بازدید 11101
۵

ماجرای بیهوشی دختر در خودروی یک مرد

کد خبر: ۷۲۰۹۳۳
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۱ 13 August 2017
زمانیکه حالم بهتر شد و سرجایش آمد کم‎‌کم ذهنم فعال شد و پس از تماس با کیارش یادم آمد که شب گذشته سوار بر خودروی مرد غریبه شده‌ام اما نه تصویر وی را به خاطر دارم و نه می‌دانم چه اتفاقاتی افتاده است فقط با بررسی دوربین مداربسته مقابل منزلمان دیدم.

به گزارش جام جم، دختر جوانی که مدعی بود از سوی یک راننده خودروی ناشناس ربوده شده است، پیش از ظهر امروز در دادسرای امور جنایی تهران حاضر شد و در مقابل بازپرس ماجرای ربودنش را تشریح کرد.

مهناز در اظهاراتش به بازپرس گفت: من ساکن سوئد هستم و پس از فوت مادرم به این کشور رفتم تا اینکه چند ماه قبل در اینستاگرام با پسر جوانی به نام کیارش آشنا شدم و مدتی قبل برای دیدن مادر و مادربزرگم به تهران آمدم، پس از ورود به تهران با کیارش قرار ملاقات گذاشتم که در قرار دوم ماجرای عجیبی اتفاق افتاد.

وی ادامه داد: شب حادثه من و کیارش به یک رستوران رفتیم، آنجا پس از صرف نوشیدنی و شام با هم صحبت کرده و در نهایت قرار شد که به منزلمان برگردیم، من سوار خودروی کیارش شدم اما حال من و کیارش پس از صرف نوشیدنی بسیار بد شده بود، در میانه راه کیارش با گاردیل تصادف کرد و خودرو پنچر شد که یک مرد غریبه با خودرویش توقف و به ما کمک کرد، 

در نهایت نیز سوار بر یک خودرو شده و از آنجا به بعد بیهوش شدم و دیگر چیزی به خاطر نمی‌آورم، من پس از سه ساعت در منزلمان در حالیکه بدنم پر از آثار ضرب و جرح و کبودی بود، به هوش آمدم، پس از آن نیز برای ثبت شکایت به کلانتری 104 عباس‌آباد رفتم که کیارش به کلانتری احضار و بازداشت شد.

در این جلسه بازپرسی، کیارش نیز که همراه با مأموران کلانتری عباس‌آباد به دادسرا منتقل شده بود، در اظهاراتش به بازپرس امور جنایی تهران گفت: پس از اینکه با گاردیل تصادف کردیم، یک مرد غریبه به ما کمک کرد و پنچری خودروی شاسی‌بلند مرا گرفت، سپس سوار بر خودرویم شدیم اما چون فرمان می‌لرزید مجدداً کنار خیابان توقف کردم که دوباره همان مرد غریبه برای کمک نزد ما آمد و گفت خودرویم قابل حرکت نیست، آن مرد از من خواست که سوار بر خودرویش شویم تا ما را برساند، سوار بر خودروی آن مرد شده و حرکت کردیم، حوالی خیابان مطهری بودیم که مهناز در حالیکه بسیار بد حال شده و گیج بود گفت سیگار می‌خواهد.

وی افزود: در آن لحظات به راننده گفتم که کنار خیابان توقف کند تا برای مهناز سیگار بخرم، سپس برای خرید سیگار از خودرو پیاده شده و زمانیکه برگشتم دیدم که راننده خودرو و مهناز در خیابان نیستند که از یک راننده خودروی شخصی کمک خواسته و برای پیدا کردن مهناز، خیابانها را جست‌وجو کردم اما هیچ اثری از مهناز پیدا نشد تا اینکه حدود ساعت 6:30 صبح به منزل مادربزرگم رفتم و خوابیدم،‌ حدود ساعت 11:30 صبح از خواب پریدم و تلفن‌همراهم را چک کردم که دیدم مهناز برایم در اینستاگرام پیغام گذاشته و گفته به خط تلفن‌ همراهش که متعلق به سوئد بود تماس بگیرم.

کیارش اظهاراتش به بازپرس را اینگونه ادامه داد: سپس به منزل خودمان رفتم که در حین راه به صورت اتفاقی خودرویم را پیدا کردم، بعد با مهناز تماس گرفتم که مهناز از من پرسید «ساعتم در خودروی تو نیست،‌ ساعتم گم شده است» که من از او پرسیدم دیشب چه شد و کجا رفتی و مهناز تازه یادش آمد چه اتفاقاتی افتاده است اما نمی‌دانست در ساعاتی که بیهوش بوده چه اتفاقاتی افتاده است.

در این حین مادر مهناز نیز که در جلسه بازپرسی حضور داشت، اظهاراتش به بازپرس گفت: مهناز نیمه‌های شب در حالیکه بیهوش و گیج بود در خانه را زد که دیدم حال خوبی ندارد و زمانیکه به هوش آمد دید که بدنش پر از آثار کبودی است.

مهناز نیز در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: زمانیکه حالم بهتر شد و سرجایش آمد کم‎‌کم ذهنم فعال شد و پس از تماس با کیارش یادم آمد که شب گذشته سوار بر خودروی مرد غریبه شده‌ام اما نه تصویر وی را به خاطر دارم و نه می‌دانم چه اتفاقاتی افتاده است فقط با بررسی دوربین مداربسته مقابل منزلمان دیدم که نیمه‌های شب از یک خودرو ناشناس به سمت منزل می‌دوم و صبح زمانیکه بیدار شدم نیز دیدم که آثار استامپ روی سبابه انگشت من وجود دارد و تمام بدنم نیز کبوده است.

سرانجام پس از این اظهارات، سجاد منافی‌آذر؛ بازپرس امور جنایی تهران دستور بازداشت کیارش را صادر کرد و وی را برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره شانزدهم آگاهی تهران قرار داد.
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۵
سلام
من نفهمیدم بالاخره مادر مهناز فوت شده بود یا نه ؟
روحش اومده کلانتری شهادت داده ؟
در ابتداي داستان مگر مادر مهناز فوت نکرده بود! اونوقت چطوري براي ديدنش به ايران آمده ! و مادر فوت شده چطوري در جلسه بازرسي حضور پيدا کرده؟؟؟

ميرزابنويس جان ، قبل از انتشار يکبار متن را بخوان.
من كه نفهميدم چي شد.بيشتر طنز تخيلي هست
من كه نفهميدم چي شد.بيشتر طنز تخيلي هست
همش الکیه
مادره هم فوت کرده هم شهادت داده خخخخخخخ
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر