالت داشت. اشتهاي او به غذا در حد ۴-۳ نفر انسان سالم پراشتها بود. قواره هیکل او خیلي عجیب و وحشتناک بود.

به علت عمل استخوان سازي شدید در ستون مهره‌ها کلیه مهره‌ها از بالا تا پایین به صورت یک چوب خشک و یک تکه استخوان سخت در آمده بود و به هیچ وجه امکان حرکت ستون مهره‌ها به اطراف و چرخش یا خمیده شدن مهره به جهت‌هاي مختلف وجود نداشت این ستون یک پارچه مهره‌ها از بالا به طور کامل به گردن و جمجمه به طور فیکس جوش خورده بود و موجب شده بود گردن و سر و چهره هیچگونه حرکت و تکان و خمیدگي و چرخش را به هیچ طرفي نداشته باشد و در واقع تمام بدن به جز دستها و پاها به صورت یک قطعه استخواني یک پارچه جوش خورده درآید درست شبیه رباط آهني.

دیواره جمجمه از تمام اطراف رو به داخل محفظه جمجمه و نیز رو به فضاي بیرون شدیداً رشد کرده و ضخیم شده بود و به علت این رشد جمجمه به طرف محفظه داخلي خود و کم شدن پیشرونده فضاي داخلي جمجمه نتیجتاً مغز و محتویات داخل جمجمه از همه طرف تحت فشار شدید و دائمي دیواره فولادین قرار گرفته و موجب بروز مشکلاتي مثل عقب ماندگي، بیماري‌هاي رواني و عصبي، تحریکات شدید طغیان دار جنسي، بي حوصلگي، عصبانیت، گریه و اشتهاي سیري ناپذیر به غذا شده بود. سیاه خان سالها از بیماري مقاربتي و جلدي و ریوي رنج مي‌برد. در موارد عصبانیت مثل بچه‌هاي کوچک گریه مي‌کرد، فریاد مي‌کشید، ناسزا مي‌گفت و گاه صداي گریه او نازک و بچه گانه مي‌شد.

حجم جمجمه وي ۱۴۷۰ سانتي متر مکعب بود. طول دست او ۱۱۷ سانتي متر و طول پاي او ۱۲۵ سانتي متر بود. به علت حجیم و سنگین بودن جمجمه و گردن و سنگین بودن هیکل او و فشار دائم این وزن زیاد روي ستون فقرات ستون مهره‌ها در ناحیه سینه و پشت به طرف عقب و کمي به سمت راست قوز برداشته بود. اگر این قوز وجود نداشت، قد کامل او بیش از ۲۵۹ سانتي متر فعلي مي‌بود.

این غول عجیب‌الخلقه و هیولاي روي زمین، به علت ذات الریه و سپسیس فوت مي‌کند. دکتر قربان نه تنها به این غول که در دنیا مشابه نداشت در دوره حیاتش علاقه شدیدي داشت، بلکه بعد از مرگ او نیز او را دوست داشت و تأکید مي‌کرد اسکلت کامل استخواني او را به صورت سالم و یکپارچه براي مشاهده، مطالعه و پژوهش پزشکان و دانشجویان در محلي در اختیار آنان قرار دهد ولي جو فرهنگ مردم در آن زمان به ویژه جامعه روستایي و اعتقادات و باورهاي آنان، مانعي بزرگ براي دخالت و تغییرات و یا تصاحب جسد سیاه خان مي‌شد.

لذا دکتر قربان با ترفند مدبرانه و تحت عنوان تقبل مراسم دفن او و تعهد کلیه هزینه و تشریفات حمل و نقل و غسل و کفن او از طرف دانشکده پزشکي و حتي براي آرامش فامیل او تا حدي بزرگداشت و احترام مرحوم، جسد او را براي چندسال در محلي مخفي و ناشناخته که حتي خیلي از پرسنل در دانشکده و اطرافیان دکتر قربان و هیچ یک از خانواده مرحوم سیاه خان اطلاع نداشتند، نگهداري کرده و بعد از عودت فامیل او به روستاي خود و پس از اینکه آبها از آسیاب ریخته شد و تا حدودي خاطره او به فراموشي سپرده شد، و دیگر پیگیري و ادعایي وجود نداشت، بعداز چندسال جسد او را بیرون آورده و به بخش آناتومي دانشکده پزشکي (در محلي محفوظ و محرمانه) برد و طي عملیات پزشکي و بهداشتي و ضدعفوني کلیه نسوج نرم بیرون و اندرون بدن را حذف و پاک و خارج کرده و اسکلت استخواني یک پارچه و سالم و کامل او را پس از پروسس‌هاي علمي آماده کرده و در یک اتاقک شیشه‌اي محفوظ و محکم و بدون دسترس لمس به آن در معرض مشاهده همگاني در سالن ورودي دانشکده پزشکي شیراز در بالاي پله‌هاي ورودي قرار داد. هم اکنون هیولاي غول آساي وحشتناک در این محل در جلو چشم همه بازدیدکنندگان و پژوهشگران با احترام سرپا ایستاده است و همه افراد مي‌توانند با او ملاقات کنند و از عجایب خلقت خدا بازدید کنند. او دیگر درد و رنجي ندارد و راحت و محکم با چهره کریه و ترسناک خود با قامت راست ایستاده است.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳۸
انتشار یافته: ۰
جالب بود اگه راست باشه
متاسفم از توصيفاتي كه تو اين نوشته براي يه انسان به كار بردين و از اون بيشتر براي يه هموطن خب عزيز حكمت خدا در خلق اين فرد اين بوده چرا هيولا خوفناك و اين توصيفات رو به كار مي بري توهين به زنده ها تو دين ما جايز نيست چه برسه به كسي م رده و اگه هم زنده بود باز بيشتر بايد كمكش مي كرديم متاسفم
اي خداي بزرگ واقعاً شكرت كه سالميم. الحمدا... .
داستان آقا سیاه خان به واقع شبیه جوزف میریک همان مرد فیلی معروف است.
استفاده از عبارتهايي همچون هيولا و غول براي انساني كه احتمالا از نظر ما زيبايي ظاهر ندارد در شان اين سايت نيست. اين سايت رفتاري همانند همان مردمي نشان مي دهد كه ناآگانه اين انسان مخلوق خدا را غول و هيولا مي ناميدند. سيرت زيبا مهم است و نه صورت زيبا
واقعا متاسفم که این داستان را اینگونه درباره یک انسان نوشته اید.
خداوندا شکرت که ما رو سالم آفریدی. خداوندا همه مریض ها را شفا بده
بعضی وقتا یادمون میره خدا رو به خاطر این همه نعمتی که بهمون داده شکر کنیم.
تعابیر "غول" و "هیولای" شما به نظر بنده غیر اخلاقی است. او هم بنده ای از بندگان خدا بوده.

در ضمن حرکت آقای دکتر قربانی که مطمینا با نیت خیر بوده کار درستی نبوده و اطلاق صفت مدبرانه به نظرم درست نیست.
جسد يك مسلمان ، بايد دفع شود و اينگونه استفاده از استخوانها ، مشكل شرعي دارد . حتي براي تشريح نيز جسد افراد هندو و كفار را خريداري مي كنند و استفاده از اجساد مسلمانان حتي اعدامي ها ؛ جايز نيست
عجب گزارشی بود خیلی عجیب بود.
بنده دانش آموخته دانشکده پزشکی شیراز می باشم و از اینکه توصیفات شما از این انسان کامل و دقیق میباشد کمال تشکر را دارم.فقط اضافه کنم که این موجود با اسکلت فوق العاده عجیب و غریب مبتلا به ژیگانتیسم(غول آسایی) ناشی از افزایش هورمون رشد بوده است.
بعضي از كلمات به كار رفته نسبت به يك بيمار به شدت توهين آميز هستند كاش جرح و تعديلي انجام ميشد و از كلماتي مثل "غول و كريه و .... استفاده نميشد.
كاش نسبت به يك بيمار حداقل در كلام مهربانتر باشيم
یعنی این بتده ی خدا رو این همه سال خاک نکردند؟ که بعد از مرگ هم آرامش داشته باشه
تابناك واقعا كه آخه اين چه خبري هست كه رفتي دنبالش دلت خوشه
نعمتان مجهولتان الصحه و الامان
آیا به نظر شما استفاده از این واژگان برای یک انسان و هموطن صحیح است؟ "هیولاي غول آساي وحشتناک"
پس حرمت انسان و اینهمه حدیث دز مورد جسم یک مسلمان چه می شود؟ این آقای دکتر شاید ...
همین الان هم در دنیا افرادی با حدود 2.5 متر قد وجود دارند... خیلی چیز عجیبی نیست... ضمن اینکه اون دکتر اصلا کار درستی نکرده که جسد بدبخت رو دزدیده... قبل از علم و دانش باید چیزهای دیگری رو در زندگی می آموخت که مهمتر بود...
کاری که آقای دکتر قربان کرده اند ترفند مدبرانه نبوده بلکه خیانت در امانت به حساب میاد !!!
آخه این چه موضوع مزخرفیه که گذاشتین.نه ارزش خبری داره نه علمی و نه اجتماعی نه خنده داره نه درس آموز نه ... . واقعا از سایت تابناک بعید بود. آخه برادران عزیز افسانه می بافید که چه ؟ که مثلا یک ایرانی عجیب الخلقه ی غول مانند که به قول شما تو سال 1291 زندگی می کرده و معلوم نیست بیچاره از چه بیماری یا اختلال ژنتیکی رنج می برده استخونش تو شیراز در معرض دید عمومه ؟ چرا متوجه تبعات بین المللی ابزار اینترنتی که بعنوان امانت الهی در اختیارتونه نیستین و از اون درست استفاده نمی کنید؟ بخدا فردا مورد مواخذ دستگاه عدل الهی قرار می گیرد. والله من به عنوان یک علاقمند سایت تابناک و دلسوز شما و آخرتتون این مطلب رو می نویسم. اون هم تو آلمان و در ساعت 1 بامداد برابر با 3 و نیم بامداد تهران . آخه عزیزان همین بس نیست که اون بیچاره (البته به شرط درست بودن این داستان پردازی شما که تنها منبعش پارسینه ذکر شده) در زمان حیاتش از سر نادانی مردم و کم سوادی و عقب موندگی علمی و سوادیشون مضحکه شده و بدبخت رو مثل حیوون سیرک به نمایش میذاشتن؟ حالا بعد از 100 سال شما بجونش افتادین ؟ این شرعیه ؟ اخلاقیه ؟ تازه از اون آقای دکتر کذایی هم که مثل موش آزمایشگاهی با اون بخت برگشته رفتار کرده و دست آخر هم بجای اجازه دفن شرعیش با هزار دوز و کلک غیر قانونی و شرعی و اخلاقی طرف رو مثله کرده و دست آخر هم استخونهاش رو به معرض نمایش گذاشته بعنوان فردی با تدبیر یاد کردید ... خدائیش این کاراتون مسئولیت داره ... تازه بماند بهره برداری تبلیغاتی از این خبر مهمل توسط دشمنان ایران در جاهای دیگر دنیا. آقای سردبیر تابناک شما رو بخدا این خبر رو بردارید.
اگر اجازه بدهید می خواهم نقد کوچکی بکنم . این نوشته یک درام در خصوص زندگی این مرد رنج کشیده است و یا یک داستان در مدح استاد قربان و پژوهش های علمی او؟ امروزه علم پزشکی دارای اخلاقی است که در درجه اول کرامت انسانی و مسائل اخلاقی مورد توجه است و می گوید پزشک و پزشکی برای سلامت زیست انسانها است تا راه تعالی خود را ادامه دهند و از درد و رنج آنها کاسته شود. بهنظر من این داستان مخوف حکایت از قربانی شدن یک انسان بیمار در جامعه ای دارد که مسئولیت پذیر و مسئول یا ندارد و یا کم دارد. بااین همه ادعای علمی در تاریخ خود ما رفتاری بااین مریض داشتهایم که اروپاییان بابیماران مشابه در قرون وسطا داشته اند. به احترام این مرد رنج کشیده و برای احترام بهنظر مخالف اولیای وی و اصرارشان بر دفن وی باید استخوانهای آن مرحوم طی مراسمی مدفون گردد. و مردم و دانشجویان به عکسها و فیلم های وی بسنده کنند.
جالبه بعد از سالها ما رو به یاد
Joseph Carey Merrick انداختید و متوجه شدیم که یک نمونه داخلی اش هم بعد از او زیسته است.
این اسکلت هنوز وجود دارد و این متن هایی نوشتید خیلی حقیقت ندارد انقدر هم عجیب نبوده واین فرد دچار اکرومگالی بوده است و خود مردم روستای لپویی از او خاطات خوشی را تعریف می کنند ایشان صدای خوبی داشته و بسیار زیبا می خوانده است و فقط در اواخر عمر بخاط سنگینی زمینگیر شده استعکسهای زیادی از ایشان در بخش اناتومی دانشگاه است و قبل از خیال پردازی بهتراست کمی تحقیق کنید
تابناک دوست دارم به خاطر این همه نوآوری . قدرت خداوند وعظمت ایران همیشه با توباد
لابد برای دیدن اسکلت سیاه خان هم باید بریم دانشکده پزشکی شیراز؟
میمردین عکس اسکلتش را در متن خبر درج کنین؟
سلام
بسیار جالب بود. درود به روان دکتر قربان که توجه خود را از این انسان مظلوم بر نتافت
به نظر مي آيد كه دكتر قربان كار جالبي نكرده كه اسكلت او را به نمايش گذاشته. توهين به كرامت انساني كرده
ای کاش کمی از مسئولیت پذیری مسئولین ان زمان را اکنون داشتند
كار جناب دكتر خيلي زشت بود
عجب آدمهای نادان و بی‌ نزاکتی هستین شما. این چه طرز صحبت راجع به یک انسان اون هم معلول هستش. هر چی‌ بوده به هر حال یک انسان بوده اون هم بی‌ آزار. چه بسا جایگاهش نزد خداوند بسیار بالاتر از شما هستش. غوله وحشتناک و هیولا.. چه طرز حرف زدنه؟؟؟؟؟
مگر در سال 1291 شمسي خانم ها به جز زايمان طبيعي راه ديگر براي فارغ شدن داشتن لابد اين بچه هماز لقاح مصنوعي تشكيل شده است
چقدر جملات پایانی این متن زشت و نامنصفانه است. بهتر نبود بی خیال امانتداری می شدید و متن را اصلاح میکردید؟ "غول، هیولا، وحشتناک، کریه..." این کلمات برای یک انسان شایسته نیست.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که سالمیم
ولی به هر حال شما حق ندارید همچین الفاظ زشتی رو برای یه انسان به کار ببرید
مطلب جالبی بود فقط عکسی که گذاشته اید اصلا با توصیف هایی که از این شخص شده نمیخواند. قبول دارید؟
كاش قيد مي كرديد كه منبع اين گزارش ،‌مقاله روزنامه ايران چند سال پيش است!!
1- همانگونه که در کلیه رساله های فقها مندرج است تدفین مسلمان در اسرع وقت لازم است. ایشان شاید (البته شاید) عامل به وظائف دینی خود نبوده اند و همانگونه که عنوان شده است از بهره هوشی پایینی برخوردار بوده اند ولی این موارد نافی حکم مسلمانی این شخص نیست.
2- از فرهنگ روستایی و اعتقادات و باورهای ایشان بعنوان یک موضوع بد و مانع بزرگ یاد شده است در صورتیکه باورهای و اعتقادات مردم برابر اعتقادات صحیح دینی و کار آن دکتر (هر چند شاید در زمینه های دیگر منشاء خدمات بوده باشند) در این زمینه کاملا غیر اخلاقی و فریبکارانه و زشت بوده است. هدف وسیله را توجیه نمی کند و واقعا جای تاسف دارد...
3- اگر ما به دین خود معتقدیم پیشنهاد می گردد در اسرع وقت استخوانهای این فرد تدفین گردد و باعث آرامش او فراهم گردد مگر ما معتقد به عالم برزخ و روح افراد و ... نیستیم
مطلب جالبي بود اما چند اشتباه كوچك وجود داره: 1- شهرستان زرقان و روستاي لپويي در 50 كيلومتري شمال فارس قرار دارد نه جنوب.2- در حال حاضر اسكلت سياه خان در موزه تاريخ طبيعي شيراز در بلوار مدرس نگهداري مي شود.
آيا كار اين آقاي دكتر شرعي بوده چون به هر حال اين انسان مسلمان بوده و بايستي با جسم بي جان او مانند ديگر مسلمانان عمل مي شده ؟!
اگر اسکلت الان موجود هست، پس عکسش را میگذاشتید!
این هیولاي خوفناک یا انسان مریض بی آزار آخر رسانه فرهنگی!!!!! هستید شما
جل الخالق!!!
نگفتید چند سال عمر کرد...لطفا در تهیه این نوع گزارشها حرفه ای تر عمل کنید این همه حرف زدید ولی یک بیوگرافی مختصر و مفید اولش لازم بود...با تشکر از مقاله خوبتان
کاش عکس جمجمه اش راهم میگذاشتید خدا رحمتش کند
با سلام ميشه از اسكلت اين آقا تو دانشگاه هم يك عكسي بگيريد خيلي جالب است خدا خودش و دكتر قربان را رحمت كند و به همه ما توفيق شكر سلامتي را عنايت فرمايد.
لپويي و زرقان در شمال شيراز قرار دارند!!!
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار