در اجلاس اخیر سران سازمان همکاری شانگهای در آستانه قزاقستان در خرداد ماه گذشته، زمانی که سران حاضر آماده میشدند تا اسناد پیوستن نهایی هند و پاکستان به سازمان را امضا کنند، چند دقیقهای از ترک سالن محل اجلاس توسط وزیر خارجه ایران میگذشت. عدم سخنرانی رئیس هیات ایرانی و خروج پیش از موعد از نشست آستانه، نشانه روشنی از ناخرسندی ایران از برکنار ماندن در روند گسترش سازمان بود
ایران که سالها تعامل فعالی با سازمان برقرار کرده بود انتظار داشت بهنگام پذیرش اعضای جدید، درخواستش نادیده گرفته نمیشد.
ایران بهمراه هند و پاکستان در سال ۱۳۸۴ بعنوان ناظر به سازمان شانگهای وارد شدند و در همان سال درخواست آمریکا برای کسب همین جایگاه پذیرفته نشد. در سالهای پس از آن، ایران بدون تردید فعالترین کشور ناظر در سازمان بود و در برنامههای آن از همایش جوانان و نشستهای انرژی و مبارزه با تروریسم تا جلسات روسای جمهور مشارکت پویایی داشت و با دریافت نشانههایی مثبت از درون سازمان، در سال 1387 درخواست کسب عضویت کامل را به دبیرخانه سازمان فرستاد. در دولت نهم و دهم، رئیس جمهور وقت در همه نشستهای سران بجز اجلاس ۱۳۸۹ تاشکند که در آن سند منع عضویت کشورهای تحت تحریم به تصویب رسید، شرکت کرده بود ولی مشارکت سازنده ایران به نتیجه ای نرسید و سازمان با توسل به بحث تحریمها، درخواست ایران را بررسی نکرد.
با برآمدن دولت یازدهم، تعامل با شانگهای نظم بیشتری گرفت تا مشارکت یکطرفه ایران و اعتبار بخشی به برنامههای آن بدون پاسخ نماند. دکتر روحانی در نشست سران در سال ۹۲ در دوشنبه تاجیکستان شرکت کرد و عزم ایران برای آغاز دورهای جدید از همکاریهای متقابلاً سودمند منطقهای را اعلام نمود. بر اساس راهبرد جدید، مشارکت ایران در نشستهای سازمان باید متناسب با پیشبرد بحث عضویت و رویکرد اعضا به جایگاه منطقهای ایران تنظیم میشد. درحقیقت با توجه به فضای مثبت حول ایران در دوران مذاکرات هستهای و امیدها برای بهبود روابط ایران و غرب، لحن صحبت مقامات عالی دولتهای عضو شانگهای که تا پیش از آن مبهم بود، بطور محسوسی تغییر کرد و از همکاری بیشتر ایران در سازوکارهای منطقهای از جمله شانگهای استقبال شد. از همین رو پس از حضور روحانی در نشست روسای جمهور سازمان در سال ۹۳ در بیشکک، ایران بار دیگر درخواست عضویت را به دبیرخانه سازمان در پکن فرستاد.
زمانی که مذاکرات هسته ای به برجام رسید و تحریم های شورای امنیت لغو شد، بهانه سازمان برای عدم بررسی درخواست ایران نیز از میان رفت و همزمان برخی سران کشورهای اصلی مانند روسیه و قزاقستان از عضویت ایران صراحتاً حمایت کردند و در بیانیه مشترک روسای جمهور ایران و چین بهنگام سفر شیجینپینگ به تهران (بهمن 94) نیز طرف چینی بر حمایت از عضویت ایران تاکید کرد. با این همه هنوز در سازمان اجماعی بر سر جزئیات و زمان آغاز فرایند عضویت ایران شکل نگرفته بود تا جاییکه حسن روحانی در سال ۹۴ به اوفا در روسیه رفت ولی فقط در اجلاس بریکس شرکت کرد و زمانی که مشخص شد قرار نیست در بحث عضویت ایران تحولی رخ دهد، بدون شرکت در نشست سران شانگهای به تهران بازگشت.
در دو اجلاس بعدی سران در تاشکند (۹۵) و آستانه (۹۶) به جز تعارفات دیپلماتیک، عزمی جدی برای قبول درخواست ایران مشاهده نشد و سطح مشارکت ایران نیز به وزیر خارجه تقلیل یافت این در حالی بود که روند عضویت هند و پاکستان که از اوفا شروع شده بود با تصویب اسناد پایهای سازمان از سوی این دو کشور، در آستانه به پایان رسید و آنها رسماً به سازمان ملحق شدند و اکنون ایران برای عضویت نه با ۶ کشور که با ۸ دولت باید مذاکره کند.
در این سالها سازمان دلایل مختلفی را برای تعویق بررسی عضویت ایران پیش کشیدهاست، از تحریمهای سازمان ملل تا مخالفت برخی اعضای کوچک مانند ازبکستان و تاجیکستان و این اواخر لزوم به پایان بردن روند عضویت هند و پاکستان و سپس بررسی موضوع ایران، لیکن کمتر طرفی به تاثیر ملاحظات روابط با غرب بر بحث عضویت ایران اشاره میکند.
در سیاست خارجی اعضای شانگهای از روسیه تا آسیای مرکزی و چین، رویکرد غربی مولفه مهمی محسوب میشود که بخش زیادی از توان و تعاملات بینالمللی آنها را مصروف خود میکند. در واقع اهمیت رویکرد غربی و مناسبات گستردهای که در حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی میان آنها برقرار شده، این دولتها را از ورود به حوزههایی که حساسیت غرب را بر میانگیزاند و فرجام روشنی برای آن متصور نیست باز میدارد.
پس از برجام انتظار زیادی ایجاد شد که این توافق به بهبود مناسبات ایران و غرب و عادی شدن فضای سیاسی امنیتی پیرامون ایران منجر شود. در ماههای ابتدای بعد از برجام، نشانههای روشنی در بالاترین سطوح در استقبال از مشارکت بیشتر ایران در تعاملات سیاسی و اقتصادی در حوزه آسیای مرکزی و اوراسیا بدست آمد و فضای مناسبات به شکل قابل توجهای رو به فعال شدن رفت. هیاتهای زیادی از منطقه عازم تهران شد و لحن صحبتها در همکاری با ایران تغییر کرد.
لیکن هنگامی که همه تحریمها لغو نشد و بر خلاف انتظار اولیه تنشها میان ایران و آمریکا تغییری جدی نکرد، امیدهای اولیه رنگ باخت و کشورهای منطقه را در نزدیکی به تهران محتاطتر کرد. این روند بویژه پس از روی کار آمدن دولت ترامپ و تشدید لفاظیها علیه تهران، اعضای شانگهای را در مشارکت دادن ایران در پویاترین سازوکار سیاسی ـ امنیتی منطقه در این مقطع زمانی دچار تردید ساخت.
سازمان شانگهای برخلاف آنچه در برخی محافل داخل ایران تحلیل میشود، سازمانی ضد غربی بشمار نمیرود بلکه درحقیقت یک مجمع مشورتی و رایزنی در عالیترین سطوح سیاسی برای مدیریت و حلوفصل مسائل منطقه اوراسیا و اعتمادسازی با هدف کاهش حداقلی بسترهای بروز اختلاف و تنش در منطقه است.
شانگهای هنوز بطور جدی وارد تعاملات بینالمللی و مسائل دستورکار جهانی نشده و هرچند مقابله با نفوذ غرب در منطقه در شمار اولویتهای دو عضو اصلی شانگهای است ولی رویکرد آشکار آن جهتگیری ضد آمریکایی بویژه در موضوعات خارج از جغرافیای سازمان ندارد و در سالهای گذشته نیز با مدیریت محافظهکارانه چینیها از ورود صریح به مسائلی که یک سوی آن غربیها بودهاند، خودداری کرده است. در چارچوب همین سیاست، سازمان در مواجهه با جنگ گرجستان و روسیه (۲۰۰۸) و مناقشه اوکراین که یک طرف آن عضو اصلی سازمان یعنی روسیه بود، موضع صریحی اتخاذ نکرد. این در حالی بود که اغلب اعضای سازمان بجز چین، در قبال منازعات فوق بشکل دوجانبه و البته تلویحی از روسیه حمایت کردهاند.
در طرف مقابل، باید در نظر داشت که سیاست خارجی ایران رویهای خاص در جامعه جهانی را ارائه کرده که از مهمترین شاخصههای آن عدم همراهی با ارزشهای غربی در صحنه بینالمللی است، همین امر بر ورود ایران به سازوکارهای سیاسی ـ امنیتی منطقهای تاثیر میگذارد. در واقع با وجود تحکیم قابلتوجه مناسبات دوجانبه ایران با اعضای شانگهای، گسترش تعاملات منطقهای در حوزه شمالی، نمیتواند جدای از تحولات پیرامون ایران و جایگاه تهران در عرصه جهانی پیش برده شود. به زعم برخی اعضای شانگهای، حضور ایران در این سازمان ممکن است مسائل پیرامون این کشور بویژه تنشها با آمریکا را وارد مباحث شانگهای کند، مسائلی که آینده آن با توجه به رویکرد دولت ترامپ چندان مشخص و قابل پیشبینی نیست.
همین امر احتیاط اعضای سازمان را در مواجهه با خواست ایران بیشتر کرد و انتظار نمیرود تا زمان عادی شدن وضعیت میان ایران و آمریکا و کاهش ملاحظات غربی در گسترش حضور منطقهای و بینالمللی ایران، شرایط برای قبول عضویت ایران فراهم شود. در این میان پیشکشیدن بهانه کم ارزشی مانند مخالفت تاجیکستان، نمی تواند بازگوکننده تمام واقعیت رویکرد سازمان در قبال ایران باشد، چرا که اغلب تصمیمات راهبردی شانگهای در چارچوب هژمونی چین و روسیه و با همراهی دیگر اعضاء نهایی میشود، از جمله در جریان توسعه سازمان، با وجود مشکلات هند و پاکستان و نظرات متفاوت اعضای کوچکتر، این دو کشور با توافق چین و روسیه به عضویت پذیرفته شدند و اکنون در رابطه با ایران نیز سیاست روسیه ظاهراً حمایت از عضویت ایران است ولی چین به رغم تاکید رئیس جمهور خود، بهمراه برخی اعضای دیگر درگیر ملاحظاتی هستند که در بالا شرح آن رفت و موضع کشوری چون تاجیکستان میتواند ابزار لازم را برای آنها جهت موکول کردن درخواست ایران به آینده فراهم کند.
* کارشناس مسائل حوزه اوراسیا