بازدید 3465

12 ماه می و ایران بعد از برجام

کد خبر: ۷۹۶۴۰۱
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۱ 06 May 2018

در حالی که کنش های ایالات متحده و دولت تارمپ به گونه ای رقم میخورد که اغلب تحلیل گران و مخاطبان امر را به این نتیجه میرساند که ترامپ و آمریکا در تاریخ 12 ماه می قرار است به عمر کوتاه برجام خاتمه دهد، مسائل و موارد بسیاری هنوز در این خصوص وجود دارد که پرداختن به آنها زمینه درک بهتر از شرایط و آینده تحولات به ویژه در مورد ایران را فراهم میکند.

در خصوص تصمیمی گیری ترامپ در تاریخ 12 ماه می یکی از گزینه‌های که از سوی متخصصان هسته‌ای به عنوان «گزینه هسته‌ای» از آن یاد می‌شود، این است که رئیس جمهور آمریکا دوباره همه تحریم‌ها را یکجا و یک‌باره اعمال کند. حتی آن دسته‌ای که قرار است در ماه جولای در مورد آن‌ها تصمیم گیری شود. این مسأله به معنی نقض فاحش توافق هسته‌ای از سوی آمریکاست که بیان می‌کند، تا زمانی که ایران به تعهدات خود پایبند است، باید تحریم‌ها لغو شود. تا به این جا هم آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و هم بازرسان سازمان ملل متحد بیان کرده‌اند که ایران به تعهداتش پایبند بوده و وزیر خارجه جدید ترامپ مایک پامپئو نیز آن را تأیید کرده است.

گزینه دوم ترامپ: اعمال تحریم‌های بانک مرکزی به ‌تنهایی. این اقدام ۱۸۰ روز به کشور‌ها و شرکت‌ها زمان می‌دهد که خرید نفت خود از ایران را کاهش دهند. کشور‌ها و شرکت‌هایی که در این مدت اقدام به قطع و کاهش خرید نفت نکنند، از سوی واشنگتن مجازات خواهند شد.

طرفداران گزینه دوم بر این باورند که اعمال ذره به ذره تحریم‌ها اهرم فشار لازم برای آمریکا در خصوص «تغییرات و تعمیراتی» که در برجام مدنظر دارد را افزایش می‌دهد تا در نهایت راهی برای ماندن آمریکا در برجام باشد. ترامپ بار‌ها گفته که یا این توافق باید تقویت یا به کل رها شود، ولی تلاش با طرف‌های اروپایی برای تقویت آن هنوز نتیجه نداده است. طرفداران این گزینه می گویند با توجه به اعمال تحریم‌ها در ۱۸۰ روز در این شرایط، فشار بر ایران و اروپا و سایر طرف‌های توافق برای تن دادن به خواست‌های ترامپ افزایش می یابد.

اما طرفداران گزینه هسته‌ای می گویند، این گزینه دوم چندان معتبر نیست، زیرا در همین ۱۸۰ روز هم آمریکا از توافق تخطی کرده و به‌محض اعلام این‌که تحریم‌ها در ۱۸۰ روز باز خواهد گشت، همه شرکت‌ها اقدام به تعطیلی کسب‌وکار خود در ایران خواهند کرد؛ این به معنی زیان ایران از این مسأله و اقدام احتمالی برای خروج از توافق است.

پنج سناریوی محتمل

حسین موسویان چندی قبل در مورد سناریوهای محتمل در خصوص برجام و در تاریخ 12 ماه می بیان کرده بود که پنج سناریو برای رزم‌نامهٔ ترامپ در مورد «اصلاح یا لغو» توافقنامه هسته ای، محتمل است.

نخست، اینکه اروپا تسلیم خواسته‌های ترامپ شود و با او درتحریم‌های جدید علیه ایران به خاطر فعالیت‌های منطقه‌ای و برنامهٔ موشکی، همراه شود. در این صورت، منافع اقتصادی ایران از برجام حداقلی خواهد شد؛ به‌ویژه اینکه در شرایط کنونی که با تحریم‌ها و تهدیدات آمریکا، بهره مندی ایران از مزایای اقتصادی برجام، دچار مشکل شده است، ضمن اینکه هیچ تضمینی هم وجود ندارد که ترامپ از طرق دیگر، توافق اتمی را مختومه نکند. درصورت چنین سناریویی، ایران ممکن است در برجام بماند اما به عنوان تلافی، از همکاری با غرب در موضوعات منطقه ای خودداری کند. طی ماه‌های اخیر، دیپلمات‌های ایرانی دیدارهایی با همتایان اروپایی‌شان، از جمله در لندن و مونیخ، داشته و در مورد مسائل منطقه‌ای گفت‌وگو کردند. حمید بعیدی‌نژاد، سفیر ایران در لندن، اخیراً گفت: «ايران و بریتانیا تصميمات مهمي در خصوص پايان دادن به بحران [یمن] اتخاذ كردند». اگر اروپا با تحریم‌های جدید غیرهسته‌ای موافقت کند، مسیر دیپلماتیک بسیار مهمی که باز شده است، ممکن است به حال تعلیق درآید.

سناریوی دوم، می‌تواند این باشد که ترامپ به شعارهایش عمل کند و از برجام بیرون رود؛ اما مانع همکاریهای اقتصادی و بازرگانی اروپایی‌ها با ایران نشود. در این سناریو، عکس العمل ایران، بستگی به عملکرد گروه ۴+۱ خواهد داشت. اقدامات عملی روسیه، چین و از همه مهم‌تر، اروپا، درحفظ برجام و همکاریهای فعال اقتصادی با ایران، مشوقی برای باقی ماندن تهران در توافق خواهد بود. با این حال، ترامپ با خروج از برجام،شانس هرگونه گفت‌وگو و همکاری احتمالی میان آمریکا و ایران بر سر مسائل منطقه‌ای را از بین خواهد برد و ایران را بیش از پیش، در موضع رویارویی با منافع آمریکا در منطقه قرار خواهد داد. با توجه به این که ایالات متحده هم‌اکنون در باتلاق‌های متعددی، از جمله در افغانستان و یمن گرفتار است، ایران می‌تواند به جای تسهیل خروج آبرومندانهٔ آمریکایی‌ها، به دنبال افزایش هزینهٔ حضور آن‌ها باشد.

سومین حالت این است که ترامپ از برجام خارج شود و تمامی تحریم‌های هسته‌ای ایران ،از جمله تحریم‌های ثانویه که بازرگانی بین‌المللی با ایران را هدف می‌گیرد، رامجددا اعمال کند. در این صورت، تجارت اروپا با ایران مختل و ایران با برجام منهای جهان غرب مواجه خواهد شد زیرا ممکن است کشورهای اروپایی قادر به ایستادگی در برابر ایالات متحده نبوده و اقداماتشان برای استمالت از ایران، نیزنمایشی و بی خاصیت باشد. در این حالت ممکن است ایران هم از برجام خارج شود اما درمعاهده ان.پی.تی (معاهدهٔ منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای) باقی بماند. این باعث پایان تدابیر داوطلبانه حداکثری خواهد شد که ایران ذیل برجام پذیرفته؛ مانند اجرای پروتکل الحاقی و محدودیتهای برنامهٔ غنی‌سازی اورانیوم - شامل نگه‌داشتن سطح غنی‌سازی زیر ۵ درصد. برای مثال، علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، گفته است که اگر کشورش چنین تصمیمی بگیرد، در تأسیسات هسته‌ای مستحکم فردو «تنها چهار روز زمان لازم است تا به غنی‌سازی ۲۰ درصدی بازگردیم» . چون در این سناریو چون ترامپ مقصر شکست برجام خواهد بود،قدرتهای بلوک شرق بویژه روسیه و چین با برنامهٔ هسته‌ای ایران در چارچوب معاهده ان.پی.تی منعطف برخورد خواهند کرد. مع‌الوصف، آمریکا چنین وضعیتی را ممکن است تحمل ننموده و به سیاست‌های خصمانه‌تری -منهای جنگ- دست بزند. در این صورت، ایران به ائتلافی بزرگ‌ با چین و روسیه علیه اهداف غرب در خاورمیانه و مناطق دیگر، سوق داده خواهد شد.

چهارمین سناریوی محتمل این است که ترامپ از برجام خارج شده و فشار حداکثری بر ایران شامل پیمودن راههای جنگ‌طلبانه را در دستور کار قرار دهد. این سناریو باعث شنیده شدن صداهای قدرتمند در ایران خواهد شد که خواستار خروج از معاهده ان.پی.تی و پی‌گیری مدل کره شمالی باشند تا از این طریق ایالات متحده را به میز مذاکره بکشانند. درک عمومی از مسئلهٔ کره شمالی این است که آمریکا به این کشور حمله نمی‌کند زیرا پیونگ‌یانگ دارای سلاح هسته‌ای است؛ و به همین دلیل هم ترامپ می‌خواهد با کره شمالی مذاکره کند. در عین حال فشار بر ایران را افزایش می‌دهد، چون ایران فاقد سلاح‌ هسته‌ای است. قدرت چنین گزینه ای در تهران کم نخواهد بود زیرا مدافعان آن می‌توانند استدلال کنند که ایران از حقوقش طبق معاهده ان.پی.تی برخوردار نیست و این معاهده تنها به وسیله‌ای برای تنبیه ایران تبدیل شده است. همچنین ممکن است چنین شرایطی موجب شود که برای مقابله با جنگ‌طلبان در واشینگتن،‌ تل‌آویو و ریاض، نظامیان ایران نقشی پررنگ‌تر در سیاست کشور ایفاء کنند. این سناریو می‌تواند بدترین وضعیت در تاریخ روابط ایران و آمریکا را رقم بزند و منادی یک درگیری ویرانگر دیگر در خاورمیانه باشد؛ منازعه‌ای که هزینه‌های جنگ عراق برای آمریکا در برابر آن ناچیز خواهد بود.

پنجمین و عاقلانه ترین سناریو این است که اروپا، ترامپ را برای اجرای کامل برجام قانع کند و در عوض ایران با قدرت‌های اروپایی در کنار سایر اعضاء شورای امنیت سازمان ملل، چین و روسیه و آمریکا، بر سر موضوعات منطقه‌ای به طور جدی گفتگو کند. واقعیت این است که ایران کاملاً به تعهدات خود طبق برجام پای‌بند بوده و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز این موضوع را بارها تأیید کرده است؛ ضمن اینکه برجام یک تعهد بین‌المللی آمریکاست زیرا قطعنامهٔ شورای امنیت سازمان ملل متحد دارد.

این سناریو، دورنمای یافتن راه حل سیاسی برای سایربحران‌های منطقه‌ای را بهمراه خواهد داشت که می‌تواند اتهامات مکرر ترامپ در مورد نقش منفی ایران درمنطقه را نیز مرتفع کند. این سناریو همچنین امکان آن را می‌دهد که از سرمایه برجام برای ایجاد یک منطقهٔ عاری از سلاح‌های هسته‌ای درخاورمیانه، نیز استفاده شود.

بعد از برجام

اما از سوی دیگر یکی از مهمترین سوالاتی که در زمینه تصمیم ترامپ برای خروج از برجام اهمیت بسزایی دارد این است که خروج احتمالی ترامپ از توافق هسته ای شرایط ایران در پسا برجام را به چه ترتیبی رقم میزند.

حسن احمدیان پژوهشگر مسائل خاورمیانه در این خصوص بیان میکند که پیش از این سناریوها و برای یافتن و یا پیشنهاد پاسخی قانع¬کننده به خروج امریکا از برجام، لازم است بدانیم که برجام چه کرد. زمینۀ این پرسش آن است که آیا برجام برای ایران وسیله بود یا هدف.

طبعاً برجام صرفاً وسیله بود؛ وسیله ای برای کنترل و مهار سه گانه تحریم، ایران هراسی و مهمتر از همه، سیاست تغییر رژیم (regime change). برجام در حالت ایده¬آل، با غیرامنیتی کردن ایران و خارج کردنِ آن از نقطۀ کانونیِ بحران در جهان، سه‌گانۀ یادشده را تأمین می‌کرد. اما چنانچه برای برخی برجام هدف بوده باشد اکنون باید ناامید و مستأصل، سرنوشت آن را نظاره کنند. اما اگر برجام تنها به عنوان یک وسیله در نظر گرفته می‌شد، اکنون نیز نباید ناامید بود. زیرا روشن است که یک وسیله، در صورت کار نکردن، قابل اصلاح و یا حتی جایگزینی است. اگر برجام را وسیلۀ کنترل سه‌گانۀ خطرناک بالا بدانیم، حفظ آن تنها تا هنگامی حائز اهمیت و ضروری است که هدف خود را تأمین کند. اما آیا برجام سه‌گانۀ بالا را تأمین کرده است؟ دشوار است که صرفاً با بله یا خیر پاسخی قطعی داد.

در هر سه ضلع سه‌گانۀ یادشده نه می‌توان از کار کردنِ کاملِ برجام برای ایران سخن گفت و نه از بی‌اثر بودنِ آن. در مورد نخست، برجام تحریم‌های بین‌المللی مرتبط با پروندۀ هسته-ای را لغو کرد اما ایران – به دلیل رفتار مبهم دولت امریکا و در نتیجه، بیم سرمایه‌گذاران خارجی و نیز داخلی – بسیار کمتر از آنچه انتظار می‌رفت از رفع تحریم سود برد. در مورد دوم، طبعاً نگاه جهان به ایران به عنوان یک کشورِ برهم زنندۀ نظم و امنیت منطقه‌ای تغییر کرد و تعهّد ایران به برجام به این تغییر کمک کرد. اما در مقابل، ایالات متحده و متحدان منطقه‌ایِ آن تلاش کرده‌اند تا ایران‌هراسی را، این بار با تمرکز بر سیاست منطقه‌ایِ ایران و ارائۀ تصویر ایران به عنوان برهم زنندۀ ثبات و امنیتِ منطقه‌ای، بازتولید کنند. البته در این زمینه موفقیت چندانی به دست نیاوره‌اند. در مورد سوم، سیاست تغییر رژیم به طور رسمی از سوی اوباما در سازمان ملل و نیز در نامه‌های وی خطاب به رهبری کنار گذاشته شد. هدف آن دولت تعامل با ایران به منظور تغییر رفتار – و نه نظام – جمهوری اسلامی ایران بود. اما دولت ترامپ به وضوح و به طور رسمی و از زبان مقام‌های بلندپایۀ آن سیاست تغییر رژیم را از سر گرفته است.

بنابراین، با مرور سه‌گانۀ یادشده روشن می‌شود برجام به عنوان وسیله، به شکلی که انتظار می‌رفت، کار نکرده است. دلیل آن بدعهدی دولت ایالات متحده است. بنابراین، انگیزه‌های ایران برای ابقای برجام و پایبندی به آن نباید بالا باشد. در نتیجه، خروج ایران از برجام پس از خروج ایالات متحده با توجه به سه‌گانۀ یادشده، عقلانی‌ترین گزینه به نظر می‌رسد. اما آنچه تا اینجا مطرح شد تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه سیاست جدید ایالات متحده و اهداف آن است. به عبارتی، سیاستگذار ایرانی نباید تنها بر اساس چالش‌های داخلی تصمیم-گیری کند. اهداف طرف مقابل گاه از اولویت‌های داخلی نیز مهمتر و توجه به آنها ضروری‌تر است. پرسش آن است که ترامپ چه می‌خواهد؟

برای دولت جدید امریکا تخریب برجام وسیله است؛ وسیله‌ای برای بازگرداندن ایران به نقطۀ کانونیِ بحران. دولت ترامپ تنها برجام را هدف نگرفته است. هدف دیگر تغییر رژیم است. ابزار رسیدن به تغییر رژیم، تخریب برجام و بازگرداندن ایران به نقطۀ آغاز یعنی تبدیل آن به نقطۀ کانونیِ بحران در جهان است. تمرکز بر سیاست منطقه‌ایِ ایران و سخن از لزوم یک توافق مکمّل برای برجام تنها اهداف اعلامی با هدف اعمالیِ تغییر رژیم است. ایران، از دید مجموعۀ پیرامون آقای ترامپ، در حد و اندازه‌ای نیست که طرف مذاکرۀ ایالات متحده قرار بگیرد. و از همین منظر دولت اوباما مورد انتقاد این مجموعه است. بنابراین، دولت ترامپ تبدیلِ مجددِ ایران به نقطۀ کانونیِ بحران در جهان را هدف گرفته است تا بتواند نیات خود را آسان‌تر در قبال تهران پیش ببرد.

کاستن از جذابیت برجام برای ایران و محدود کردنِ انگیزه های آن برای تداوم سیاست فعلی، یکی از مهمترین اهدافی است که دولت ترامپ دنبال می کند. چنانچه ترامپ مطمئن بود که تهران بلافاصله پس از وی از برجام خارج خواهد شد چه بسا پیش از این از برجام خارج شده بود. زیرا خروجِ واکنشیِ ایران از برجام کمک فراوانی به سیاستِ امنیتی کردنِ تهران در منطقه و جهان میکند و ایران به سادگی به نقطۀ کانونیِ بحران در جهان باز گشته و در نتیجه، سه گانه مورد نظر ایران (رفع تحریم، کنترل ایران هراسی و گذار از سیاست تغییر رژیم) اساساً معنای خود را از دست می‌داد.

در این شرایط ج. ا. ایران چه باید بکند. با در نظر گرفتنِ اهداف و رویکردهای دولت ترامپ در قبال ایران، گزینۀ عقلانیِ خروج از برجام میزانی از عقلانی بودنِ خود را از دست میدهد. زیرا ایران به محض خروج از برجام، توان قابل توجهی به دولت ترامپ در بازگرداندنِ ایران به دورۀ تحریم‌های شکننده تحت فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل خواهد داد. البته ترامپ در هر صورت چنین گزینه‌ای را در دسترس دارد. اما تفاوت خروج تهران از برجام و یا تداوم تعهد به آن در این نکته نهفته است که ترامپ با مشروعیّت بین‌المللی، تحریم-ها را علیه ایران بازگردانده و حتی مخالفانِ خود (روسیه و چین) و اطراف غیرموافق (آلمان، انگلیس و فرانسه) را همراه خواهد کرد. به عبارتی، ایران به صورت خودکار به نقطۀ کانونی بحران باز می‌گردد. در حالی که بدون تخطّی ایران از تعهدات برجامیِ خود، دولت ترامپ دشواری‌هایی جدی در قانع و همراه کردنِ دیگر اطراف بین‌المللی علیه ایران خواهد داشت. به عبارتی، خود ترامپ و سیاست‌های دولت جدید امریکا، نقطۀ کانونی بحران در نظر گرفته خواهد شد و این مسئله بُردی استراتژیک برای ایران خواهد بود.

سیاست عقلانی ایران در برابر خروج احتمالیِ دولت ترامپ آن است که در چارچوبِ مورد توافق در برجام (کمیسیون مشترک) نقض مادی (material breach) را پیگیری کند و از این طریق به کانونی شدنِ امریکا در بحرانِ جهانی پس از آن کمک کند.

این سیاست تا هنگامی عقلانی خواهد بود که امریکا همچنان در نقطۀ کانونی بحران جای گرفته باشد. چنانچه، همچنانکه انتظار می‌رود، تحولات به تدریج به زیان ایران پیش برود و تهران، در نتیجۀ ابزارهای قابل توجه ایالات متحده در جهت‌دهی به دیپلماسیِ جهانی، به نقطۀ کانونیِ بحران تبدیل شود، تنها در آن نقطۀ تصاعد تحریم و بحران است که تداوم تعهدات به برجام چه بسا عقلانی نباشد. افزون بر این و در کنار پیگیریِ سازوکارهای قانونیِ تنبیهی علیه دولت ایالات متحده، به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران گزینه-هایی همچون تشدید فعالیتِ منطقه‌ایِ ضدامریکایی در زمینه‌های سیاسی (از جمله در عراق و لبنان) را نیز دارد.

در این میان سه اقدام مکمل از سوی ج. ا. ایران به نظر ضروری می‌رسد:

نخست مطرح کردن شفاف و بی تعارف تحولات مرتبط با برجام و سیاست دولت ترامپ با مردم و در جریان قرار دادنِ مردم با جزئیات تحولات و گزینه‌های پیش روی ایران در قالب برجام و ورای آن است. هدف از این اقدام آماده‌سازیِ افکار عمومی داخلی برای هرگونه تحول و سناریوی مرتبط با برجام است.

دوم تشکیل کمیتۀ بحران با حضور تمامیِ نیروهای مؤثر و ملی تحت نظر رهبری و از طریق شورای عالی امنیت ملی برای پیگیری تحولات برجام و پیشنهاد راهکارهای لازم برای هر مرحله است. هدف از این اقدام ایجاد انسجام داخلی و تحکیم وحدت سیاسی در ارتباط با تحولات پروندۀ ملیِ هسته‌ای و شیوۀ تعامل با جامعۀ جهانی است.

سوم آماده‌سازیِ اقتصاد کشور برای دوره-ای نوین از تحریم و فشار اقتصادی است که احتمالاً از یک سال آینده آغاز خواهد شد.

نکتۀ واپسین آنکه برجام دیگر نمی‌تواند کنترل کنندۀ فشارها بر ج. ا. ایران باشد. اما این توافق، با توجه به سیاست تهاجمیِ ترامپ، همچنان برگ برندۀ ایران به عنوان یک کشور متعهّد و مسئولیت‌پذیر است. رفتار ایران نباید این برگ برنده را از بین ببرد. در عین حال، باید از این برگ برنده و دیگر ابزارهای سیاسی ایران در منطقه برای بالا بردنِ هزینۀ سیاست ضدایرانیِ ترامپ بهره گرفت.

فاصلۀ خروج ترامپ از برجام و خروج ایران از آن، می‌تواند دوره‌ای طلایی برای دیپلماسی ایران باشد. باید از این فرصت نهایت استفاده را برای بهبود چهرۀ ایران در جهان، تحکیم تصویر بی‌مسئولیتِ دولت ترامپ و آماده‌سازی برای دوره‌ای از رویارویی در آینده-ای نه چندان دور کرد.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس