هنوز هفت ماه از روی کار آمدن شورای شهر اصلاحطلب نگذشته است که زمزمههای سقوط اولین شهردار در دوران جدید به گوش میرسد. سقوطی از جنس استعفا و با بهانه بیماری صعب العلاج؛ آنهم در روزهای منتهی به بهار و اوج فعالیت نوروزی شهرداری. اعلام استعفای محمد علی نجفی از مسئولیتی که در طی چهارده سال گذشته، به صورت دربست در اختیار اصولگرایان بوده است و پس از مرارتهای فراوان به دست اصلاح طلبان رسیده است، باب تحلیل های فراوانی را در محافل سیاسی و غیر سیاسی گشوده است و منجر به گمانه زنی های متعددی شده است.
به گزارش اسکان، همگان متعجبند و این سوال را از خود می پرسند که چگونه میشود شهرداری تهران که در طی چهارده سال گذشته، دو شهردارش در زمان شهرداری، چهار بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردهاند و با فراغتی که مسائل شهرداری برای آنان فراهم کرده بود به صندلیهای بزرگتری فکر میکردند، اینک شهردار خود را دچار بیماری صعب العلاج کرده و پس از گذشت هفت ماه، او را وادار به استعفا کرده است؟
واقعیت آن است که شهرداری تهران در طی سالهای گذشته، دچار بیماری صعب العلاجی شده است که به سادگی، قابل درمان نیست و از چنان قدرت و پیچیدگی گستردهای برخوردار شده است که میتواند یک مدیر توانمند و با سابقه را در مدت هفت ماه از پای در آورد. بیماری شهرداری تهران، از همان نوعی است که از آن با نام «اژدهای هفت سر» یاد میشود و اژدهای مذکور، چنان از جانب اصحاب قدرت و ثروت، پشتیبانی میشود که حتی دکتر نجفیها نیز در مدت هفت ماه، از پای در میآیند.
هم قانون، هم عرف و هم رویه در دنیای جدید، اذعان دارند که حتی یک پادگان را نیز نباید برای مدت دوازده سال به یک سرهنگ سپرد؛ چه برسد به نهادی بزرگ و معظم به نام شهرداری را و اینگونه میشود که اصحاب زر و زور و تزویر، چنان جولانگاهی برای خود مییابند که به سادگی قابل حذف نیستند و میتوانند در صورت لزوم، کل نهاد را به سمت تباهی بکشند.
رد پای اصحاب مذکور را میتوان در استخدامهای بیضابطه و غیرقانونی در شهرداری تهران جستجو کرد، میتوان در کسری بودجه فراوان شهرداری مشاهده کرد، میتوان در مجوزهای بی حدوحصر و غیرقانونی مجتمعها، تراکمها و «مال»ها مشاهده کرد، میتوان در سنگ اندازیهای فراوانی در مقابل اقدامات تیم جدید شهرداری مشاهده کرد، میتوان در حیف و میل بودجه شهرداری به انحای مختلف در 14 سال گذشته مشاهده کرد، و میتوان در احضار شهردار تهران برای پاسخگویی به همایش بانوان برج میلاد در اندک زمانی پس از وقوع یک اتفاق، مشاهده کرد.
مگر میشود بر بیماری صعب العلاج شهرداری پیروز شد؛ هنگامی که فاکتورهای دو میلیارد تومانی برای پخت آش در اسناد و مدارک شهرداری مشاهده میشود؟ مگر میشود دچار بیماری صعب العلاج نشد؛ هنگامی که دیپلمههایی را جذب شده در بدنه شهرداری مشاهده میکنی که نه میتوان آنان را نگه داشت و نه میتوان اخراج کرد؟ مگر میشود دچار بیماری صعب العلاج نشد؛ هنگامی که فسادسازان، در نقش فسادستیزان به مقابله با اقدامات شهرداری میپردازند و از عدم صلاحیت نجفی برای شهرداری میگویند؟
نجفی در مدت هفت ماه، حتی نتوانست هفت ماه از اقدامات فساد زا و منحرف دوران سرهنگ را اصلاح کند؛ چه برسد به آنکه بخواهد انقلابی در مدیریت شهرداری ایجاد کند؛ چراکه با حجم عظیمی از نابسامانیهایی روبرو بود که تنها اصلاح رویه، زمان فراوانی را میطلبید؛ چه برسد به اصلاح ساختار.
یک تشکل پروار یافته از فساد و قدرتمند که حتی دارای چنان وسعتی در اختیارات بود که میتوانست مانع از حضور شهردار تهران در برخی جلسات مهم مدیریت شهری شود و حتی می توانست مانع از واگذاری پروژه های کلان به افرادی غیر شود، در نهایت توانست تیم نوپای نجفی در شهرداری را شکست دهد و نگذارد بیماری صعب العلاج شهرداری، رو به درمان رود.
شهرداری تهران دچار بیماری صعب العلاجی است که به سادگی، قابل درمان نیست و شهردار منتخب بعدی نیز باید خود را برای مبارزه با این بیماری، آماده کند و این آمادگی را نیز داشته باشد که خودش، دچار بیماری صعب العلاجی شود که او را مجبور به کناره گیری از مسئولیت کند.