بازدید 11781

«رندی» به مثابه یک سبک زندگی

علی‌اصغر دادبه *
کد خبر: ۸۰۰۹۲۹
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۵:۱۸ 20 May 2018

رندی در لغت به معنی زیرکی، نیرنگ‌باختن، غداری و حیله‌گری‌است؛ بر این اساس رند، شخصیتی‌است زیرک و حیله‌گر و در یک کلام، دارای صفات منفی و اگر بخواهیم معادلی امروزی برای رند بیابیم مناسب‌ترین و گویاترین معادل، «لُمپن» است و لمپن نامی است بر رند در روزگار ما. تصویری که بیهقی در تاریخ خود، در ذکر بردارکردن حسنک وزیر از رند پیش چشم خواننده می‌آورد چیزی جز تصویر لمپن نمی‌تواند بود: «مشتی رند را سیم (= پول) دادند تا حسنک را سنگ زنند...». در متون ادبی اخلاقی و تربیتی مثل گلستان و بوستان سعدی هم رند و رندی در همین معنا یا دست‌کم نزدیک به همین معنا به‌ کار رفته است. با ورود رندی به حوزه ادبیات غنائی (ادبیات عاشقانه و عارفانه) وضع، دگرگون می‌شود و رند و رندی نه‌فقط معنایی مثبت که معنایی عالی و متعالی می‌یابد؛ بدین‌ترتیب که در شعر عرفانی، رندی از لوازم کمال انسانی محسوب می‌شود و حتی در برخی کاربردها، انسان کامل را به ذهن متبادر می‌کند و متصف به صفاتی می‌شود چون: عاشقی، دُردنوشی، پاکبازی، دریادلی، وارستگی، سرافرازی، وصول به حق و مظهریت ذات مطلق و... . اما چون نوبت به حافظ می‌رسد حکایت، حکایتی دیگر می‌شود و رند و رندی در شعر او، که باید آن را شعر رندانه خواند و هم‌صدا با خود او نغمه سر کرد یا بهتر بگویم فریاد برآورد که «همچو حافظ به‌رغم مدعیان/ شعررندانه‌گفتنم هوس است» معنایی دیگر و حکایتی دیگر می‌یابد و چنان‌که در جای خود گفته‌ام به مکتبی تبدیل می‌شود با نام و عنوان «مکتب رندی!»؛ مکتبی که با نام حافظ تداعی می‌شود و نام حافظ هم این مکتب را و این نام و عنوان را ـ یعنی رندی را ـ تداعی می‌کند و باز همچنان‌که در جای خود (بنگرید به: «مکتب حافظ، مکتب رندی» در مقاله بلند «حافظ» در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی) اگر بخواهم معنایی و اصطلاحی امروزی بجویم که رندی، نه عین آن اما نزدیک بدان باشد و رندی را با آن تفسیرکنم، آن عنوان و آن اصطلاح، همان «روشنفکری»‌است که رندی عنوانی‌است بر روشنفکری در روزگار حافظ و حافظ، خود بی‌گمان روشنفکر و روشنگر روزگار خود و توان گفت که روشنگر و روشنفکر بسیاری از روزگاران تا روزگار ما بوده است و در پی تشخیص بسیاری از دردها، دردمندانه، تذکر می‌داده و توجه‌ها را بدانچه باید، برمی‌انگیخته است. فراموش نمی‌توان کرد که یکی از دردهای خانمان‌سوز آن روزگاران و این روزگاران، خامی‌ها و تعصب‌ها و در پی آن جنگ‌های مذهبی بوده است و خواجه دردمندانه این‌سان از آن سخن گفته:

«جنگ هفتادودو ملت همه را عذر بنه/ چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند»

و این‌سان به راه علاج آن پرداخته:

«آنجا که کار صومعه را جلوه می‌دهند/ ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست

در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست/ هر جا که هست پرتو روی حبیب هست»

و سرانجام اینگونه نتیجه گرفته است که

«یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است/ ‌ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری».

می‌توان چنین نتیجه گرفت که رندی، گذشته از آنکه از لوازم کمال انسانی‌است (در عرفان) و گذشته از آنکه عنوانی‌است بر یک مکتب روشنگرانه و یک جهان‌بینی روشنفکرانه (نزد حافظ)، گونه‌ای راه و رسم زندگی نیز هست که مردم دیار ما از دیرباز تاکنون، به علل مختلف تاریخی و اجتماعی، آن را شیوه مناسب و راه و رسم رهایی‌بخش در زندگی، شناخته و به کار گرفته‌اند. به یاد آوریم که نقطه مقابل رندی را که لازمه آن‌ـ چنان‌که حافظ تصریح کرده است ـ صفا، وفا و یکرنگی است، مردم تعیین کرده‌اند و نام آن را «مردرندی» نهاده‌اند که با منفعت‌جویی و فرصت‌طلبی همراه است و چنین است که رسم و راه درست و نادرست زندگی، زیر عنوان «رندی» و «مردرندی» تعیین شده است. رندی، آیین درست و راست و به‌اصطلاح شیوه صادقانه در زندگی‌است و آنان که این شیوه حافظانه را برگزیده‌اند جز طریق راستی، درستی، صدق و صفا نمی‌پویند و چنان‌که خواجه فرموده است وفا کنند و ملامت کشند و خوش باشند، عیب دیگران بپوشند و خودپرستی نکنند؛

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم/ که در طریقت ما کافری‌ست رنجیدن

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات؟/ بخواست جام می ‌و گفت: عیب‌پوشیدن

به می‌پرستی از آن نقش خود زدم برآب/ که تا خراب کنم نقش خودپرستیدن».

و آیا به‌کارگیری همین چند شیوه، راه زندگی همراه با خوشبختی را نمی‌گشاید؟ آن دورویی‌ها، ناجوانمردی‌ها و کج‌روی‌ها که متأسفانه نزد بعضی از مردم روزگار ما شیوه زندگی شده است، شیوه ناجوانمردان و «مردرندان» است، نه رسم و راه رندان که جز طریق صفا نمی‌پویند. سراسر دیوان خواجه ‌رندان (حافظ)، ستیز با شیوه ناجوانمردان و «مرد رندان» است و تأکید بر این معنا که نفاق و زرق، نبخشد صفای دل، حافظ / طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد

که طریق رندی و عشق، طریق صفا و درستی و راستی و یکرنگی‌است و نفاق و زرق، شیوه ناجوانمردان و «مردرندان» است و شعار رندان چنین است: «من و هم‌صحبتی اهل ریا!؟ دورم باد...». باشد که همه ما طریق مردانه عشق و رندی برگزینیم و دست رد به سینه نفاق و زرق زنیم.

* محقق و استاد زبان و ادبیات فارسی

این مطلب نخستین بار در روزنامه همشهری منتشر شده است.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار