آغاز ممیزی ویدیوهای اینترنتی توسط ناظران تلویزیون با حذف آزاده صمدی؟!
اعمال ممیزی مدل صداوسیما در یکی از سامانه‌های VOD این پرسش را تقویت کرد که در صورت تصویب قوانین الزام آور برای تبعیت تمامی سامانه‌های عرضه ویدیو در فضای مجازی از سازمان صداوسیما، چه بر سر عرضه کنندگان ویدیو خواهد آمد؟ همچنین اگر قرار باشد همان رویه کنونی تلویزیون که در بسیاری از موارد، فاقد منطق و با محافظه کاری افراطی است، در این سامانه‌ها اعمال شود، چگونه باید انتظار داشت که این سامانه‌ها بتوانند رقابت کرده و مخاطبانی را جذب کنند که مشتری خط مشی و ذائقه تلویزیون ایران نیستند؟
به گزارش «تابناک»؛ آن گونه که برخی رسانه‌ها گزارش کرده‌اند، صداوسیما که مدتی است نظارت خود بر تلویزیون های اینترنتی را آغاز کرده، مانع از حضور یک مجری زن در برنامه ورزشی تلویزیون اینترنتی آیو اسپورت شد. در حالی که ویژه برنامه جام جهانی در شبکه اینترنتی آیو اسپورت با نام «زابیواکا» با اجرای آزاده صمدی در حال پخش است، مسئولان نظارت سازمان صدا و سیما، دیگر به این مجری و بازیگر زن اجازه حضور در این برنامه را نمی دهند.
به گفته عوامل نزدیک به این تلویزیون اینترنتی، صدا و سیما اعلام کرده که این استفاده ابزاری از زنان است و چرا یک زن باید مجری یک برنامه ورزشی مردانه باشد؟ بدین ترتیب، این برنامه که در ابتدا با حضور آزاده صمدی پخش می شد، تغییر مجری یافت و بهرنگ علوی جانشین صمدی در این برنامه شد.
این اتفاق نشان می‌دهد، در صورت تصویب قانون توسط مجلس و واگذاری حق صدور مجوز و نظارت بر محتواهای ویدیویی در فضای اینترنت، چه دورنمای نگران کننده‌ای برای تولید محتوای ویدیویی وجود دارد. آنچه مسلم است، اگر قرار باشد تولیدکنندگان خصوصی محتوای ویدیویی با چارچوب قدیمی و روش‌های عجیب ممیزی نظیر آنچه اکنون در تلویزیون شاهدش هستیم، به تولید محتوا بپردازند، اساساً برنامه باکیفیت و جدی تولید نمی‌شود که بتواند با ساختار مرسوم تلویزیون مقابله کند.
اگر هدف از این قانون گذاری صداوسیما، مهار رقبای تازه است، این شیوه می‌تواند نتیجه دهد و VOD از سطحی توسعه یافته تر نخواهد شد و سرمایه گذاری در این بخش نیز به مرور کاهش خواهد یافت؛ اما اگر واقعاً صداوسیما به دنبال نقش حاکمیتی است، باید به حدود خطوط که حداکثر در حوزه IPTV قابل تعریف است، قانع باشد و اینکه تمامی صوت و تصویر منتشر شده در اینترنت را جزو قلمرو خود قرار دهد، نه ارتباطی به نقش حاکمیتی صداوسیما دارد و نه عملیاتی است.
به گفته مسئولان امر، برداشت صداوسیما از لفظ صوت و تصویر فراگیر آن است که محتواهای کاربرمحور(UGC)، برنامه‌های ویدئویی درخواستی ضبط شده (VOD) و تلویزیون اینترنتی (IPTV) به همراه کانال‌های رسانه‌ای بالای پنج هزار عضو نیز جزو صوت و تصویر فراگیر است و باید تحت نظر آن‌ها باشد. موضع وزارت فرهنگ و وزارت ارتباطات این است که این انحصار تنها باید محدود به همان بحث تلویزیون اینترنتی (IPTV) باشد اما قانونی که این روزها کمیسیون فرهنگی مجلس در این‌باره تصویب کرده VOD ها را نیز در زمره صوت و تصویر فراگیر لحاظ کرده است.
از پرسش‌های کلیدی، تعریف دقیق حتی تعابیری چون VOD است. آیا رسانه‌های آنلاین نظیر خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری باید برای انتشار ویدیو در بستر خود از صداوسیما مجوز کسب کنند و ناظران صداوسیما قرار است در نقشی فراتر مدیرمسئول و سردبیر رسانه‌ها ظاهر شوند و دست به ممیزی محتوای رسانه‌ها بزنند؟ آیا این شیوه به لحاظ قانونی قابلیت اجرایی دارد و در صورت تصویب، می‌توان در سطح بین الملل این موضوع را به سر افراشته مطرح کرد که صداوسیما در سایت‌ها و رسانه‌ها یک نماینده قرار داده که قدرت سانسور محتوا را داده است؟!
سوای مباحث قانونی، نمایندگان مجلس باید به تبعاتی که چنین قانون گذاری ممکن است برای کشور در پی داشته باشد، توجه ویژه نمایند و نباید چنین اتفاقی رخ دهد که با تکیه بر این قانون، صداوسیما هر ویدیویی که در فضای اینترنت منتشر می‌شود، تا مرز تبدیل شدن به قالبِ خود، قیچی بزند و به فرم خود درآورد.
صداوسیما با عملکردش در نهایت باعث نابودی خودش میشه. درنهایت تکنولوژی انحصار رو ازشون خواهد گرفت. همینطور که الان هم تقریبا گرفته. نتیجه سپردن دنبه به گربه همین میشه حذف و سانسور دنبه صدا و سیمای میلی کم بود حالا شبکه های اینترنتی میلی هم اضافه شد!!! اینطور شود هیچکس نگاه نمی کند کار خوبی کردند این خانمها عزیز دوردونه های نظامند مثل نامداری مون بهتر که نباشند تا باشند و چهره عوض کنند. خنده داره!! استفاده ابزاری!!! انگار زن و جنس مونث فوتبال نمبینه!!! بابا نصف جامعه ان !!! خجالت بکشید!!!! نکنید اینکارو، همه دارن فرار میکنن، بخدا اینا مصداق واقعی ظلمه...!! یه سوال ،،چرا در تمامی انقلاب ها ،یکی از اولین مکان هایی که توسط انقلابیون اون کشور تصرف میشه ، رادیو و تلویزیون اون کشور هست!!!!!
البته بدانی و بپرسی ، خطاست.
" چرا یک زن باید مجری یک برنامه ورزشی مردانه باشد؟"میخواین توی خونه هم بگیم خانما فوتبال نبینن؟! همین ماه پیش بود بانوان کشور قهرمان آسیا شدن تو فوتسال.
داستان رسانه ملی توی قانون اساسی به نظرم باید اصلاح شه. چون صدا و سیما اون طوری که نشون داده اصلن بازده نداره. توی همه چی عقبه. فراتر از جناح های سیاسی صدای همه مردم رو در آورده.
به عنوان يک نفر مطلع که از فاصله نزديک موضوع را دنبال و در آن مشارکت هم کرده ام بايد نکات بسيار جدی زير را به عرض برسانم که انتظار می رود از سوی صاحبان بخش به خوبی مورد تحليل و آينده پژوهی قرار گيرد:1- در تعداد قابل توجهی از کشورها، اينترنت را از قلمرو پخش فراگير خارج کرده اند در صورتی که سازمان صدا و سيما در ايران خواهان مقررات گذاری در آن است. توجه داشته باشيد که اينترنت يک شبکه جهانی است که حتی تصوير 3 در 4 شما هم در آن پخش فراگير می شود آن هم در ابعاد جهانی!
2- سازمانی که خود برنامه راديويی و تلويزيونی پخش می کند چگونه می تواند مقررات گذار بی طرف آن حوزه هم باشد؟
3- مجموعه تفاسير متناقض شورای نگهبان از ماده 175 قانون اساسی، قانون اصل 44 و فرمان اخير حکومتی مبنی بر انحصار تنظيم مقررات و صدور مجوز در فضای مجازی به سازمان صدا و سيما را چگونه بايد در کنار هم قرار داد و قانون شفافی از آن استخراج کرد؟
4- سرسپردگی حزبی رنگارنگ سازمان صدا و سيما با ضرورت بی طرفی رگولاتور را چگونه می توان یکجا جمع کرد؟
5- وزارت ارشاد در اين ميان چه کاره است؟ وظايف متداخل را چه کار بايد کرد؟
6- همگرايی فناوری های ارتباطی و فناوری اطلاعات و پخش فراگير را چگونه با تفکيک دستوری مقررات گذارهای دو حوزه می توان پياده سازی کرد؟ توجه داشته باشيد که در سالهای آينده بيش از 70 درصد ترافيک ارتباطی به صورت صوت و تصوير خواهد بود. آيا سازمان فوق می خواهد 70 درصد فضای ارتباطی کشور را نظارت و تنظيم کند؟ مگر تا حالا چقدر در اين مقدار کم، اقبال داشته است که به دنبال توسعه خود تا اين اندازه است؟
7- آينده سازمان صدا و سيما چيست و بعد از 20 سال چگونه سازمانی را ما بايد تجسم کنيم. در نظر داشته باشيد که بحثهای موجود در مجلس تا همين حالا سه سال طول کشيده است و قانونی استخراج نشده است و تنظيم يک قانون به اين مهمی برای کشور در مجلس سالها زمان می برد.
8- نقش شورای عالی فضای مجازی در اين ميان چيست که روسای سه قوه، رئيس سازمان صدا و سيما، قوای مسلح، چندين وزير و ... در آن عضو هستند و تنظيم کننده مقررات کلان بخش نيز می باشند.
9- با وجود شبکه های راديويی و تلويزيونی مجازی؛ و شبکه های ماهواره ای آيا سازمان صدا و سيما فعلی ما عملاً بيش از يک اپراتور راديو و تلويزيونی کشور است؟ آيا زيبنده کشور ما اين است که رگولاتور حوزه صدا و تصوير اين گونه باشد يا بهتر از آن را بايد انتظار داشت؟
10- چه کسی پاسخگوی فرصتهای سوخته شده در حوزه کسب و کار و فرهنگ و سينما و هنر و ... در گذشته است و در آينده چه کسی خواهد بود و آيا نبايد ما تصميمی بسازيم که آيندگان آنرا بستايند؟
خلاصه موضوع بسيار مهتر از اين دو سه خط است و ميزهای متعدد تصمیم گير موازی و متداخل برای يک بخش وجود دارد. به نظر می رسد بايد يک جراحی حسابی در اين زمينه صورت پذيرد و با چند ماده در دو - سه صفحه مسله بغرنجتر هم خواهد شد. متاسفانه انتظار مشاهده يک قانون خوب در اين زمينه با توجه با رويه های موجود در کشور و اعمال سليقه های احساسی، اگر دست نيافتنی نباشد خيلی بسيار سخت است.
باید از تابناک یاد بگیرن که اصلا کامنت ها رو سانسور نمی کنه. حتی کامنت هایی که هیچ توهینی هم توش نیست و انتقاد از رئیس جمهور هست رو اصلا نصفه و نیمه منتشر نمیکنه. آیا بهتر نیست صدا و سیما وقت و انرژی خودرا به بحث و بررسی و راه حل یابی برای مشکلات عمده مردم و کشور بگذارد و از پرداختن به موضوعات بی اهمیت پرهیز نماید. من که یادم نمیاد آخرین بار به جز فوتبال چه برنامه دیگه ای از تلوزیون دیدم استفاده ابزاری دلیلش رو عنوان کردن!!! نگاهی به تبلیغات کالا ها تو شبکه های صدا و.سیما باندازید؟؟ در کدامش از بانوان استفاده نشده؟؟؟؟ نظارت و اصلاح فیلم ها و برنامه ها در تلویزیون های اینترنتی باید انجام بشه چون جدیدا خیلی بی در و پیکر شدن و هر فیلم و برنامه نامناسبی رو با سانسور نامناسب پخش می کنن.عملا در بعضی از این تلویزیون ها هیچ یک از موازین اخلاقی در سانسور فیلم ها و سریال ها مراعات نمیشه.
باید منصفانه و با رعایت موازین برنامه تولید کنن نه اینکه صرفا به فکر جذب مخاطب بیش تر به خاطر منفعت طلبی محض باشند و به دنبال شکستن چارچوب های اخلاقی باشند.
کی گفته فوتبال بازی مردانه است.... یادشون رفته ما تیم فوتبال بانوان هم داریم و تازه کلی از طرفداران فوتبال زنان هستند...!! امان از نمايندگان بيكفايت و رسانه ميلي ! یاد اون لطیفه افتادم که پدره به بچش میگه اگه کنترل مملکت رو به من بدهند مملکت رو بهشت میکنم بچه به باباش میگه تو کنترل کولر دستت هست زندگی ما رو جهنم کردی وای به کنترل مملکت....حالا شده حکایت ما و صداوسیما خیلی مسخره هست که نظارت بر تلویزیون های اینترنتی رو دادن به صدا و سیما که رقیب اونا هست و شکست ونا به نفعشه خدا را شکر که صدا و سیما روی شبکه های ماهواره ها ، کنترلی ندارد وای ی ی ی بر صدا و سیمای ما وا ی ی صدا و سیما خودش باید منحل بشه کارشون فقط حیف و میل پول مردمه