در اواخر ماه فوريه سال جاري بروكسل ميزبان سمينار «همكاري هستهاي بينالمللي- انتظارات و مسووليتها» ، اختصاص داده شده به همكاري نوظهور هستهاي ميان اتحاديه اروپا و ايران بود؛ نشستي كاملا تخصصي كه در آن نمايندگان عاليرتبهاي از سازمان انرژي اتمي ايران از يك سو و همتاهاي مربوط از جانب اتحاديه اروپا حضور داشتند.
به گزارش تابناک و به نقل از اعتماد، در اين نشست ژان پل پانسلت وزير دفاع و انرژي اسبق بلژيك كه در داخل اتحاديه اروپا چهرهاي مقبول و قابل احترام به حساب ميآيد، سخنراني كاملا حرفهاي و همراه با نگاه انتقادي به مساله خلع سلاح هستهاي در ميان كشورهاي دارنده سلاح كه ديگران را از فناوري صلحآميز هستهاي هم بازميدارند، داشت. متن سخنراني اين عضو آكادمي سلطنتي بلژيك در اين نشست با توجه به اهميت آن بدون هيچ گونه ويراستاري محتوايي به شرح زير است:
براي اينجانب مايه بسي افتخار است كه فرصت يافتم تا در نشست اين مجمع حضور پيدا كنم. اين گردهمايي، در واقع به منزله درنگي براي خوشامدگويي و مقدمهاي جهت ورود به وظايف عمدتا رسمي محول شده به اين جمع محسوب ميشود. اينجانب با صراحت عرض ميكنم سخنراني من گونهاي حديث نفس و بيان مكنونات قبلي است و محتواي آن با عنايت به شرايط موجود و جايگاه و وزانت مدعوين حاضر در اين نشست، بدون شك فراتر از وظايف حرفهاي و رسمي اينجانب است. اميدوارم كه اجازه دهيد من آزادانه و به راحتي، نگرانيهاي خود را به عنوان يك شهروند جهاني، يك اروپايي وفادار و صديق، يك پدر و پدربزرگ نگران خطــرات پيش رو، در باب از هم پاشيــدگي اروپا، بيعدالتي پديد آمده و استمرار آن در جهان ناشي از توسعهنيافتگي ابراز كنم. بايد به اين نكته توجه داشت كه پروژه دستيابي به اروپاي متحد و يكپارچه در غايت، يك هدف و جاهطلبي عمده را كه همان اتحاد سياسي باشد، دنبال ميكند. اين آرزو ناشي از تمايل و گرايش ما به تحقق صلح است. هدف موسسان اين حركت، ايجاد تغييرات بنيادين در اقدامات وحشيانه توصيفناپذيري بود كه سببساز بروز دو جنگ خونين و ويرانگر در ربع يك قرن در اروپا شد. در ٢٢ آگوست ١٩١٤ در يك دهكده كوچك نزديك به شهر زادگاه من در روسينگل واقع در جنوب بلژيك، ٢٢ هزار سرباز فرانسوي فقط در عرض يك روز كشته شدند كه چهار برابر تلفات جنگ واترلو است.
در طول اين روياروييهاي خانمانبرانداز، به طور متوسط روزانه ٣٥٠٠ نفر در جبهههاي مختلف كشته شدند. اين به مفهوم ٣٥٠٠ مرگ در روز به طور مستمر براي چهار سال است. در راستاي اجتناب از اين تخريب غيرانساني و غيرقابل تحمل، لازم بود كه خصومتهاي برخاسته از كشمكشهاي بيش از يك قرن به آشتي تبديل شود. اين آرزوي بلندپروازانه به واقعيت مبدل شد. من متعلق به نسلي هستم كه براي نخستين بار در تاريخ قادر به زندگي طولاني بدون درگيري مسلحانه شد. اين يك نعمت است كه نميتوان آن را جايگزين يا محدود كرد. ما بايد تداوم اين روند را حفظ و تضمين كنيم.
اروپاي سياسي ٦٠ سال پيش در رُم متولد شد، تقريبا در چنين روزي ٢٥ مارس ١٩٥٧ ناشي از انعقاد دو معاهده اروپاي پس از جنگ پا به عرصه وجود نهاد. اين دو معاهده زمينهاي فراهم آورد تا بازار مشترك قبلي به اتحاديه اروپا تبديل شد. در اين چارچوب شش عضو موسسِ اين نهاد، همچنين براي ايجاد يك ساختار و سامانه مشترك انرژي اتمي اروپايي به نام Euratom به توافق رسيدند.
معاهده دوم رُم بستري فراهم كرد تا اين مهمترين پديده و كشف در تاريخ ـ يعني انرژي هستهاي- بيش از پيش برصدر بنشيند و مورد توجه قرار گيرد. اروپاييها از اين جريان يك داستان موفقيتآميز ساختند، آنان پيشقراولان اين فناوري در سطح جهاني هستند كه تقريبا ٣٠ درصد از نيروي برق موردنياز خود را براساس برآوردها از آن تامين ميكنند كه توليد بالاترين درصد از انرژي توليدي بدون كربن است.
از سوي ديگر، بر خلاف عادت و تناقضآميز است كه رهبران اين جريان از توسعه اين فناوري بيمناك هستند و از حركت باز ايستادهاند زيرا براثر فعاليت متعصبانه و متحجرانه گروههاي زيستمحيطي كه از تصوري خيالپردازانه از طبيعت بيآزار برخوردار بوده و آرزوي توقف توسعه علمي را در سر ميپرورانند، تحت تاثير قرار گرفتهاند.
من نميتوانم گفته فيزيكدان سوئدي Alven را ناديده بگيرم كه گفته بود: فناوري نظامي و فناوري صلحآميز اتمي همانند آن دوقلوهاي تايلندي هستند كه به هيچ روي از يكديگر قابل تشخيص نبودند. ماشين جهنمي انفجار هستهاي در هيروشيما و ناكازاكي نشان داد كه قادر به منهدم ساختن همه ما و كره زمين به طور همزمان است. جهت مواجه شدن با اين دوگانگي يعني انرژي هستهاي از يك سو و تهديد مرگبارِ تخريب نفوس آدميان از سوي ديگر، جامعه جهاني نسبت به انعقاد يكي از برجستهترين معاهدات بينالمللي به نام معاهده عدم گسترش تسليحات هستهاي (NPT) مبادرت كرده است. اين معاهده به اين دليل قابل تعمق و توجه است كه با مشخص كردن تصوير فعاليتهاي اتمي و تثبيت وضعيت جاري نسبت به تشكيل دو گروهبندي از كشورها مبادرت كرده است. نخست كشورهاي دارنده سلاح هستهاي (NWS) كه بر مسووليت سنگين آنان تاكيد ميكند و ديگري كشورهاي نابرخوردار از سلاح هستهاي (NNWS) كه به طور يكجانبه، توسعه تسليحات هستهاي را مردود اعلام كردهاند. در اين ميان، دستاورد گروه دوم درقبال اين تعهد دستيابي به وعده و عهدي است كه مطابق آن ميتوانند تحت نظارت بينالمللي به دانش و فناوري هستهاي دست يابند. اين جريان، دقيقا همان نكتهاي است كه به كار ما تحرك ميبخشد. اين جريان ناشي از يك تعهد قطعي و عمومي اتخاذ شده از سوي شركاي جديد ما است. من از اين روند و از اين فرآيند خوشحال و مسرورم.
البته در اين ميان، نبايد جنبه جهاني NPT را به فراموشي سپرد. چشم پوشيدن از دستيابي به جنگ افزار هستهاي نبايد موقتي باشد و اين جريان صرفا مرتبط به ارايه تضمين جهت دستيابي به فناوري هستهاي براي مقاصد صلحآميز نيست. اين جريان همچنين مربوط به تعهد طرف ديگر جهت خلع سلاح نيز هست. بند ٦ معاهده اهداف كلي و كامل مربوط به خلع سلاح را تحت كنترل بينالمللي مشخص كرده است. اين بايد به عنوان تعهدي براي همه طرفهاي ديگر در ماجرا باقي بماند.
به هر روي، من شخصا با عقيده بسياري از كشورهاي غيرهستهاي كه نسبت به صميميت قدرتهاي هستهاي بيمناكند و نسبت به تمايل واقعي آنان جهت اجراي تمامي مفاد و اهداف مندرج در معاهده NPT بالاخص ماده و بند ٦ ترديد دارند، موافق هستم.
تا چند سال اخير، مطالبات جدي و صداهاي رسايي براي تحقق خلع سلاح هستهاي جهاني مطرح بودند و به گوش ميرسيدند. مقامات ارشد دولت باراك اوباما، رهبران كشورهاي داراي سلاحهاي هستهاي را ترغيب به تشكيل جهاني بدون سلاحهاي هستهاي كرده بودند كه يك هدف و تلاش مشترك است. رييسجمهور سابق امريكا خود اذعان كرد كه كشور وي تنها قدرتي بوده كه از سلاح هستهاي استفاده كرده است. مقامات بلندپايه فرانسوي خواستار ابتكار عمل و اقدام فوري از سوي ٥ قدرت هستهاي جهان كه در پيمان ١٩٦٨ قيد شده است، بودهاند. نخستوزير انگلستان قيد كرد كه وي آماده كاستن از حجم زرادخانه هستهاي بريتانيا در قالب و چارچوب يك توافق جديد بينالمللي است. با وجود اين روندها، امروزه اين جريان معكوس شده است. موشكهاي جديد، بمبافكنها و زيردرياييهاي جديد وجود دارند. هر يك از قدرتهاي هستهاي نسبت به تدوين برنامه جهت نوسازي و بهسازي زرادخانه اتمي خود اقدام كرده است.
هزينه برآورد شده براي امريكا به تنهايي حدود يك هزار ميليارد دلار در بازه زماني سه دهه آينده است و ولاديمير پوتين (رييسجمهور روسيه) نيز اكنون لحن خود را عوض كرده، احياي برنامه جديد هستهاي را به عنوان سمبل يك قدرت بازيابي شده جشن ميگيرد.
بايد به اين نكته مهم توجه داشت كه دو موضوع عدم گسترش تسليحات هستهاي و حركت به سوي تحقق خلعسلاح هستهاي سخت به هم پيوستهاند. بايد قبول كنيم كه اتحاديه اروپا كه به مثابه يك نهاد، در مواجهه و مقابله با اين هدف قرار نميگيرد، در مقابل اين قضيه بيدفاع است. با وجود اين واقعيت، كشورهاي عضو آن اگرچه كاملا بدون امكانات براي اقدام و عمل نيستند. در بسياري از كشورهاي غيرهستهاي اتحاديه اروپا كه عضو ناتو نيز هستند، اعتراض منعكس شده از سوي شخصيتهاي سياسي علاقهمند به قانونگذاري براي عاريسازي سرزمين خود از سلاحهاي هستهاي امريكايي ابراز شده است. قطعا اين راهي براي خاتمه جنگ سرد محسوب ميشود. اين جريان به جهان نشان خواهد داد كه اراده تغيير الگوها در قالب يك اتحاديه كه هنوز بايد علت وجودي خود را كشف كند، وجود دارد.
علاوه بر اين، دو كشور اروپايي امضاكننده پيمان NPT به عنوان كشورهاي دارنده سلاحهاي هستهاي مطرح هستند. اگر رهبران آنان طالب و مدعي وارثان هيات موسس اتحاديه اروپا هستند، بايد مشتركا اقدام فوري و ابتكار قطعي را به گونهاي كه در سطور بالا بدان اشاره شد در دستور كار قرار دهند. حركت موثر در راستاي خلع سلاح اساسي، عمدتا بر شهامت و اراده سياسي آنان و همچنين ابتكار ديپلماتيك و تمايل براي تشريك مساعي در پيشبرد اين هدف بستگي دارد. اين جريان مسير را براي ترسيم يك دورنماي با دوام و ايجاد يك اتحاد مفهومدار بين اتم و معجزه توليد الكتريسيته هموار كرده و شبح رابطه ائتلاف شيطاني بين نوترون و تخريب جمعي را از سر ما دور خواهد كرد. من بدون ترديد معتقدم كه بدون پيشرفت چشمگير در اين راستا، هرگونه ساز و كار يا ساختار جديد با ماهيت جهاني در حوزه ايمني هستهاي يا چرخه سوخت، قادر به تضمين «رنسانس» و احياي حيات انرژي هستهاي نخواهد بود. اگرچه استفاده از اين انرژي براي كاهش گازهاي گلخانهاي و جلوگيري از تغييرات مخرب جوي جهان ضروري بوده و جهت فراهم آوردن الكتريسيته موردنياز كه لازمه توسعه است اجتنابناپذير است، اما بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه تضمين حداقل امنيت نيز- كه بدون آن صلح امكانپذير نيست- ضروري است. من اميدوارم كه كار و تلاش شما در پرتو احترام متقابل و نيت خوب شما براي تحقق صلح جهاني و توسعه همگاني كه آن را مرهون فرزندان خود هستيم و بيش از آن مرهون شهروندان جامعه جهاني هستيم، ثمر بدهد.