سهیلامنصوریان:باشهربانو، دنارامثل كف دست مي شناسيم وراهنمای امدادگرها شدیم
سهیلا، شهربانو و همسرش که دنا را مثل کف دست می شناسند، در حالی راهی دنا شدند تا کمکی در پیدا شدن لاشه هواپیمای آسمان کنند که همیشه این کوه جایگاه تمرین شان بود.
به گزارش تابناك ورزشي، حادثه تلخ سقوط هواپیمای تهران - یاسوج در کوه دنا یک بار دیگر اندوه را به کشور آورد. باز هم مردم و ورزشکاران دست به دست هم دادند تا قدمی برای کاستن از غم خانواده های نگران بردارند. مثل گروه های کوهنوردی از استان های اصفهان، مرکزی، فارس و کهگیلویه و بویر احمد که در شرایط سخت آب و هوایی دنا دل به کوه زدند و البته خواهران منصوریان که همیشه در صف اول امدادرسانی هستند. سهیلا، شهربانو و همسرش که دنا را مثل کف دست می شناسند، در حالی راهی دنا شدند که همیشه این کوه جایگاه تمرین شان بود. سهیلا در گفت و گویی از مردم باغیرت ایران تشکر کرد که مثل همیشه در میدان بودند.
وقتی هواپیما نزدیک سمیرم سقوط کرد، مطمئن بودیم خواهران منصوریان برای کمک می آیند.
به هر حال سمیرم شهر ماست و ما آشنایی زیادی با این منطقه داریم. ما همیشه در کوه دنا تمرین می کردیم. وقتی این خبر را شنیدیم دوست داشتیم کمک کنیم. به همین خاطر از طرف هلال احمر استان معرفی شدیم تا گروه های امداد را راهنمایی کنیم که از چه مسیرهایی بروند، کدام قسمت ها خطرناک است و کجا یخچال بزرگ است تا مردم در آن نیفتند.
سالی که گذشت پر از اتفاقات تلخ برای کشور بود.
بله همینطور است. واقعا این اتفاقات بسیار ناراحت کننده است.
هیچ وقت فکر می کردی روزی به جای تمرین برای کمک به هموطنانت در یک حادثه تلخ به دنا بروی؟
نه واقعا هیچ وقت فکرش را نمی کردم. وقتی من این خبر را شنیدم تهران بودم اما خودم را سریع رساندم تا بتوانم قدمی هرچند کوچک بردارم. در اینجا خانمی نبود که بتواند کمک کند. من و شهربانو هم مسیرها را مشخص کردیم. ما این هواپیما با سرنشینانش را از دست دادیم و نمی خواستیم جان گروه های امداد و نجات هم در خطر بیفتد.
گروه های زیادی هم برای جست و جو آمدند.
بله ولی ما سعی کردیم بیشتر از مردم بومی استفاده کنیم. چون آنها آشنایی زیادی با این کوه دارند.
ویدیویی هم از شما منتشر شد که با یکی از خانواده های صحبت می کردید.
خانواده ها به محض اینکه ما را می دیدند می خواستند از عزیزان شان خبر خوب بدهیم. آنها اصلا روحیه خوبی ندارم. یک خانمی می گفت تلفن همراه شوهرم تا ساعت سه زنگ می خورد، او زنده است. گروه های جست و جو برای پیدا شدن هواپیما در سرمای شدید در کوه ماندند و با اینکه اجازه داشتند در صورت نامساعد بودن هوا برگردند این کار را نکردند. مردم ما آنقدر باغیرت هستند که خودجوش آمدند و از راه عقب نیامدند. بسیاری از بومی ها خانواده های نگران را به خانه های خود می بردند و سعی می کردند آنها را آرام کنند. مردم ما واقعا باغیرت هستند.
مثل همیشه نقش مردم پررنگ تر از مسوولان بود.
مسوولان هم واقعا حمایت کردند و کم نگذاشتند. اما مردم هم با تمام محدودیت ها دل به کوه زدند.
از رده خارج بودن این هواپیما و استفاده از آن یکی از انتقادات مردم به مسوولان است.
من خیلی در این باره اطلاع ندارم اما در اخبار خواندم که هواپیما برای پرواز تست شده بود. در هر حال من کاری که از دستم برمی آمد را انجام دادم.
در مسیر کوه اتفاق خاصی نیفتاد؟
نه اما امیدوارم اتفاقی بیفتد که ما مردم ایران بیشتر به فکر باشیم. امیدوارم خانه ها را طوری بسازیم که در زلزله کسی آسیب نبیند. امیدوارم هواپیماهایی استفاده و به کشور وارد شود که مجهزتر باشد.
