بازدید 5654
۵

ماجرای لو رفتن سارق مسلح ناکام

دختر مورد علاقه ام من را به پلیس معرفی کرد و باعث شد میلیاردر نشوم.
کد خبر: ۷۰۵۱۸۴
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۳:۲۵ 19 June 2017
دختر مورد علاقه ام من را به پلیس معرفی کرد و باعث شد میلیاردر نشوم.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، جدا از سایر متهمان در گوشه ای از حیاط آگاهی شاپور دستبند به دست و پابند به پا نگهداری می شود. روبرویش میزی سفید قرار دارد که اسلحه کلت کمری و چند فشنگ قرار دارد. وقتی از او در مورد جرمش سوال می کنم، خودش را سارق مسلح ناکام معرفی می کند.

در حاشیه طرح دستگیری سارقان پایتخت گفت و گویی را با او انجام دادیم که در ادامه می خوانید.

خودت را معرفی کن

رضا 35 ساله هستم.

به چه جرمی دستگیر شدی؟

نگهداری اسلحه و قصد برای انجام سرقت مسلحانه

قصد سرقت از کجا را داشتی؟

می خواستم با یکی از بچه محل هایم از یک فروشگاه بزرگ فرش های دستباف سرقت کنم.

نقشه را چه کسی کشید؟

مرتضی دوستم پیشنهاد داد به خاطر امنیت مغازه فرش فروشی در امیر آباد به خاطر اینکه فرش زیادی در داخل آن است دست به سرقت بزنیم و بار خود را ببندیم.

مگر بیکار بودی؟

نه من در محله های جنوب غرب تهران لوازم جانبی موبایل می فروشم.

پس چرا به فکر سرقت افتادی؟

یک روز به محل سرقت رفتم و چشمم تابلو فرش ها را گرفت. تنها در آن مغازه یک فروشنده حضور داشت و با نقشه ای که کشیده بودیم به راحتی در ساعت 10:30 صبح می توانستیم از آنجا سرقت کنیم.

اسلحه را از کجا آوردی؟

اسلحه را دوستم خریده بود و قرار بود من از آن استفاده کنم.

پس چرا فشنگ ها متفاوت است؟

من فشنگ ها مشقی درست کرده بود تا اگر در صحنه سرقت مجبور به استفاده از سلاح شدم کسی آسیب نبیند.

فکر می کنی از سرقت چقدر گیرت می آمد؟

شما نمی توانی روی 200 تابلو فرش ابریشم قیمت بگذاری، می دانم تا اخر عمر می توانستم راحت زندگی کنم.

چه شد گرفتار شدی؟

دختر مورد علاقه ام مرا لو داد. او وقتی قصد سرقت را بیان کردم،من را به ماموران فروخت و باعث شد دستگیر شوم.

چگونه دستگیر شدی؟

شب در خانه خواب بودم که ماموران به خانه ما آمده و من را دستگیر کردند.

چه زمانی می خواستی سرقت کنی؟

قرار بود فردا به سرقت برویم اما چه فایده که دختر مورد علاقه ام ما را لو داد.

فکر نمی کنی بهتر شد که قبل از سرقت دستگیر شدی؟

اگر سرقت را انجام می دادم، به خاطر نداشتن سابقه هیچ وقت شناسایی و دستگیر نمی شدم. پول خوبی هم به جیب می زدم.
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۵
خیلی خری خیلی هم خدا دوست داشت بهت رحم کرد
اگر چیزی بدست نیاوردی ولی در عوض الان سابقه بدست اوردی گوگلی مگولی!
گاهی که در مناطق جنوبی تهران راه میروم گهگاهی نوجوانانی را میبینم که روی دستشان جای خراش چاقو مشاهده میشود .و قهرمان زندگیشان گنده لات محلشان است بسیار ناراحت میشوم انان روزی به حماقتی بزرگ و یا کوچک دست خواهند زد و هیچگاه موفق نخواهند شد
مگر بیکار بودی؟

نه من در محله های جنوب غرب تهران لوازم جانبی موبایل می فروشم.

دزد = ادم تن پرور که دنبال پول مفت میگرده
چقدر احساس پشیمانی و ندامت داشت .
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان