بازدید 33743

بازگشت بازمانده بمباران حلبچه پس از 21 سال +تصویر

ایرانیانی که بلافاصله پس از بمباران حلبچه توسط بعثی ها ،وارد شهر حلبچه می شوند از داخل خانه ای صدایی می شنوند و هنگامی که وارد خانه می شوند طفل 4 ماهه ای را می بینند که در حال گریه کردن است .
کد خبر: ۷۵۸۳۶
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۸۸ - ۱۴:۱۸ 05 December 2009
عصر ایران ـ علی اسمین 21 ساله یکی از بازماندگان بمباران شیمیایی حلبچه پس از 21 سال زندگی در ایران، در نهایت روز جمعه توانست مادر خود را در آغوش بگیرد.

بمباران شیمیایی حلبچه هنگامی روی داد که علی اسمین 4 ماهه بود. او به همراه 5 خواهر و برادر و نیز پدرش در خانه بود و مادر برای خرید به خارج از خانه رفته بود.

روزنامه لوس آنجلس تایمز در گزارشی در این باره می نویسد: نیروهای ایرانی که بلافاصله پس از بمباران حلبچه توسط بعثی ها، وارد شهر حلبچه می شوند از داخل خانه ای صدایی می شنوند و هنگامی که وارد خانه می شوند طفل 4 ماهه ای را می بینند که در حال گریه کردن است .

همه اعضای خانواده این کودک مرده بودند و این نوزاد 4 ماهه از سوی ایرانی ها به ایران منتقل می شود . در ابتدا قرار بر این بود که طبق قوانین ایران ، علی به پرورشگاه منتقل شود ، اما زنی ایرانی به نام " کبری حمید پور" سرپرستی نوزاد 4 ماهه را به عهده می گیرد و نام او را علی می گذارد و به همراه دو فرزند پسر دیگر خود او را بزرگ می کند.

مادر ایرانی علی سه سال پیش بدرود حیات می گوید و 3 ماه پیش یکی از آشنایان خانواده ایرانی "علی اسمین"، در ملاقاتی با مقامات دولت اقلیم کردستان عراق موضوع را روایت می کند.



مقامات اقلیم کردستان عراق لیستی 41 نفره از گم شدگان حادثه بمباران شیمیایی حلبچه را به او نشان می دهند. علی اسمین به کردستان عراق می رود و 6 خانواده ادعا می کنند که او فرزند آنهاست.

در نهایت با انجام آزمایش " DNA " مادر واقعی 58 ساله علی اسمین به نام " فاطمه محمد صالح " پیدا می شود.

روز جمعه (13 آذر) علی برای نخستین بار مادر واقعی خود را می بیند و اسم واقعی خود را که " زمنکو محمد احمد " بود از زبان مادرش می شنود.

علی اسمین کردی بلد نیست و فقط زبان فارسی می داند ولی او امروز در کنار خانواده اصلی اش است . او می گوید که به هر دو خانواده ایرانی و عراقی خود دلبسته است .

علی اسمین در روایت روابط خود با مادر ایرانی اش می گوید:" او بسیار با من مهربان بود و هنگامی که من در سن هفت سالگی به مدرسه رفتم به من گفت که مادر و پدر من در عراق هستند و ماجرای روی داده را توصیف کرد."

جالب اینجاست که مادر واقعی علی هم جزء بازماندگانی بود که برای مداوا به تهران منتقل شد. او پس از مداوا حتی برای یافتن پسر گم شده خودش اقدام می کند و در روزنامه ها آگهی می دهد و به بیمارستان ها و دیگر مراکز سر می زند اما قسمت این بود تا بدون فرزندش به عراق باز گردد.

این نخستین سخنان این مادر جدا مانده از فرزند پس از در آغوش گرفتن پسرش بود: " آه خدای من. نمی دانم رویاست یا واقعیت."

برای علی و همه کسانی که در فراق خانواده و دیار خود روز می گذرانند آرزوی وصل و سلامتی داریم .
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۰
در مورد جمله آخر علی که دیگه در فراق نیست-در مورد عکس هم کدوم علی هست و اون خانوم مادر ایرانیشه یا عراقی-بهتر بود مشخص می شد.
واقعا چقدر جالب بود، لذت بردم، باید اینچنین داستانهایی بیشتر روایت شوند که ما نسل جدید بدانیم چه بر سر برادرانمان و خواهرانمان رفت. به جوانمردی و انساندوستی رزمندگان کشورم افتخار می‌کنم
اميد است روزي برسد كه تمامي مردم دنيا در كنار هم باشند چرا كه جنگ خانمان سوز است وچه بلايي كه بر انسانها نمي آورد ! من كه خوشحال هستم كه مار وفرزند به هم رسيده اند . خدا هم آن مادرايراني را قرين رحمت كند .
اللهم رد كل غريب
gorbune gameshun beram. az daste maha chi bar miyad tabnak?
یزدان پاک روح بلند مادر ایرانیش را (شیر زن ایران زمین ) شاد کند
با سلام
من خودم برنامه تلويزيوني كه مراسم و پخش مي كرد ديدم و منم مثل همه حاضرين در سالن گريه كردم.
واقعا جالب بود.
خواهش مي كنم اين مطلب را با تمام مدارك به اطلاع دختر صدام برسانيد وببينيم آيا باز هم آنقدر گستاخي ازخود نشان مي دهد كه پدر سنگدل وبي رحم خود را شهيد بخواند با تشكر
کشورهای غربی که دنبال حقوق بشرند را بازخواست کنید که سلاح شیمیایی به صدام دادند و الان هم گروه گروه نیرو به افغانستان می فرستند و با سلاح های خود مردم بیگناه را به نام القاعده و طالبان و مانند آن می کشند آنان نیز فرزندانی مثل علی و مادرانی مثل این مادر دارند و تنها چیزی را که به گوش مردم دنیا نمی رسانند درد ها و رنج هایی است که چنین بچه ها و مادران و پدران افغانی و عراقی است و این دردها و رنجها باقی است و بسیاری را سخت آزرده می کند
باید فکری اساسی کرد
آخی، تابناک دستت درد نکنه
اگر شهیدان نبودند الان ایران غزه بود.
بر صدام خونخوار و جنایتکار که اکنون در اعماق جهنم سزای اعمال کثیفش را می کشد لعنت!!!!
صدام درس عبرتی برای سایر جنایتکاران تاریخ باشد. امیدوارم!
جا دارد كه اين خبر به جاي نقل شدن از يك روزنامه امريكايي بصورت مصور از قول شبكه هاي خبري ايراني و عربي (مثل العالم) براي همه دنيا پخش ميشد
اميدوارم تا دير نشده اين كار را بكنند
براي همه داغ ديدگان جنگ هم ارزوي صبر و سلامتي از خداوند منان دارم
زمنکو نه زانکو به معنی محل جمع شدن دانش . کرها به دانشگاه هم زانکو می گویند
خدا مادر ایرانیش را به بهشت خواهد برد.
ما ايرانيها به دلايلي كه مي دانيد تعلق خاطر خاصي با مردم كردستان عراق و به ويژه مردم حلبچه داريم . خداوند به همة آنها سربلندي و عزت دهد
مهدي از قم
حلبچه را مظلومانه شهيد كردند با ديدن تصاوير بازگشت علي از تلويزيون كردستان همه گريه كرديم تصور ميكردم اگه علي پسر خودم بود در اون لحظه چه حالي داشتم
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان