بازدید 7333

اشکالات آموزش زبان در ایران

کد خبر: ۷۲۰۹۲۱
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۷:۳۸ 13 August 2017
 حدود یک سال پیش بود که رهبر انقلاب در دیدار با معلمان و فرهنگیان نسبت به انحصار آموزش زبان انگلیسی به دانش آموزان هشدار دادند و در بیاناتی خواستار توجه به آموزش دیگر زبان‌ها نیز شدند.

به گزارش جام‌جم آنلاین، با گذشت یک سال و با توجه به تشکیل کابینه جدید و آغاز فعالیت مسئولان آموزش و پرورش در دولت دوازدهم این مطالبه جدی رهبری که به نظر می‌رسد اجرای کامل و همه جانبه آن با موانعی رو به رو بوده است را پیگیری کرده ایم.

یکی از معضلاتی که باعث ایجاد انحصار در آموزش زبان خارجی در سیستم آموزشی کشور شده است، برگزاری کنکور دانشگاه‌ها است. با توجه به این نکته که یکی از ملاک‌های قبولی در آزمون سراسری کنکور در سطوح مختلف تحصیلی، تنها تسلط بر زبان انگلیسی است، دانش‌آموزان تمایلی برای یادگیری زبان‌های دیگر ندارند و سیستم آموزشی کشور تنها بر آموزش زبان انگلیسی آن‌هم در حدی که دانش‌آموزان بتوانند به تست‌های کنکور پاسخ دهند، متمرکز است.

هدف از آموزش زبان


در همین ارتباط مهندس علی زرافشان معاون متوسطه وزیر آموزش و پرورش، معتقد است ابتدا باید هدف از آموزش زبان را مشخص کرد، او گفت: باید دید آیا زبان به عنوان یک درس برای ما مهم است و یا زبان به عنوان یک مهارت فراگیر؟ اگر زبان به عنوان یک درس باشد، مسلما وقتی شما دارید زبان فارسی درس می‌دهید دیگر به انگلیسی کاری ندارید و یا وقتی دارید فیزیک درس می‌دهید دیگر به فارسی کاری ندارید؛ دروس ماهیت‌های مستقل از هم پیدا می‌کنند و هر کدام کارکرد خاص خودشان را دارند. اما اگر بخواهیم آن را به صورت پیوسته ببینیم، وقتی فرد زبان یاد می‌گیرد تنها یک توانایی یا یک درس را یاد نمی‌گیرد بلکه باید بتواند از آن در سایر دروس استفاده کند.

او ادامه داد: در بسیاری از کشورها آموزش زبان را به عنوان یک درس مستقل نمی‌بینند. آن را از دوره ابتدایی شروع می‌کنند، معمولا بچه‌ها بعد از پایه‌های سوم و چهارم ابتدایی یک یا دو درس دیگر را هم به زبان انگلیسی می‌خوانند. این کار چند وجه دارد: یک وجه آن همین پرسش شما است که بالاخره ارتباط زبان را با دروس دیگر ایجاد می‌کند. یک وجه آن هم به هدف از آموزش زبان برمی گردد، اگر هدف کاربردی باشد، صرفا آموزش زبان در یک محیط ایزوله پاسخگو نیست بلکه وقتی که در دروس دیگر از آن استفاده می‌شود، دانش‌آموز آن چیزی که یاد گرفته است را در آن درس به کار می‌گیرد.

فقدان سند راهبردی


زرافشان با اشاره به ضرورت وجود یک سند راهبردی در آموزش دیگر زبان‌ها توضیح داد: برخی از کشورها یک سند راهبردی تهیه کرده‌اند و تحلیل کرده‌اند که باید چه زبان‌هایی را در کشور خودشان تدریس کنند. مثلا در یکی از این اسناد که من مطالعه کردم، 10 عامل مثل عوامل اقتصادی، ارتباطات بین‌المللی، آموزش و پرورش، منافع ملی، جمعیت سخنوران به آن زبان و... تعیین شده بود. بعد زبان‌های دنیا را از زبان چینی که بیشترین تعداد سخنور را دارد تا زبان‌های دیگر رده‌بندی کرده بودند. بعد بر اساس این 10 عامل، مشخص کرده‌اند که در آینده مبادلات تجاری ما با کدام کشورها خواهد بود. یک ماتریس ایجاد کرده و امتیاز داده بودند. مثلا امتیازات مبادلات دیپلماتیک کشورشان را با کشورهای مختلف مشخص کرده بودند، بعد امتیاز مبادلات گردشگری با کشورهای مختلف و همین‌طور همه 10 فاکتور را در مورد کشورهای مختلف سنجیده بودند و امتیاز داده بودند. بعد امتیاز‌های مختلف را جمع کرده و بعد به این نتیجه رسیده بودند که مثلا اولین زبانی که باید تدریس کنیم، کدام است، بعد دومین و سومین و چهارمین زبان را نیز تعیین کرده بودند.

معاون وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد: ما در کشورمان به این پرسش مقام معظم رهبری باید پاسخ بدهیم که ما باید چه زبان‌هایی را در کشورمان مورد توجه و آموزش قرار بدهیم و به چه دلیلی باید به آن اولویت بدهیم. چون الان ما با یک زبان مواجه نیستیم. شما الان در جامعه با این مطلب مواجه هستید که چرا ما نباید در جامعه زبان روسی آموزش بدهیم، چرا زبان چینی نباید آموزش بدهیم، چرا هندی، فرانسه، آلمانی و چرا اسپانیایی نباید آموزش بدهیم. این سؤال از این جهت است که کدام زبان را و به چه دلیلی باید آموزش بدهیم. به نظر می‌آید که این تکلیف شورای عالی انقلاب فرهنگی است که اول در سطح راهبردی بیاید بر مبنای تحلیل عواملی که برای کشور ما مهم است، تعیین اولویت کند.

تربیت نیروی انسانی و همراهی همه نهادهای دولتی و خصوصی


زرافشان گفت: وقتی آن سیاست راهبردی تدوین شود، بعد ما باید لوازم آن را فراهم می‌کنیم. اول از همه نیروی انسانی است. ما باید نیروی انسانی‌مان را برای آن زبان‌ها تربیت کنیم. لذا اگر دانشگاه‌های ما دارند آموزش زبان ارائه می‌دهند، اگر داریم معلم زبان تربیت می‌کنیم، باید برای آن زبان‌ها تربیت کنیم. باید امکانات و تجهیزات آن را فراهم کنیم. باید مدارس آن را آماده کنیم که بتوانیم این کار را انجام دهیم. باید در برنامه‌های درسی آموزش عالی تجدید نظر کنیم.

او صحبت هایش را این گونه جمع بندی کرد: اگر ما داریم سیاست‌گذاری می‌کنیم، کلیه دستگاه‌های آموزشی، دولتی، غیردولتی، رسمی و غیررسمی یعنی حتی آموزشگاه‌های زبان بیرون هم باید همراه شوند. ما یک گزارشی از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گرفتیم که یکی از بزرگترین مراکز آموزش زبان است. 98.5 درصد یادگیرندگان زبان در کانون، زبان انگلیسی می‌خوانند. این نشان می‌دهد که تقاضای اجتماعی برای این زبان بالا است. آن 1.5 درصد مابقی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی و زبان‌های دیگر است. یعنی الان سهم بقیه زبان‌ها 1.5 درصد است حتی در فضای غیررسمی بیرون. در آموزش و پرورش که تقریبا هیچ است.

اشکالات آموزش زبان در ایران


یکی از نگرانی‌هایی که درباره آموزش‌های زبان‌های مختلف به دانش آموزان و کودکان و نوجوانان وجود دارد این است که آیا این زبان به فرهنگ و زبان بومی آسیبی می‌زند یا خیر، پرسشی که دکتر نگار داوری اردکانی دانشیار دانشگاه شهید بهشتی و زبان شناس به آن این گونه پاسخ داد: برنامه‌ریزان زبان بر این نکته اتفاق نظر دارند که بخشی از موفقیت برنامه‌ریزی زبان ملی، در گرو داشتن برنامه‌ای مدون و منطقی برای آموزش زبان‌های خارجی، دوم و اقلیت‌ها است در همین رابطه در درجه اول باید قبول کنیم که توجه و تمرکز بر آموزش زبان‌های خارجی و سایر زبان‌ها نه تنها مخل پرورش زبان ملی نیست، بلکه در صورتی که هوشمندانه صورت پذیرد مقوم و مروج آن است.

او ادامه داد: مساله مهم دیگر تغییر نگرش نسبت به آموزش و یادگیری زبان است. متاسفانه طی دهه‌های متمادی که شاید تاکنون هم ادامه داشته باشد، زبان‌آموزی در کشور ما کمتر معطوف به ایجاد مهارت ارتباط به وسیله یک زبان بوده و عمدتاً روش‌های آموزش زبان مشابه روش‌های آموزش سایر علوم بوده است و به همین دلیل علی‌رغم صرف وقت و هزینه، این آموزش‌ها محصول مناسبی به بار نیاورده است. مثلاً به آموزش زبان عربی که شاید بتوان آن را زبان دوم ایرانیان به شمار آورد نگاه کنید. کدام دانش‌آموخته دبیرستانی ما بعد از ۷ سال آموزش عربی می‌تواند به این زبان سخن بگوید؟ و یا حداقل وقتی کسی به عربی سخن می‌گوید، بفهمد؟ و یا کمتر از این بتواند از روی متن عربی درست بخواند؟ تردیدی نیست که آموزگاران محترم عربی در انجام مسئولیت خود هیچ تعللی ندارند. پس مشکل کجاست؟

این استاد دانشگاه تاکید کرد: اساساً طراحی مواد آموزشی و روش تدریس این درس در مدارس ما معطوف به ایجاد مهارت ارتباطی نبوده و معطوف به آموزش تعدادی کلمه و قواعد دستوری است و از این روست که دانش‌آموز ما هرگز موفق به بهره‌گیری از منافع یادگیری این زبان و استفاده از آن در انواع ارتباطات خود نخواهد شد. ضمن این‌که آموزش زبان ما معطوف به مساله‌ای نیست، بدین معنی که به زبان‌آموز تفهیم نمی‌شود اگر این زبان را آموخت از آن در کجا و به چه مقاصد و اهدافی می‌تواند بهره گیرد و بنابراین هرگز انگیزه لازم در دانش‌آموزان و بعضاً در دانشجویان به وجود نمی‌آید.

تجربه 30 کشور و هماهنگی آن با بیانات رهبری


دکتر رضامراد صحرایی، معاون آموزش و پژوهش بنیاد سعدی و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی دارای مدرک دکتری زبان شناسی همگانی است، او بتازگی پژوهشی در رابطه با آموزش زبان در 30 کشور دنیا انجام داده است که در رابطه با نتایج آن توضیحات جالبی دارد، او گفت: بعد از فرمایش مقام معظم رهبری در مورد برداشته شدن انحصار آموزش زبان انگلیسی به عنوان تنها زبان خارجی در مدارس ایران، من در پژوهشی حدود 30 کشور از پهنه جغرافیایی کل دنیا را بررسی کردم که بتوانند کل جهان را نمایندگی کنند. مشاهده کردم که فرمایش مقام معظم رهبری در کشورهای دیگر عملا دارد اجرا می‌شود و جز در امارات و عربستان هیچ کشوری تنها یک زبان خارجی را آموزش نمی‌دهد. تقریبا تمام این کشورها چندین زبان آموزش می‌دهند. البته در خیلی از این کشورها، زبان انگلیسی نسبت به دیگر زبان‌ها بیشتر مطرح است اما این اختیار به زبان‌آموزان داده شده است که انتخاب کنند.

یکی از نکاتی که برخی طرفداران انحصار آموزش زبان انگلیسی بیان می‌کنند این است که 96 درصد تولید علم به زبان انگلیسی است و تنها 4 درصد به زبان‌های دیگر است که صحرایی درباره آن گفت: زبان علم، در مفهومی که شما فرمودید، زبان بیان علم است اما زبان محتوای علمی نیست. امپریالیسم زبانی یعنی همین. علم به زبان‌های مختلف تولید می‌شود؛ به چینی، عربی، فارسی، آلمانی، فرانسه، پرتغالی و... این زبان علم است اما همه آن به انگلیسی بیان می‌شود. بیان علم به زبان انگلیسی است اما زبان علم، زبان انگلیسی نیست.

او افزود: این یعنی پذیرفتن استیلای زبان انگلیسی که باعث شده است علمی که در تفکر من تولید می‌شود به زبان دیگری ارائه شود. بنابراین بین زبان یک علم و نحوه بیان آن علم باید تمایز قائل شویم. مشکل ما همین است. مثلا ما در کشور خودمان علمی را تولید می‌کنیم در مورد دارویی که مثلا زخم‌های دیابتی را از بین می‌برد. این علم تقریبا منحصربه‌فرد است. اما ما همین علم را به انگلیسی بیان می‌کنیم. در نتیجه از ما دریافت نمی‌شود بلکه از زبان انگلیسی دریافت می‌شود.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴
انتشار یافته: ۱۲
يادگيري زبانها يعني راه ارتباطي جديد. هر زبان يعني درک سايرين و فرهنگ ها ي ديگر و تبادل افکار. اين باععث تقويت و پيشرفت مي شود. هر زبان يعني گشايش يک مسير ارتباطي و اقتصادي جديد ، بنابراين بايد از آن استقبال کرد .

1- در حال حاضر بيشترين تاکيد در آموزش زبانهاي خارجي در اختيارر زبان عربي است، از پيش دبستان و در تمام سالهاي ابتدايي و ... آموزش قرآن و زبان عربي جزو سرفصل اجباري آموزشي قرار گرفته است و بازرسان آموزش و پرورش هم در حيطه ارزيابي اين بخش اهتمام کامل دارند.

2- زبان انگليسي بعنوان زبان مشترک بين المللي بايد در سرفصل دروس ديده و تدريس شود به حدي که فارغ التحصيلان ديپلم در سطح پيشرفته دانش کسب کرده باشند. اين زبان هم در مراودات اقتصادي و هم حقوقي و هم اجتماعي در سطح جهان مورد نياز کشور است.

3- آموزش زبان چيني بعنوان زبان تجاري آتيه هم فعلا بصورت اختياري در دروس لحاظ شود.

هر موردي مي تواند مثبت باشد اگر براي استفاده از آن ديد باز داشته باشيم.
به اميد داشتن فرداهاي بهتر و آگاه تر
عجيب است که معاون وزیر آموزش و پرورش از شورای عالی انقلاب فرهنگی مي خواهد سند راهبردي زبانهاي خارجي را تعيين تکليف و اوليت بندي کنند!!!!!!

يعني سطح وزارت خانه از شوراي عالي انقلاب فرهنگي پايين تر است!؟؟؟؟؟؟
دربازدیدی که ازدانشگاه شیخ زاید امارات داشتم. دپارتمان زبان چینی ۲۵ سال سابقه فعالیت داشت. این دپارتمان دانشجویان علاقمند را اموزش میداد. دردهکده دانش دوبی درهمسایگی دانشگاه ازاد کلاس اموزش زبان فارسی تشکیل میشد.ولی حتی دریک دانشگاه ایرانی دران کشور باوجود علاقمندان زیاد زبان فارسی مغفول بود.
تو اموزش همین یک زبان هم موندن اونوقت چطوری چند زبان اموزش بدن مگه اینجا اروپاست؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۵۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۲
لازم نیست حتما اروپا باشه، یادگیری زبان احتیاج به پشتکار داره حتی ده زبان مختلف،
مگه آموزش وپرورش ما می تونه سند راهبردی درزمینه تدریس و تربیت نیروی انسانی داشته باشه که توقع داریم مشکل اموزش زبان خارجی رو حل کنه ؟ دانش آموز ایرانی دردوران تحصیل عملاً درحال یادگیری دو زبان فارسی و عربی هست . که درحال حاضر در هردوجبهه ضعیف هستن. واما زبان خارجی اگه منظور انگلیسی باشه به واسطه برداشت غلط مسئولین ازیادگیری زبان انگلیسی که جنبه سیاسی به اون میدن فکرمی کنن اگه هزینه کنن وجدی بگیرن دانش آموزان طرفدار انگلیس میشن . غافل ازاینکه یکی اززبان های مهم علمی و اون هم به خاطر راحتی دریادگیری متداول شده و قواعد بهتری وساده تری نسبت به زبان های دیگه داره . متاسفانه بررسی این موضوع هم فدای مصالح سیاسی می شود. بطوریکه زبان عربی ،چینی،روسی رو مفید ترمی دونن.!
در رابطه با این موضوع دو نکته به نظرم رسید که خدمت دوستان عرض می کنم:
نکته اول:
نادیده گرفتن فرهنگ حاکم بر زبان مقصد، معضل بزرگی است که یادگیری را مختل می کند. به این جمله توجه کنید: Ali is praying، یک جمله من درآوردی که هیچ رنگ و بویی از زبان انگلیسی در خود ندارد. نمی توانیم زبان را هم مثل برخی مسائل دیگر بومی سازی کنیم. این جملات را هیچ انگلیسی زبانی درک نمی کند.
نکته دوم:
مهدهای دوزبانه که اغلب با ژست های والدین پسند کار می کنند، زهر مهلک هستند. تا وقتی که زبان مادری کودک تکمیل نشده -جز کسی که در محیط زبان دوم زندگی میکند_ یادگیری زبان دوم اشتباه محض است و بایست دست کم تا 8 سالگی به تعویق بیفتد.
و اما کلام آخر: درد اینجاست که کلاس زبان هم مانند خیلی از مسائل دیگر به یکی از ابزارهای چشم و هم چشمی بدل شده و به بیراهه رفته است.
ای بابا ملت فارسی رو دارن فراموش می کنند! زبان مادری خودمون رو مردم داره یادشون میره!
شدیم کلاغه که رفت راه رفتن کبک رو یاد بگیره, راه رفتن خودشم یادش رفت!
داریم میشیم پاکستان که سردر مغازه میزنن دکان بایسیکل فروشی!
به نظر من حالا که زبانهای دیگه هم مهم هستند زبان ژاپنی کره ای چینی المانی فرانسوی ایتالیایی اسپانیایی روسی بورکینافسویی و یه هفت هشت تا زبون دیگه هم جز دروس تحصیلی مدارس بذاریم که حتما همه را هم بخونن اخه خیلی مهمه
بيچاره بچه ها همه اش زبان ياد بگيرند كي دروس ديگر بخوانند. هدف اصلي از اموزش زبان آن است كه فرد واقعا ياد بگيرد پس بايد با آن زبان زندگي كند. بعلاوه در بزرگسالي بر حسب نياز و شغلش زبانهاي مختلف را ياد خواهد گرفت بطور مثال وقتي دنبال هنر و فلسفه و حقوق باشد فرانسه را در كنار انگليسي ياد مي گيرد و اگر كارش بيزينس باشد چيني و يا عربي و اسپانيايي را مي اموزد. بهرحال زبان انگليسي نفوذ زيادي در جهان بويژه بعد از جنگ جهاني دوم پيدا كرده است. بدليل انكه بريتانيا مستعمرات زيادي داشت و نقش آمريكا بعنوان معمار قرن بيستم (اختراع الكتريسيته ، هواپيما، پروژه منهتن و صنايع فضايي ، تكنولوژي مهندسي ژنتيك و يا هوش مصنوعي و اينترنت، هالييود و البته دلار سرنوشت ساز آن در مبادلات بازرگاني...) باعث جهاني شدن و همزماني با رشد كشورها و يا استقلال (تولد آنها) با زبان انگليسي شد. بهرحال اين كه افراد صلاح بدانند چه زباني را انتخاب كنند بسته به خواست بازار ومنافع افراد بوده و فرمايشي نيست.
زبان چيني شايد متكلم زيادي داشته باشد اما محدوديت جغرافيايي داشته و بعلاوه چينيها خود به آموختن انگليسي بسيار راغب هستند. همينطور زبانهاي عربي و اسپانيايي هم علي رغم گسترش جغرافيايي ، باز مردم اين نواحي متمايل به آموختن و استفاده از انگليسي در تعاملات بين المللي خود هستند. شايد زبان فرانسه تا حدي قابليت رقابت داشته باشد كه آن هم از دهه 1960 گوي رقابت را از دست داده است.
شايد بهتر است بگوييم ايا بهتر نيست بچه ها از سن كودكي دروس علمي و رياضي خود را به انگليسي بياموزند تا در بزرگسالي با مشكل مواجه نشوند؟
نقش زبان انگليسي مشابه يوناني در عصر باستان و يا لاتين وعربي در قرون وسطي و يا فرانسه در قرون 16 تا 19 است و بنظر مي رسد با ايجاد شهرهاي فضايي زبان اينده تمدن كهكشاني نيز بشود.
با هفته ای دوتا ۴۵ دقیقه امورش زبان خارجی رسمی در مدارس کسی زباندان و سخنور زبان خارجه نمیشود که هیچ از ان دلزده و متنفر هم میشود
در مقطعی آموزش و پرورش زبان فرانسه و آلمانی را در برنامه داشت ولی دوام نیاورد. خواستن توانستن است . اینکه سازمانها کارها را به یکدیگر پاس میدهند هدف اصلی لوث میشود.
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها